English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
American U مربوط بامریکا
Americans U مربوط بامریکا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
americana U اطلاعات و حقایق مربوط بامریکا
Other Matches
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
cretaceous U مربوط به گچ
coordinate U مربوط
curatorial U مربوط به
pertinenet U مربوط
correspondents U مربوط به
pertaining U مربوط به
as for U مربوط به
affined U مربوط
correspondent U مربوط به
eight bit system U مربوط به یک
vespertinal U مربوط به شب
condequent U مربوط
pertinent U مربوط
related U مربوط
relevant U مربوط
irrelevant U نا مربوط
caprine U مربوط به بز
hydraulic U مربوط به اب
germane U مربوط
apposite U مربوط
coherent U مربوط
for U مربوط به
lineal U مربوط به خط
proper U مربوط
pertinent U مربوط به
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
communist U مربوط به کمونیسم
computational U مربوط به یک محاسبه
affiliate U مربوط ساختن
affiliated U مربوط ساختن
operatic U مربوط به اپرا
c U مربوط به کامپیوتر
cerebellar U مربوط به مخچه
calligraphic U مربوط به خطاطی
chromatic U مربوط به رنگها
chromic U مربوط به کرومیوم
churchly U مربوط به کلیسا
hominoid U مربوط به بشر
capitular U مربوط بفصل
prospective U مربوط به اینده
caloric U مربوط به کالری
parental U مربوط به والدین
collegial U مربوط به دانشکده
affiliates U مربوط ساختن
corresponsive U مربوط بیکدیگر
vehicular U مربوط به خودرو
garlicky U مربوط به سیر
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
verbs U مربوط به صدا
verb U مربوط به صدا
occupational U مربوط به شغل
genethliac U مربوط به طالع
coherently U بطور مربوط
glossal U مربوط به زبان
glyptic U مربوط به حکاکی
goidelic U مربوط بسلت
haemic U مربوط بخون
hawaiian U مربوط به هاوایی
horsy U مربوط به اسب
hydrographic U مربوط به اب نگاری
thermal U مربوط به گرما
personal U مربوط به کسی
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
futuristic U مربوط به اینده
gallinaceous U مربوط بماکیان
dictoral U مربوط به دکتری
divisional U مربوط به تقسیم
domiciliary U مربوط به خانه
expiratory U مربوط به زفیر
faunae U مربوط به جانوران
filiate U مربوط ساختن
polar U مربوط به قط بها
polar U مربوط به قطب
Hellenic U مربوط به یونان
womanish U مربوط به زن یا زنان
mammary U مربوط به پستان
mammary U مربوط به پستانداران
contiguous U مربوط بهم
fistulous U مربوط به ناسور
hydropic U مربوط به استسقاء
brumal U مربوط به زمستان
baronial U مربوط به بارون
achaean U مربوط به اخائیه
ceremonial U مربوط به جشن
ceremonials U مربوط به جشن
acetarious U مربوط به سالاد
matrimonial U مربوط به ازدواج
marital U مربوط به زناشویی
surgical U مربوط به جراحی
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
achaian U مربوط به اخائیه
adulterous U مربوط به زنا
ameba U مربوط به امیب
amazonian U مربوط به امازونها
aluminous U مربوط به الومینیوم
aguish U مربوط به تب و لرز
agrologic U مربوط بخاکشناسی
aesthetic U مربوط به علم
aesthetically U مربوط به علم
circumstantial U مربوط به موقعیت
fossils U مربوط بادوارگذشته
fossil U مربوط بادوارگذشته
military U مربوط به نظام
fractional U مربوط به بخشهایی
fractional U مربوط به بخشها
commercial U مربوط به تجارت
nasal U مربوط به بینی
nautical U مربوط به کشتیرانی
textual U مربوط به متن یا نص
ovarian U مربوط به تخمدان
valedictory U مربوط به خداحافظی
attached U مربوط متعلق
racing U مربوط بمسابقه
outbound U مربوط به خارج
dependent U مربوط محتاج
familial U مربوط به خانواده
concerns U مربوط بودن به
concern U مربوط بودن به
municipal U مربوط به شهرداری
astrological U مربوط به نجوم
ameban U مربوط به امیب
amebic U مربوط به امیب
acrobatic U مربوط به بندبازی
speculative U مربوط به اندیشه
technological U مربوط به فناوری
atomistic U مربوط به اتم
technologically U مربوط به فناوری
astro U مربوط به نجوم
as to U عطف به مربوط به
geriatric U مربوط به پیری
bardic U مربوط به رامشگری
basal U مربوط به ته یابنیان
britannic U مربوط به بریتانیا
retired U مربوط به بازنشستگی
electrically U مربوط به الکتریسیته
budgetary U مربوط به بودجه
existential U مربوط به هستی
aeronautical U مربوط به فضانوردی
bear on U مربوط بودن
anal U مربوط به مقعد
centenarian U مربوط به قرن
centenarians U مربوط به قرن
congressional U مربوط به کنگره
sartorial U مربوط به خیاطی
anent U در مشارکت با مربوط به
analitical U مربوط به تجزیه
ammino U مربوط به امونیاک
meteorological U مربوط به هواسنجی
ameboid U مربوط به امیب
anglian U مربوط به نژاد
thematic U مربوط بموضوع
arteriovenous U مربوط به رگها
arithmeticlal U مربوط به حساب
archival U مربوط به بایگانی
arbitrative U مربوط بحکمیت
arbitral U مربوط به حکمیت
feminine U مربوط به جنس زن
my U مربوط بمن
nuclear U مربوط به اتمی
affiliating U مربوط ساختن
pertain to U مربوط بودن به
posted U مربوط به پست
post- U مربوط به پست
post U مربوط به پست
shipboard U مربوط به ناو
substantival U مربوط به اسم
superciliary U مربوط به ابرو
synergistic U مربوط به همکاری
graphic U مربوط به نقاشی
bawdy U مربوط به جاکشی
testamentary U مربوط به وصیتنامه
residential U مربوط به اقامت
senile U مربوط به پیری
postal U مربوط به پست
organizational U مربوط به سازمان
thallous U مربوط به تالیوم
to be U مربوط باینده
posts U مربوط به پست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com