Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
infantile
U
مربوط بدوران کودکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
childhood
U
کودکی
imfancy
U
کودکی
infancy
U
کودکی
infantile amnesia
U
یادزدودگی کودکی
man and boy
U
چه در کودکی چه در بزرگی
dementia infantilis
U
زوال عقل کودکی
rolled
U
بدوران انداختن
rolls
U
بدوران انداختن
roll
U
بدوران انداختن
To adopt a child ( an infant ) .
U
کودکی را بفرزندی قبول کردن
infantile sexuality
U
میل جنسی دوره کودکی
nouveau riche
U
تازه بدوران رسیده
nouveau-riche
U
تازه بدوران رسیده
parvenus
U
تازه بدوران رسیده
parvenu
U
تازه بدوران رسیده
nouveaux-riches
U
تازه بدوران رسیده
primer
U
وابسته بدوران بشر اولیه
primers
U
وابسته بدوران بشر اولیه
protolithic
U
وابسته بدوران ماقبل عصرسنگ
it turned my head
U
سرم را بدوران انداخت یا گیج کرد
upstart
U
تازه بدوران رسیده ادم متکبر
upstarts
U
تازه بدوران رسیده ادم متکبر
nursling or nurse
U
کودکی به دست دایه یا پرستار سپرده شده است
gestation
U
حاملگی وابسته بدوران رشد تخم یانطفه
carpetbagger
U
تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار
carpetbaggers
U
تازه بدوران رسیده وفاسد مسافر خورجین دار
reindeer
U
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
handy dandy
U
بازی بچگانه که دران کودکی چیزی رادریکی ازدودست بسته خودنگاه
latchkey child
[کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
His new luxury mansion is a dar cry from the one bedroom cottage he lived in as a child.
U
عمارت لوکس جدیدش کجا و کلبه یک خوابه ای که کودکی اش را در آن به سر برد کجا.
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
pertinenet
U
مربوط
lineal
U
مربوط به خط
pertaining
U
مربوط به
irrelevant
U
نا مربوط
as for
U
مربوط به
for
U
مربوط به
caprine
U
مربوط به بز
apposite
U
مربوط
coherent
U
مربوط
affined
U
مربوط
proper
U
مربوط
eight bit system
U
مربوط به یک
germane
U
مربوط
correspondent
U
مربوط به
hydraulic
U
مربوط به اب
pertinent
U
مربوط به
cretaceous
U
مربوط به گچ
curatorial
U
مربوط به
coordinate
U
مربوط
vespertinal
U
مربوط به شب
condequent
U
مربوط
related
U
مربوط
relevant
U
مربوط
pertinent
U
مربوط
correspondents
U
مربوط به
coherently
U
بطور مربوط
personal
U
مربوط به کسی
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
glyptic
U
مربوط به حکاکی
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
chromic
U
مربوط به کرومیوم
budgetary
U
مربوط به بودجه
c
U
مربوط به کامپیوتر
goidelic
U
مربوط بسلت
verbs
U
مربوط به صدا
verb
U
مربوط به صدا
occupational
U
مربوط به شغل
chromatic
U
مربوط به رنگها
existential
U
مربوط به هستی
haemic
U
مربوط بخون
cerebellar
U
مربوط به مخچه
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
caloric
U
مربوط به کالری
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
inspectional
U
مربوط به بازرسی
insurrectional
U
مربوط به شورش
thermal
U
مربوط به گرما
analitical
U
مربوط به تجزیه
irrelative
U
نا مربوط مطلق
avuncular
U
مربوط بدایی
janitorial
U
مربوط به فراشی
ammino
U
مربوط به امونیاک
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
brumal
U
مربوط به زمستان
larcenous
U
مربوط به دزدی
anal
U
مربوط به مقعد
capitular
U
مربوط بفصل
anglian
U
مربوط به نژاد
hominoid
U
مربوط به بشر
horsy
U
مربوط به اسب
hydrographic
U
مربوط به اب نگاری
aesthetic
U
مربوط به علم
hydropic
U
مربوط به استسقاء
hydrostatic
U
مربوط به فشار اب
aesthetically
U
مربوط به علم
hypophyseal
U
مربوط به هیپوفیز
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
immunologic
U
مربوط به مصونیت
anent
U
در مشارکت با مربوط به
britannic
U
مربوط به بریتانیا
technologically
U
مربوط به فناوری
divisional
U
مربوط به تقسیم
domiciliary
U
مربوط به خانه
climatic
U
مربوط به اب وهوا
centenarian
U
مربوط به قرن
centenarians
U
مربوط به قرن
futuristic
U
مربوط به اینده
vehicular
U
مربوط به خودرو
basal
U
مربوط به ته یابنیان
bardic
U
مربوط به رامشگری
feminine
U
مربوط به جنس زن
my
U
مربوط بمن
nuclear
U
مربوط به اتمی
expiratory
U
مربوط به زفیر
operatic
U
مربوط به اپرا
affiliates
U
مربوط ساختن
speculative
U
مربوط به اندیشه
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
computational
U
مربوط به یک محاسبه
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
commisural
U
مربوط به درزوپیوندگاه
collegial
U
مربوط به دانشکده
technological
U
مربوط به فناوری
bear on
U
مربوط بودن
parental
U
مربوط به والدین
geriatric
U
مربوط به پیری
dictoral
U
مربوط به دکتری
communists
U
مربوط به کمونیسم
affiliate
U
مربوط ساختن
affiliated
U
مربوط ساختن
thematic
U
مربوط بموضوع
faunae
U
مربوط به جانوران
polar
U
مربوط به قطب
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
Hellenic
U
مربوط به یونان
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
mammary
U
مربوط به پستان
retired
U
مربوط به بازنشستگی
mammary
U
مربوط به پستانداران
archival
U
مربوط به بایگانی
contiguous
U
مربوط بهم
astrological
U
مربوط به نجوم
arbitrative
U
مربوط بحکمیت
arbitral
U
مربوط به حکمیت
polar
U
مربوط به قط بها
arteriovenous
U
مربوط به رگها
genethliac
U
مربوط به طالع
filiate
U
مربوط ساختن
congressional
U
مربوط به کنگره
sartorial
U
مربوط به خیاطی
fistulous
U
مربوط به ناسور
atomistic
U
مربوط به اتم
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
astro
U
مربوط به نجوم
as to
U
عطف به مربوط به
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
affiliating
U
مربوط ساختن
churchly
U
مربوط به کلیسا
garlicky
U
مربوط به سیر
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
glossal
U
مربوط به زبان
ameboid
U
مربوط به امیب
graphic
U
مربوط به نقاشی
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
typographic
U
مربوط به چاپ
textual
U
مربوط به متن یا نص
vermian
U
مربوط به کرم
facial
U
مربوط به صورت
versicular
U
مربوط به ایات
vespertine
U
مربوط به شب شبانه
connects
U
مربوط کردن
connect
U
مربوط کردن
American
U
مربوط بامریکا
villatic
U
مربوط به دهکده
vindicative
U
مربوط به توجیه
Americans
U
مربوط بامریکا
racing
U
مربوط بمسابقه
subsistence
U
مربوط به زیست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com