Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
philatelic
U
مربوط به تمبر شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
philately
U
تمبر شناسی
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
bacteriologic
U
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
stamp duty
U
تمبر عوارض تمبر مالیاتی
stamp tax
U
تمبر عوارض تمبر مالیاتی
first-day covers
U
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
first-day cover
U
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
mineralogical
U
مربوط به معدن شناسی
serologic
U
مربوط به سرم شناسی
oceanographic
U
مربوط به اقیانوس شناسی
microbiological
U
مربوط به میکروب شناسی
climatological
U
مربوط به اب وهوا شناسی
entomological
U
مربوط به حشره شناسی
geoscience
U
علوم مربوط به زمین شناسی
geogonostical
U
مربوط بعلم زمین شناسی
technologically
U
فنونی مربوط به فن شناسی تکنولوژیکی
geogonostic
U
مربوط بعلم زمین شناسی
botanic
U
مربوط به علم گیاه شناسی
gemmological
U
مربوط به علم گوهر شناسی
technological
U
فنونی مربوط به فن شناسی تکنولوژیکی
physiognomical
U
مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
anthropological
U
وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
radiobiology
U
مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
archeologic
U
وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
philately
U
تمبر جمع کنی جمع اوری تمبر
areodetic
U
مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
biotechnology
U
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
dermatological
U
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
stamp
U
تمبر
stamps
U
تمبر
stamp duties
U
حق تمبر
stamp duty
U
حق تمبر
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
stamps
U
تمبر یا مهرزدن
philatelist
U
تمبر شناس
postage stamp
U
تمبر پست
postmarks
U
اثرمهر تمبر
postmark
U
اثرمهر تمبر
postage stamps
U
تمبر پست
stamped
U
تمبر خورده
stamp
U
تمبر یا مهرزدن
poststamp
U
تمبر پست
philatelists
U
تمبر شناس
stamper
U
تمبر الصاق کن
postage
U
تمبر پستی
stamp duties
U
پول تمبر
food stamps
U
تمبر خوراک
tamarind
U
تمبر هندی
food stamp
U
تمبر خوراک
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
by under stamped
U
کسر تمبر داشتن
Do you have any stamps?
U
آیا تمبر دارید؟
it is sufficiently stamped
U
کم تمبر خورده است
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
entomology
U
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
post free
U
بدون نیاز به تمبر زدن
postmark
U
مهر باطله تمبر پست
put into circulation
U
به جریان انداختن
[پول، تمبر و ... ]
postmarks
U
مهر باطله تمبر پست
stamp
U
تمبر پست الصاق کردن
stamps
U
تمبر پست الصاق کردن
The stamp doesnt stick.
U
این تمبر نمی چسبد
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
face value
<idiom>
U
عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
postmarks
U
تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
postmark
U
تمبر رابوسیله مهر باطل کردن
psychbiology
U
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics
U
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological
U
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
slipped
U
پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slips
U
پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slip
U
پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
lateral meniscus
U
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
philology
U
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
immunogenetics
U
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
franking machine
U
دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology
U
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
kinematics
U
حرکت شناسی جنبش شناسی
typology
U
گونه شناسی نوع شناسی
neurologic
U
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
stamped addressed envelope
پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
post card
U
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
ornithology
U
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
laryngological
U
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically
U
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
oenology
U
می شناسی شراب شناسی
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
epistemologycal
U
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically
U
از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
irrelevant
U
نا مربوط
relevant
U
مربوط
pertinent
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
cretaceous
U
مربوط به گچ
correspondents
U
مربوط به
coordinate
U
مربوط
as for
U
مربوط به
coherent
U
مربوط
affined
U
مربوط
correspondent
U
مربوط به
vespertinal
U
مربوط به شب
for
U
مربوط به
pertinenet
U
مربوط
condequent
U
مربوط
caprine
U
مربوط به بز
related
U
مربوط
curatorial
U
مربوط به
proper
U
مربوط
hydraulic
U
مربوط به اب
eight bit system
U
مربوط به یک
germane
U
مربوط
pertaining
U
مربوط به
lineal
U
مربوط به خط
apposite
U
مربوط
nuclear
U
مربوط به اتمی
familial
U
مربوط به خانواده
testamentary
U
مربوط به وصیتنامه
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
anent
U
در مشارکت با مربوط به
analitical
U
مربوط به تجزیه
polar
U
مربوط به قطب
arbitrative
U
مربوط بحکمیت
Hellenic
U
مربوط به یونان
psychiatric
U
مربوط به روانپزشکی
surgical
U
مربوط به جراحی
marital
U
مربوط به زناشویی
fractional
U
مربوط به بخشهایی
synergistic
U
مربوط به همکاری
polar
U
مربوط به قط بها
anglian
U
مربوط به نژاد
attached
U
مربوط متعلق
thematic
U
مربوط بموضوع
my
U
مربوط بمن
congressional
U
مربوط به کنگره
feminine
U
مربوط به جنس زن
sartorial
U
مربوط به خیاطی
municipal
U
مربوط به شهرداری
arbitral
U
مربوط به حکمیت
paratroop
U
مربوط به چتربازی
textuary
U
مربوط به متن
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
pyric
U
مربوط به سوختن
quadrantal
U
مربوط به تراز
as to
U
عطف به مربوط به
personal
U
مربوط به کسی
astrological
U
مربوط به نجوم
astro
U
مربوط به نجوم
atomistic
U
مربوط به اتم
villatic
U
مربوط به دهکده
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
shipboard
U
مربوط به ناو
verbs
U
مربوط به صدا
sensorimotor
U
مربوط به حس حرکت
affiliating
U
مربوط ساختن
verb
U
مربوط به صدا
occupational
U
مربوط به شغل
pyrotechnic
U
مربوط به فن اتشبازی
aesthetic
U
مربوط به علم
mammary
U
مربوط به پستان
procephalic
U
مربوط به جلو سر
mammary
U
مربوط به پستانداران
professorate
U
مربوط به استادی
ovarial
U
مربوط به تخمدان
contiguous
U
مربوط بهم
superciliary
U
مربوط به ابرو
archival
U
مربوط به بایگانی
ceremonials
U
مربوط به جشن
substantival
U
مربوط به اسم
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
ceremonial
U
مربوط به جشن
aesthetically
U
مربوط به علم
osteal
U
مربوط باستخوان
arteriovenous
U
مربوط به رگها
weaponary
U
مربوط به اسلحه
affiliated
U
مربوط ساختن
anal
U
مربوط به مقعد
ovarian
U
مربوط به تخمدان
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
acetarious
U
مربوط به سالاد
to the point
U
مربوط بموضوع
to have connexion with
U
مربوط بودن با
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com