Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
equestrian
U
مربوط به اسب سواری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
Woman sitting on the man
U
کیر سواری
driving
U
سواری
riding
U
سواری
ride
U
سواری
rides
U
سواری
cycling
U
دوچرخه سواری
hacking jacket
U
کت اسب سواری
roadsters
U
اسب سواری
auto
U
ماشین سواری
hacking jackets
U
کت اسب سواری
saddle horse
U
اسب سواری
saddler
U
اسب سواری
saddled
U
سواری کردن
jumble
U
سواری کردن
saddle
U
سواری کردن
surf riding
U
موج سواری
jumbled
U
سواری کردن
jumbles
U
سواری کردن
jumbling
U
سواری کردن
motorcar
U
خودرو سواری
roadster
U
اسب سواری
autos
U
ماشین سواری
to take a drive
U
سواری کردن
to take a ride
U
سواری کردن
manege
U
اسب سواری
top boot
U
چکمه سواری
amaxophobia
U
سواری هراسی
passenger car trailer
U
تریلرخودروی سواری
hackney
U
اسب سواری
surfriding
U
موج سواری
saddles
U
سواری کردن
passenger car
U
اتومبیل سواری
surfing
U
موج سواری
skim boarding
U
موج سواری
trooper
U
اسب سواری
surf
U
موج سواری
troopers
U
اسب سواری
jockeying
U
اسب سواری
horsemanship
U
اسب سواری
equitation
U
هنراسب سواری
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
surfmanship
U
مهارت در موج سواری
trooper
U
اسب سواری نظامی
bicycle path
U
مسیر دوچرخه سواری
motor road
U
جاده موتور سواری
troopers
U
اسب سواری نظامی
drive
U
رانش سواری دوندگی
to give somebody a ride
U
به کسی سواری دادن
to give somebody a lift
U
به کسی سواری دادن
drives
U
رانش سواری دوندگی
cavalcades
U
سواری گردش سواره
cavalcade
U
سواری گردش سواره
harness horse
U
اسب سواری یا بارکش
sailable
U
قابل سواری دردریا
outride
U
در سواری پیش افتادن از
drives
U
سواری کردن کوبیدن
surfboards
U
تخته موج سواری
surfboard
U
تخته موج سواری
drive
U
سواری کردن کوبیدن
habits
U
لباس سواری زنانه
hacking
U
اسب سواری تفریحی
to go by bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
bicycles
U
دوچرخه سواری کردن
to ride a bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
joo choo seogi
U
ایستادن اسب سواری
jodhpur
U
شلوار چسبان سواری
riding habits
U
جامه سواری زنانه
riding habit
U
جامه سواری زنانه
habit
U
لباس سواری زنانه
nags
U
اسب کوچک سواری
to learn to ride
U
سواری یاد گرفتن
velodrome
U
پیست دوچرخه سواری
nag
U
اسب کوچک سواری
nagged
U
اسب کوچک سواری
manege
U
اموزشگاه اسب سواری
equitation
U
هنر سواری و مهار اسب
hotdogging board
U
تخته کوتاه موج سواری
malibu
U
تخته فایبرگلاس موج سواری
stick
U
تخته موج سواری شلاق
body surf
U
موج سواری بدون تخته
eventing
U
انواع مسابقه اسب سواری
freestyle
U
موج سواری بامانور ازاد
charreada
U
سواری مکزیکی اسب وحشی
stage race
U
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
ride
[American E]
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
lift
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
barges
U
تخته بزرگ موج سواری
ap joo choom
U
ایستادن اسب سواری بجلو
barged
U
تخته بزرگ موج سواری
barge
U
تخته بزرگ موج سواری
to stand treat
U
هزینه مهمانی یا سواری رادادن
rodeo
U
مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
wake surfing
U
موج سواری بدنبال قایق
to hitch a lift
[ride]
from somebody
U
سواری شدن
[در خودروی کسی]
windsurfer
U
تخته موج سواری با بادبان
windsurfers
U
تخته موج سواری با بادبان
rodeos
U
مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
windsurfing
U
موج سواری با تخته و بادبان
to get a lift from somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to get a lift with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to get a ride with somebody
U
سواری گرفتن از کسی
[در خودرو]
to offer somebody a lift
U
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
[Could I]
give you a lift?
[colloquial]
U
به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to bike
U
دوچرخه سواری کردن
[اصطلاح روزمره]
junk surf
U
امواج نامناسب برای موج سواری
nose
U
دماغه جلویی تخته موج سواری
australian pursuit
U
مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
haute ecole
U
تمرین اسب سواری از روی مانع
saddle bronc riding
U
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
bodysurfing
U
موج سواری روی سینه وشکم
surf off
U
دور نهایی مسابقه موج سواری
noses
U
دماغه جلویی تخته موج سواری
italian pursuit
U
مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
tubing
U
ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
to tilt at the ring
U
سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
this ground rides soft
U
این زمین برای سواری نرم است
tourist trophy
U
مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
hang ten
U
سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
banking track
U
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
point race
U
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
catch a rail
U
برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
slides
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
caroche
U
نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
slide
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
to ride one's horse to death
U
اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
stalling
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
bareback riding
U
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
floater
U
پاس ارام هوایی تخته بزرگ موج سواری
kermesse
U
مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
blown out
U
رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
stall
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
cheat
U
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheated
U
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheats
U
سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
madison
U
مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
pursuit
U
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuits
U
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
skim board
U
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
big gun
U
سرسخت در کسب امتیاز تخته سنگین و بزرگ موج سواری
serpentine
U
سواری در طول مانژ با یک رشته پیچ و خمهادر سمت مخالف
gun
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
guns
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
tilts
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilt
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted
U
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
scooters
U
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
miss and out
U
مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
scooter
U
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
banked track
U
پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
goofy foot
U
موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
dude ranch
U
گله داری واسب سواری وحشم داری
horsy
U
معتاد به اسب سواری یا اسب دوانی
shoot the tube
U
موج سواری در حفره موج
shoot the curl
U
موج سواری در حفره موج
caprine
U
مربوط به بز
as for
U
مربوط به
vespertinal
U
مربوط به شب
relevant
U
مربوط
irrelevant
U
نا مربوط
related
U
مربوط
apposite
U
مربوط
pertinent
U
مربوط
pertinenet
U
مربوط
proper
U
مربوط
for
U
مربوط به
pertinent
U
مربوط به
hydraulic
U
مربوط به اب
correspondent
U
مربوط به
affined
U
مربوط
lineal
U
مربوط به خط
eight bit system
U
مربوط به یک
coherent
U
مربوط
germane
U
مربوط
correspondents
U
مربوط به
curatorial
U
مربوط به
cretaceous
U
مربوط به گچ
condequent
U
مربوط
pertaining
U
مربوط به
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com