English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
autobiographic U مربوط بشرح حال خود
autobiographical U مربوط بشرح حال خود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
cosmographic U مربوط بشرح گیتی یاجهان
Other Matches
as follows U بشرح زیر
ditto U بشرح فوق
biographic U وابسته بشرح زندگی
biographical U وابسته بشرح زندگی
bibliograph U عالم بشرح تاریخچه کتابها
as follows U بشرح ذیل ازاین قرار
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
coordinate U مربوط
pertinent U مربوط به
condequent U مربوط
correspondent U مربوط به
correspondents U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
pertinenet U مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
eight bit system U مربوط به یک
as for U مربوط به
curatorial U مربوط به
caprine U مربوط به بز
proper U مربوط
for U مربوط به
coherent U مربوط
lineal U مربوط به خط
apposite U مربوط
irrelevant U نا مربوط
pertinent U مربوط
relevant U مربوط
germane U مربوط
affined U مربوط
related U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
pertaining U مربوط به
calligraphic U مربوط به خطاطی
caloric U مربوط به کالری
retired U مربوط به بازنشستگی
collegial U مربوط به دانشکده
affiliates U مربوط ساختن
cerebellar U مربوط به مخچه
affiliate U مربوط ساختن
capitular U مربوط بفصل
churchly U مربوط به کلیسا
chromic U مربوط به کرومیوم
chromatic U مربوط به رنگها
affiliated U مربوط ساختن
affiliating U مربوط ساختن
glossal U مربوط به زبان
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
prospective U مربوط به اینده
parental U مربوط به والدین
contiguous U مربوط بهم
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
gallinaceous U مربوط بماکیان
garlicky U مربوط به سیر
personal U مربوط به کسی
genethliac U مربوط به طالع
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
verbs U مربوط به صدا
verb U مربوط به صدا
occupational U مربوط به شغل
coherently U بطور مربوط
glyptic U مربوط به حکاکی
goidelic U مربوط بسلت
haemic U مربوط بخون
hawaiian U مربوط به هاوایی
hominoid U مربوط به بشر
mammary U مربوط به پستانداران
mammary U مربوط به پستان
womanish U مربوط به زن یا زنان
computational U مربوط به یک محاسبه
communists U مربوط به کمونیسم
corresponsive U مربوط بیکدیگر
climatic U مربوط به اب وهوا
futuristic U مربوط به اینده
vehicular U مربوط به خودرو
dictoral U مربوط به دکتری
divisional U مربوط به تقسیم
domiciliary U مربوط به خانه
expiratory U مربوط به زفیر
faunae U مربوط به جانوران
filiate U مربوط ساختن
polar U مربوط به قط بها
polar U مربوط به قطب
fistulous U مربوط به ناسور
Hellenic U مربوط به یونان
horsy U مربوط به اسب
aesthetic U مربوط به علم
marital U مربوط به زناشویی
surgical U مربوط به جراحی
adulterous U مربوط به زنا
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
achaian U مربوط به اخائیه
achaean U مربوط به اخائیه
acetarious U مربوط به سالاد
familial U مربوط به خانواده
matrimonial U مربوط به ازدواج
ceremonials U مربوط به جشن
aesthetically U مربوط به علم
ameba U مربوط به امیب
amazonian U مربوط به امازونها
aluminous U مربوط به الومینیوم
aguish U مربوط به تب و لرز
agrologic U مربوط بخاکشناسی
valedictory U مربوط به خداحافظی
ceremonial U مربوط به جشن
municipal U مربوط به شهرداری
fossils U مربوط بادوارگذشته
fractional U مربوط به بخشهایی
fractional U مربوط به بخشها
American U مربوط بامریکا
Americans U مربوط بامریکا
nasal U مربوط به بینی
circumstantial U مربوط به موقعیت
nautical U مربوط به کشتیرانی
baronial U مربوط به بارون
textual U مربوط به متن یا نص
concern U مربوط بودن به
attached U مربوط متعلق
fossil U مربوط بادوارگذشته
racing U مربوط بمسابقه
outbound U مربوط به خارج
military U مربوط به نظام
dependent U مربوط محتاج
concerns U مربوط بودن به
commercial U مربوط به تجارت
ovarian U مربوط به تخمدان
ameban U مربوط به امیب
electrically U مربوط به الکتریسیته
bardic U مربوط به رامشگری
speculative U مربوط به اندیشه
technological U مربوط به فناوری
technologically U مربوط به فناوری
geriatric U مربوط به پیری
centenarian U مربوط به قرن
centenarians U مربوط به قرن
atomistic U مربوط به اتم
basal U مربوط به ته یابنیان
bear on U مربوط بودن
budgetary U مربوط به بودجه
c U مربوط به کامپیوتر
brumal U مربوط به زمستان
britannic U مربوط به بریتانیا
existential U مربوط به هستی
aeronautical U مربوط به فضانوردی
anal U مربوط به مقعد
acrobatic U مربوط به بندبازی
astro U مربوط به نجوم
as to U عطف به مربوط به
feminine U مربوط به جنس زن
arbitral U مربوط به حکمیت
meteorological U مربوط به هواسنجی
astrological U مربوط به نجوم
anglian U مربوط به نژاد
anent U در مشارکت با مربوط به
analitical U مربوط به تجزیه
ammino U مربوط به امونیاک
ameboid U مربوط به امیب
arbitrative U مربوط بحکمیت
archival U مربوط به بایگانی
my U مربوط بمن
nuclear U مربوط به اتمی
arteriovenous U مربوط به رگها
thematic U مربوط بموضوع
arithmeticlal U مربوط به حساب
congressional U مربوط به کنگره
sartorial U مربوط به خیاطی
amebic U مربوط به امیب
hydrographic U مربوط به اب نگاری
organizational U مربوط به سازمان
narcotic U مربوط به موادمخدره
treats U مربوط بودن به
left-wing U مربوط به جناح چپ
treated U مربوط بودن به
treat U مربوط بودن به
to be in rapport U مربوط بودن
material U مربوط جسم
bears U مربوط بودن
villatic U مربوط به دهکده
left wing U مربوط به جناح چپ
vindicative U مربوط به توجیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com