English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
preparatory U مربوط به تهیه یامقدمات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
logistics U اقدامات مربوط به تهیه و توزیع
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
selenodetic U امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
preparations U تهیه
purveying U تهیه
off hand U بی تهیه
supply U تهیه
provision U تهیه
ministration U تهیه
procurement U تهیه
seating U تهیه جا
counter preparation U ضد تهیه
housing U تهیه جا
supplying U تهیه
supplied U تهیه
purveyed U تهیه
purvey U تهیه
purveys U تهیه
preparation U تهیه
administers U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
victualage U تهیه اذوقه
administered U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
victual U تهیه اذوقه
fabricator U تهیه کننده
catered U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
triplicity U تهیه در سه نسخه
placement U تهیه کار
placement U تهیه شغل
preparation U تهیه مقدمات
preparation U اتش تهیه
procure U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
preparation U تهیه و ارایش
preparing U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
preparations U تهیه مقدمات
preparations U اتش تهیه
photo imagery U تهیه عکس
preparations U تهیه و ارایش
caters U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
placements U تهیه شغل
placements U تهیه کار
triplication U تهیه در سه نسخه
blends U تهیه کردن
preparator U تهیه کننده
on the stocks U د رشرف تهیه
provides U تهیه کردن
provides U تهیه دیدن
preparatorily U بعنوان تهیه
provide U تهیه کردن
prepare mortar U تهیه ملات
provide U تهیه دیدن
data processing U تهیه و تولیداطلاعات
data processing U تهیه اطلاعات
provisionment U تهیه خواربار
purveyance U تهیه خواربار
afford U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
to make provision U تهیه دیدن
preparation fire U تیر تهیه
preparation fire U اتش تهیه
parasceve U روز تهیه
to find in U تهیه کردن
preparation of food U تهیه خوراک
lighting feeder U تهیه روشنایی
to bargain for U تهیه دیدن
the water supply of tehran U تهیه اب تهران
the preparation day U روز تهیه
weaponry U تهیه سلاح
preparation time U زمان تهیه
affords U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
laid on <past-p.> U تهیه شده
supplier U تهیه کننده
processes U تهیه کردن
provided <adj.> <past-p.> U تهیه شده
appropriated <adj.> <past-p.> U تهیه شده
base development U تهیه پایگاه
counter preparation U تیر ضد تهیه
pitched U تهیه دیده
suppliers U تهیه کننده
provided [that] <conj.> U تهیه شده
furtherance U تهیه وسایل
vacuum-packed تهیه شده
supplying U تهیه کردن
process U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
preparatory students U شاگردان تهیه یا مقدماتی
programs U برنامه تهیه کردن
information providers U تهیه کنندگان اطلاعات
it is in preparation U در دست تهیه است
harnessed U اشیاء تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
area projection U تهیه نقشه از منطقه
harness U اشیاء تهیه کردن
host U تهیه تسهیلات ورزشی
conserving U کنسرو تهیه کردن
enabled U تهیه کردن برای
enables U تهیه کردن برای
acetylene generator U دستگاه تهیه استیلن
enabling U تهیه کردن برای
procurement U تهیه و تحویل اماد
program U برنامه تهیه کردن
budgeter U تهیه کننده بودجه
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
budgeteer U تهیه کننده بودجه
program section U بخش تهیه برنامه ها
harnessing U اشیاء تهیه کردن
project section U بخش تهیه پروژه ها
melinite U مخصوص تهیه چاشنی
scripting U تهیه فایل اغازگر
foresees U قبلا تهیه دیدن
rotogravure U تهیه گراور غلتکی
tastiest U باسلیقه تهیه شده
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
quadruplication U تهیه چیزی درچهارنسخه
tastier U باسلیقه تهیه شده
foresee U قبلا تهیه دیدن
conserve U کنسرو تهیه کردن
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
stenciler U تهیه کننده استنسیل
stenciller U تهیه کننده استنسیل
lyonnaise U باپیاز تهیه شده
conserved U کنسرو تهیه کردن
tasty U باسلیقه تهیه شده
project section U بخش تهیه طرحها
preparations U تهیه کردن اتش
aggregate flow diagram U نمودار تهیه مصالح
extemporizing U فورا تهیه کردن
prearranged U از پیش تهیه شده
procures U تهیه و تحویل اماد
procuring U تهیه و تحویل اماد
gets U تهیه کردن فهمیدن
get U تهیه کردن فهمیدن
getting U تهیه کردن فهمیدن
funded U تهیه وجه کردن
fund U تهیه وجه کردن
furred U تهیه شده باخز
duplicator U ماشین تهیه رونوشت
topography U تهیه نقشه از عوارض
polychrome U تهیه عکسهای رنگی
area projection U تهیه تصویر منطقه
processes U تهیه و تولید کردن
process U تهیه و تولید کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
advancing U قبلا تهیه شده
procured U تهیه و تحویل اماد
advances U قبلا تهیه شده
advance U قبلا تهیه شده
extemporized U فورا تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
cold turkey U بدون تهیه وتدارک
extemporises U فورا تهیه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com