Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
weaponary
U
مربوط به اسلحه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ordnance
U
مربوط به اسلحه و مهمات
Other Matches
inspection arms
U
سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
heister
[American E]
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
robber
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
brigand
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
bandit
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
raider
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
weapons
U
اسلحه
unarmed
U
بی اسلحه
weapon
U
اسلحه
armless
U
بی اسلحه
bare handed
U
بی اسلحه
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
safety lock
U
ضامن اسلحه
misfires
U
گیرکردن اسلحه
armory
U
اسلحه خانه
firearm
U
اسلحه گرم
stoppage
U
گیر در اسلحه
weapon
U
اسلحه حربه
pieces
U
اسلحه گرم
misfire
U
گیرکردن اسلحه
misfired
U
گیرکردن اسلحه
armourer
U
اسلحه ساز
fire arms
U
اسلحه ی گرم
weaponry
U
اسلحه سازی
antiaircraft
U
اسلحه ضد هوایی
repeating firearm
U
اسلحه خودکار
ordnance
U
اسلحه ومهمات
arm of precision
U
اسلحه دقیق
Ten firearms .
U
ده قبضه اسلحه
d. armour
U
اسلحه دفاع
arm
U
اسلحه گرم
shooting iron
U
اسلحه گرم
side arm
U
اسلحه کمری
armorer
U
اسلحه ساز
side arms
U
اسلحه کمری
single shot
U
اسلحه تک تیر
Elaborate
U
اسلحه بزرگ
weapons
U
اسلحه حربه
cold steel
U
اسلحه سرد
firearms
U
اسلحه گرم
maximum range
U
بردنهایی اسلحه
thumb
U
شستی اسلحه
armoury
U
اسلحه قوزخانه
armoury
U
اسلحه خانه
armouries
U
اسلحه قوزخانه
armouries
U
اسلحه خانه
stoppages
U
گیر در اسلحه
thumbed
U
شستی اسلحه
thumbing
U
شستی اسلحه
thumbs
U
شستی اسلحه
triggers
U
ماشه اسلحه
heavy armed
U
سنگین اسلحه
trigger
U
ماشه اسلحه
piece
U
اسلحه گرم
holster
U
جلد اسلحه
triggered
U
ماشه اسلحه
holsters
U
جلد اسلحه
light armed
U
سبک اسلحه
lift fire
U
زیادکردن برد اسلحه
cleaning rod
U
سمبه نظافت اسلحه
chambers
U
خزانه فشنگ در اسلحه
velite
U
سرباز سبک اسلحه
to sight gun
U
نشان کردن اسلحه
chamber
U
خزانه فشنگ در اسلحه
muzzle
U
دهانه لوله اسلحه
muzzled
U
دهانه لوله اسلحه
muzzles
U
دهانه لوله اسلحه
muzzling
U
دهانه لوله اسلحه
gunrunner
U
قاچاقچی اسلحه و مهمات
to decommission weapons
U
اسلحه ها را غیردایر کردن
armorer
U
نگهبان اسلحه زراد
armor bearer
U
حامل اسلحه زرهدار
light infantry
U
پیاده سبک اسلحه
armory
U
کارخانهء اسلحه سازی
to decommission weapons
U
اسلحه ها را از کار انداختن
missiles
U
اسلحه پرتاب کردنی
To lay down ones arms .
U
اسلحه رابزمین گذاشتن
hold-up
U
با اسلحه سرقت کردن
biathlon
U
اسکی صحرانوردی با اسلحه
ranging
U
تنظیم کردن اسلحه
hold-ups
U
با اسلحه سرقت کردن
magazine
U
مخزن خشاب اسلحه
missile
U
اسلحه پرتاب کردنی
stock
U
دسته ابزار و اسلحه
popper
U
اسلحه صدا دار
poppers
U
اسلحه صدا دار
magazines
U
مخزن خشاب اسلحه
disassemble
U
بازکردن اسلحه یا موتور
hold up
U
با اسلحه سرقت کردن
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
clang
U
صدای بهم خوردن اسلحه
clanged
U
صدای بهم خوردن اسلحه
shooting position
U
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
clanging
U
صدای بهم خوردن اسلحه
bore
U
قطر داخلی لوله اسلحه
bores
U
قطر داخلی لوله اسلحه
gun running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
To drow ( pull ) a gun on some one .
U
بروی کسی اسلحه کشیدن
gun-running
U
واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
clangs
U
صدای بهم خوردن اسلحه
firing pin
U
سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
frees
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
to carry a weapon
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
caliber
U
قطر داخلی لوله اسلحه
freeing
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
free
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
cant
U
اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
to be packing
[heat]
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
to pack a weapon
[colloquial]
U
اسلحه ای با خود حمل کردن
to call to arms
U
اعلام دست به اسلحه کردن
light horse
U
سوار نظام سبک اسلحه
gunfighter
U
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
freed
U
کمی محدودیت نوع اسلحه
karate
U
فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
hussar
U
سرباز سواره نظام سبک اسلحه
brigands
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
brigand
U
سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
flatlings
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
judo
U
فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
big bore
U
اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
boresight
U
میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
flatling
U
زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
tacit
U
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
barrels
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
doubled up
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
phalanx
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
barrel
U
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
phalanxes
U
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
contraband of war
U
قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
to frisk
[a person]
U
دست روی بدن کسی کشیدن
[در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
breaks
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
break
U
حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
armory training
U
اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
safety stop
U
ضامن اسلحه گیره ضامن
autoloader
U
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
pertinenet
U
مربوط
curatorial
U
مربوط به
proper
U
مربوط
cretaceous
U
مربوط به گچ
pertaining
U
مربوط به
germane
U
مربوط
for
U
مربوط به
apposite
U
مربوط
irrelevant
U
نا مربوط
eight bit system
U
مربوط به یک
vespertinal
U
مربوط به شب
coordinate
U
مربوط
affined
U
مربوط
correspondent
U
مربوط به
pertinent
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
coherent
U
مربوط
caprine
U
مربوط به بز
related
U
مربوط
hydraulic
U
مربوط به اب
relevant
U
مربوط
lineal
U
مربوط به خط
correspondents
U
مربوط به
as for
U
مربوط به
condequent
U
مربوط
glossal
U
مربوط به زبان
testamentary
U
مربوط به وصیتنامه
goidelic
U
مربوط بسلت
glyptic
U
مربوط به حکاکی
familial
U
مربوط به خانواده
insurrectional
U
مربوط به شورش
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
textuary
U
مربوط به متن
astrological
U
مربوط به نجوم
thallous
U
مربوط به تالیوم
aesthetic
U
مربوط به علم
metabolical
U
مربوط به متابولیزم
aesthetically
U
مربوط به علم
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com