English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cosmographic U مربوط بشرح گیتی یاجهان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cosmographical U مربوط به شرح گیتی یاجهان
autobiographical U مربوط بشرح حال خود
autobiographic U مربوط بشرح حال خود
cosmogonal U مربوط باصول افرینش گیتی
ditto U بشرح فوق
as follows U بشرح زیر
biographical U وابسته بشرح زندگی
biographic U وابسته بشرح زندگی
bibliograph U عالم بشرح تاریخچه کتابها
as follows U بشرح ذیل ازاین قرار
worlds U گیتی
universe U گیتی
world U گیتی
this earthly round U گیتی
cosmos U گیتی ونظام ان
demography U امارمردم گیتی
cosmolatry U گیتی پرستی
cosmography U گیتی شناسی
cosmography U شرح گیتی
cosmism U فلسفه تکامل گیتی
cosmologies U فلسفه انتظام گیتی
The seven wonders of the world. U هفت عجایب گیتی
cosmology U فلسفه انتظام گیتی
cosmogeny U پیدایش و تکامل گیتی
cosmologic U وابسته به فلسفه انتظام گیتی
cosmological U وابسته به فلسفه انتظام گیتی
finality U اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
circumavigator U کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
monadism U اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
limitarian U کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
eight bit system U مربوط به یک
relevant U مربوط
correspondents U مربوط به
correspondent U مربوط به
hydraulic U مربوط به اب
for U مربوط به
apposite U مربوط
coherent U مربوط
as for U مربوط به
proper U مربوط
pertinenet U مربوط
coordinate U مربوط
affined U مربوط
pertaining U مربوط به
irrelevant U نا مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
related U مربوط
lineal U مربوط به خط
condequent U مربوط
pertinent U مربوط
curatorial U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
pertinent U مربوط به
caprine U مربوط به بز
germane U مربوط
speculative U مربوط به اندیشه
anal U مربوط به مقعد
churchly U مربوط به کلیسا
haemic U مربوط بخون
brumal U مربوط به زمستان
chromatic U مربوط به رنگها
chromic U مربوط به کرومیوم
goidelic U مربوط بسلت
aeronautical U مربوط به فضانوردی
verb U مربوط به صدا
collegial U مربوط به دانشکده
occupational U مربوط به شغل
as to U عطف به مربوط به
retired U مربوط به بازنشستگی
electrically U مربوط به الکتریسیته
budgetary U مربوط به بودجه
technologically U مربوط به فناوری
britannic U مربوط به بریتانیا
coherently U بطور مربوط
technological U مربوط به فناوری
glyptic U مربوط به حکاکی
cerebellar U مربوط به مخچه
hawaiian U مربوط به هاوایی
aesthetic U مربوط به علم
insurrectional U مربوط به شورش
thermal U مربوط به گرما
archival U مربوط به بایگانی
irrelative U نا مربوط مطلق
avuncular U مربوط بدایی
calligraphic U مربوط به خطاطی
janitorial U مربوط به فراشی
arbitrative U مربوط بحکمیت
larcenous U مربوط به دزدی
c U مربوط به کامپیوتر
arbitral U مربوط به حکمیت
inspectional U مربوط به بازرسی
arithmeticlal U مربوط به حساب
aesthetically U مربوط به علم
hominoid U مربوط به بشر
horsy U مربوط به اسب
acrobatic U مربوط به بندبازی
hydropic U مربوط به استسقاء
hydrostatic U مربوط به فشار اب
capitular U مربوط بفصل
arteriovenous U مربوط به رگها
hypophyseal U مربوط به هیپوفیز
immunologic U مربوط به مصونیت
caloric U مربوط به کالری
hydrographic U مربوط به اب نگاری
verbs U مربوط به صدا
dictoral U مربوط به دکتری
my U مربوط بمن
nuclear U مربوط به اتمی
basal U مربوط به ته یابنیان
thematic U مربوط بموضوع
expiratory U مربوط به زفیر
congressional U مربوط به کنگره
bardic U مربوط به رامشگری
faunae U مربوط به جانوران
filiate U مربوط ساختن
sartorial U مربوط به خیاطی
feminine U مربوط به جنس زن
climatic U مربوط به اب وهوا
futuristic U مربوط به اینده
centenarians U مربوط به قرن
vehicular U مربوط به خودرو
divisional U مربوط به تقسیم
domiciliary U مربوط به خانه
centenarian U مربوط به قرن
communist U مربوط به کمونیسم
communists U مربوط به کمونیسم
geriatric U مربوط به پیری
prospective U مربوط به اینده
bear on U مربوط بودن
fistulous U مربوط به ناسور
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
astrological U مربوط به نجوم
affiliate U مربوط ساختن
computational U مربوط به یک محاسبه
affiliated U مربوط ساختن
atomistic U مربوط به اتم
astro U مربوط به نجوم
personal U مربوط به کسی
affiliates U مربوط ساختن
glossal U مربوط به زبان
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
genethliac U مربوط به طالع
contiguous U مربوط بهم
meteorological U مربوط به هواسنجی
gallinaceous U مربوط بماکیان
polar U مربوط به قط بها
polar U مربوط به قطب
garlicky U مربوط به سیر
corresponsive U مربوط بیکدیگر
Hellenic U مربوط به یونان
existential U مربوط به هستی
womanish U مربوط به زن یا زنان
mammary U مربوط به پستان
mammary U مربوط به پستانداران
affiliating U مربوط ساختن
agrologic U مربوط بخاکشناسی
mathematical U مربوط به ریاضیات
subsistence U مربوط به زیست
achaean U مربوط به اخائیه
acetarious U مربوط به سالاد
typographic U مربوط به چاپ
vermian U مربوط به کرم
American U مربوط بامریکا
versicular U مربوط به ایات
facial U مربوط به صورت
vespertine U مربوط به شب شبانه
Americans U مربوط بامریکا
connects U مربوط کردن
connect U مربوط کردن
circumstantial U مربوط به موقعیت
villatic U مربوط به دهکده
vindicative U مربوط به توجیه
achaian U مربوط به اخائیه
to the point U مربوط بموضوع
military U مربوط به نظام
testamentary U مربوط به وصیتنامه
textuary U مربوط به متن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com