Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
providental
U
مربوط به توجه پروردگار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the deity
U
پروردگار
the holy one
U
پروردگار
god
U
پروردگار
gods
U
پروردگار
heaven
U
قدرت پروردگار
heavens
U
قدرت پروردگار
screamer
U
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
draw attention
U
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
favourite
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest
U
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
oblivious
U
بی توجه
listless
U
بی توجه
adverence
U
توجه
advertency
U
توجه
note
U
توجه
keep
U
توجه
inattentive
U
بی توجه
noting
U
توجه
notes
U
توجه
listlessly
U
بی توجه
attention
U
توجه
care
U
توجه
cared
U
توجه
cares
U
توجه
attendances
U
توجه
attendance
U
توجه
unresponsive
U
بی توجه
re-
U
با توجه به
regards
U
توجه
regard
U
توجه
heedfulness
U
توجه
attentions
U
توجه
NB
U
توجه!
regarded
U
توجه
mindfulness
U
توجه
mindfully
U
با توجه
heedfully
U
با توجه
re
U
با توجه به
attention to orders
U
توجه
remarks
U
توجه
heeded
U
توجه
remarking
U
توجه
advertence
U
توجه
remarked
U
توجه
remark
U
توجه
heed
U
توجه
heeding
U
توجه
heeds
U
توجه
keeps
U
توجه
attentiveness
U
توجه
assiduity
U
توجه
unconsidered
U
بی توجه
tendance
U
توجه
turn to
U
توجه
tentless
U
بی توجه بی دقت
striking
U
قابل توجه
attend
U
توجه کردن
interest
U
توجه نظر
strikingly
U
قابل توجه
take care of
U
توجه کردن از
hypoprosexia
U
فقدان توجه
tent
U
توجه کردن
get with it
<idiom>
U
توجه کردن
Your attention please.
U
توجه فرمایید !توجه فرمایید !
safe keeping
U
حفافت توجه
tents
U
توجه کردن
see after
U
توجه داشتن به
interests
U
توجه نظر
interesting
U
جالب توجه
attending
U
توجه کردن
marks
U
توجه کردن
mark
U
توجه کردن
attends
U
توجه کردن
introversion
U
توجه بدرون
intentness
U
سرگرمی توجه
riding high
<idiom>
U
جالب توجه
nota bene
U
قابل توجه
look after
U
توجه داشتن به
considerable
U
قابل توجه
self care
U
توجه از خود
unscrupulous
U
بی توجه به نیک و بد
Take care of the infant.
U
از نوزاد توجه کن
wistfully
U
با دقت و توجه
cautions
U
اخطار توجه
cautions
U
توجه کنید
cautioning
U
اخطار توجه
to watch over
U
توجه کردن
cautioning
U
توجه کنید
cautioned
U
اخطار توجه
cautioned
U
توجه کنید
caution
U
اخطار توجه
caution
U
توجه کنید
remarkable
U
جالب توجه
engaging
U
جالب توجه
notables
U
جالب توجه
notable
U
جالب توجه
notwithstanding
U
بدون توجه
inattention
U
عدم توجه
inattention
U
فقدان توجه
to be d. to
U
توجه نکردن به
to drive at
U
توجه داشتن به
nota bene
U
توجه شود
observingly
U
از روی توجه
to llok
U
توجه کردن
to take keep
U
توجه کردن
noticeable
U
قابل توجه
oyez
U
توجه کنید
pay respect to
U
توجه داشتن به
unwitting
U
بی توجه بی هوش
noteworthy
U
قابل توجه
perpend
U
توجه کردن
tendencies
U
توجه استعداد
tendency
U
توجه استعداد
wistfulness
U
توجه دقت
substantial
U
قابل توجه
remarkable
U
قابل توجه
attention deficit
U
کاستی توجه
auspice
U
حسن توجه
attention getting
U
توجه طلب
consideration
U
توجه مراعات
consideration
U
توجه تامل
considerations
U
توجه مراعات
attention to orders
U
توجه کنید
considerations
U
توجه تامل
yummy
U
جالب توجه
noticing
U
توجه اطلاع
focal point
U
کانون توجه
regards
U
رعایت توجه
regarded
U
رعایت توجه
regard
U
رعایت توجه
welfare
U
توجه کردن
notice
U
توجه اطلاع
noticed
U
توجه اطلاع
notices
U
توجه اطلاع
figure on
U
توجه کردن
field of attention
U
میدان توجه
notation
U
ثبت توجه
polarity
U
توجه به قطب
polarities
U
توجه به قطب
detraction
U
کاهش توجه
warnings
U
توجه به خط ر ممکن
attention seeking
U
توجه طلب
warning
U
توجه به خط ر ممکن
at nurse
U
در توجه دایه
notations
U
ثبت توجه
devil may care
U
بی توجه به مقام
liberal
U
جالب توجه
liberals
U
جالب توجه
favor
U
توجه مرحمت
span of attention
U
فراخنای توجه
eye catcher
U
چیزجالب توجه
pay attention
<idiom>
U
توجه کردن
attention span
U
فراخنای توجه
auspices
U
حسن توجه
favoured
U
طرف توجه
for this purpose
<adv.>
U
با توجه به این
hypoprosessis
U
فقدان توجه
favors
U
توجه مرحمت
favouring
U
توجه مرحمت
concerning this
<adv.>
U
با توجه به این
favored
U
توجه مرحمت
favoring
U
توجه مرحمت
favour
U
توجه مرحمت
hereto
<adv.>
U
با توجه به این
as to that
<adv.>
U
با توجه به این
hereunto
<adv.>
U
با توجه به این
favours
U
توجه مرحمت
on this
<adv.>
U
با توجه به این
etx
U
توجه مشابه EOT
an interesting story
U
حکایت جالب توجه
to lose interest
U
جلب توجه نکردن
interestingly
U
بطور جالب توجه
quaitly
U
بطورغریب وجالب توجه
attending
U
توجه یا رسیدگی کردن
without respect to the result
U
بدون توجه به نتیجه
to call
U
توجه کسیراجلب کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com