Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spirituous
U
مربوط بعالم معنویات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cosmic
U
مربوط بعالم هستی
ambivert
U
شخصی که نه زیاد بعالم باطنی توجه دارد نه بعالم خارجی
noumenon
U
معنویات
noumenal
U
وابسته به معنویات و خدایان
supernal
U
بلند وابسته بعالم بالا
sublimation
U
توجه بعالم بالاوامور عالیه
autism
U
عدم توجه بعالم مادی
anagogy
U
بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
anagoge
U
بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
spiritism
U
اعتقاد به وجود روح وبازگشت ارواح بعالم مادی روح گرایی
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
animism
U
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
eight bit system
U
مربوط به یک
irrelevant
U
نا مربوط
correspondents
U
مربوط به
correspondent
U
مربوط به
relevant
U
مربوط
caprine
U
مربوط به بز
curatorial
U
مربوط به
related
U
مربوط
pertinent
U
مربوط
as for
U
مربوط به
condequent
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
coherent
U
مربوط
coordinate
U
مربوط
lineal
U
مربوط به خط
pertaining
U
مربوط به
cretaceous
U
مربوط به گچ
pertinenet
U
مربوط
affined
U
مربوط
proper
U
مربوط
vespertinal
U
مربوط به شب
apposite
U
مربوط
germane
U
مربوط
hydraulic
U
مربوط به اب
for
U
مربوط به
cerebellar
U
مربوط به مخچه
coherently
U
بطور مربوط
occupational
U
مربوط به شغل
chromatic
U
مربوط به رنگها
verb
U
مربوط به صدا
verbs
U
مربوط به صدا
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
personal
U
مربوط به کسی
genethliac
U
مربوط به طالع
glossal
U
مربوط به زبان
affiliate
U
مربوط ساختن
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
hydrographic
U
مربوط به اب نگاری
horsy
U
مربوط به اسب
affiliating
U
مربوط ساختن
caloric
U
مربوط به کالری
hominoid
U
مربوط به بشر
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
affiliates
U
مربوط ساختن
haemic
U
مربوط بخون
capitular
U
مربوط بفصل
goidelic
U
مربوط بسلت
affiliated
U
مربوط ساختن
glyptic
U
مربوط به حکاکی
garlicky
U
مربوط به سیر
chromic
U
مربوط به کرومیوم
Hellenic
U
مربوط به یونان
futuristic
U
مربوط به اینده
vehicular
U
مربوط به خودرو
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
polar
U
مربوط به قطب
dictoral
U
مربوط به دکتری
faunae
U
مربوط به جانوران
divisional
U
مربوط به تقسیم
domiciliary
U
مربوط به خانه
polar
U
مربوط به قط بها
fistulous
U
مربوط به ناسور
expiratory
U
مربوط به زفیر
climatic
U
مربوط به اب وهوا
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
churchly
U
مربوط به کلیسا
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
collegial
U
مربوط به دانشکده
commisural
U
مربوط به درزوپیوندگاه
computational
U
مربوط به یک محاسبه
contiguous
U
مربوط بهم
prospective
U
مربوط به اینده
parental
U
مربوط به والدین
mammary
U
مربوط به پستانداران
mammary
U
مربوط به پستان
communist
U
مربوط به کمونیسم
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
filiate
U
مربوط ساختن
retired
U
مربوط به بازنشستگی
ameban
U
مربوط به امیب
marital
U
مربوط به زناشویی
surgical
U
مربوط به جراحی
psychiatric
U
مربوط به روانپزشکی
adulterous
U
مربوط به زنا
achaian
U
مربوط به اخائیه
achaean
U
مربوط به اخائیه
acetarious
U
مربوط به سالاد
familial
U
مربوط به خانواده
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
ceremonials
U
مربوط به جشن
ameba
U
مربوط به امیب
aesthetic
U
مربوط به علم
aesthetically
U
مربوط به علم
amazonian
U
مربوط به امازونها
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
aguish
U
مربوط به تب و لرز
agrologic
U
مربوط بخاکشناسی
ceremonial
U
مربوط به جشن
municipal
U
مربوط به شهرداری
attached
U
مربوط متعلق
textual
U
مربوط به متن یا نص
fractional
U
مربوط به بخشهایی
fractional
U
مربوط به بخشها
American
U
مربوط بامریکا
Americans
U
مربوط بامریکا
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
nasal
U
مربوط به بینی
baronial
U
مربوط به بارون
concern
U
مربوط بودن به
concerns
U
مربوط بودن به
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
fossils
U
مربوط بادوارگذشته
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
racing
U
مربوط بمسابقه
military
U
مربوط به نظام
outbound
U
مربوط به خارج
dependent
U
مربوط محتاج
commercial
U
مربوط به تجارت
ovarian
U
مربوط به تخمدان
amebic
U
مربوط به امیب
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
bardic
U
مربوط به رامشگری
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
speculative
U
مربوط به اندیشه
technological
U
مربوط به فناوری
technologically
U
مربوط به فناوری
geriatric
U
مربوط به پیری
centenarian
U
مربوط به قرن
centenarians
U
مربوط به قرن
basal
U
مربوط به ته یابنیان
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
budgetary
U
مربوط به بودجه
c
U
مربوط به کامپیوتر
brumal
U
مربوط به زمستان
britannic
U
مربوط به بریتانیا
existential
U
مربوط به هستی
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
anal
U
مربوط به مقعد
bear on
U
مربوط بودن
atomistic
U
مربوط به اتم
astro
U
مربوط به نجوم
as to
U
عطف به مربوط به
sartorial
U
مربوط به خیاطی
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
anglian
U
مربوط به نژاد
anent
U
در مشارکت با مربوط به
analitical
U
مربوط به تجزیه
astrological
U
مربوط به نجوم
ammino
U
مربوط به امونیاک
congressional
U
مربوط به کنگره
arbitral
U
مربوط به حکمیت
arteriovenous
U
مربوط به رگها
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
feminine
U
مربوط به جنس زن
my
U
مربوط بمن
nuclear
U
مربوط به اتمی
archival
U
مربوط به بایگانی
arbitrative
U
مربوط بحکمیت
thematic
U
مربوط بموضوع
ameboid
U
مربوط به امیب
zibelline
U
مربوط به سمور
vindicative
U
مربوط به توجیه
narcotic
U
مربوط به موادمخدره
treats
U
مربوط بودن به
left wing
U
مربوط به جناح چپ
treated
U
مربوط بودن به
treat
U
مربوط بودن به
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com