English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rhapsodic U مربوط باشعار حماسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fabliau U وابسته باشعار قدیم فرانسه
bardic U حماسی
epics U حماسی
epic U حماسی
heroic U حماسی
epical U حماسی
heroic verse U شعر حماسی
epopee U اشعار حماسی
rhapsodizing U شعر حماسی سرودن
rhapsodises U شعر حماسی سرودن
rhapsodizes U شعر حماسی سرودن
rhapsodising U شعر حماسی سرودن
rhapsodized U شعر حماسی سرودن
rhapsodised U شعر حماسی سرودن
rhapsodize U شعر حماسی سرودن
iliad U داستان حماسی منسوب به هومر
heroic couplet U شعر دو بیتی حماسی پنج هجایی
rhapsody U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsodies U اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
agamemnon U اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
caprine U مربوط به بز
lineal U مربوط به خط
correspondents U مربوط به
related U مربوط
coordinate U مربوط
as for U مربوط به
pertinent U مربوط
condequent U مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
pertinenet U مربوط
pertinent U مربوط به
curatorial U مربوط به
affined U مربوط
pertaining U مربوط به
coherent U مربوط
vespertinal U مربوط به شب
relevant U مربوط
proper U مربوط
apposite U مربوط
for U مربوط به
hydraulic U مربوط به اب
irrelevant U نا مربوط
correspondent U مربوط به
germane U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
personal U مربوط به کسی
verb U مربوط به صدا
chromatic U مربوط به رنگها
verbs U مربوط به صدا
affiliate U مربوط ساختن
genethliac U مربوط به طالع
churchly U مربوط به کلیسا
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
chromic U مربوط به کرومیوم
occupational U مربوط به شغل
coherently U بطور مربوط
budgetary U مربوط به بودجه
goidelic U مربوط بسلت
electrically U مربوط به الکتریسیته
glyptic U مربوط به حکاکی
glossal U مربوط به زبان
retired U مربوط به بازنشستگی
cerebellar U مربوط به مخچه
affiliating U مربوط ساختن
affiliates U مربوط ساختن
affiliated U مربوط ساختن
garlicky U مربوط به سیر
gallinaceous U مربوط بماکیان
parental U مربوط به والدین
communists U مربوط به کمونیسم
dictoral U مربوط به دکتری
fistulous U مربوط به ناسور
climatic U مربوط به اب وهوا
filiate U مربوط ساختن
futuristic U مربوط به اینده
vehicular U مربوط به خودرو
divisional U مربوط به تقسیم
domiciliary U مربوط به خانه
faunae U مربوط به جانوران
prospective U مربوط به اینده
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
contiguous U مربوط بهم
mammary U مربوط به پستانداران
mammary U مربوط به پستان
collegial U مربوط به دانشکده
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
computational U مربوط به یک محاسبه
womanish U مربوط به زن یا زنان
Hellenic U مربوط به یونان
polar U مربوط به قطب
polar U مربوط به قط بها
corresponsive U مربوط بیکدیگر
expiratory U مربوط به زفیر
ameban U مربوط به امیب
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
adulterous U مربوط به زنا
achaian U مربوط به اخائیه
achaean U مربوط به اخائیه
familial U مربوط به خانواده
acetarious U مربوط به سالاد
municipal U مربوط به شهرداری
surgical U مربوط به جراحی
marital U مربوط به زناشویی
matrimonial U مربوط به ازدواج
ameba U مربوط به امیب
amazonian U مربوط به امازونها
aluminous U مربوط به الومینیوم
aguish U مربوط به تب و لرز
connect U مربوط کردن
agrologic U مربوط بخاکشناسی
ceremonial U مربوط به جشن
ceremonials U مربوط به جشن
attached U مربوط متعلق
valedictory U مربوط به خداحافظی
Americans U مربوط بامریکا
fractional U مربوط به بخشهایی
circumstantial U مربوط به موقعیت
fractional U مربوط به بخشها
baronial U مربوط به بارون
ovarian U مربوط به تخمدان
nasal U مربوط به بینی
nautical U مربوط به کشتیرانی
American U مربوط بامریکا
textual U مربوط به متن یا نص
concern U مربوط بودن به
fossils U مربوط بادوارگذشته
military U مربوط به نظام
fossil U مربوط بادوارگذشته
racing U مربوط بمسابقه
commercial U مربوط به تجارت
outbound U مربوط به خارج
dependent U مربوط محتاج
concerns U مربوط بودن به
basal U مربوط به ته یابنیان
amebic U مربوط به امیب
capitular U مربوط بفصل
technological U مربوط به فناوری
bardic U مربوط به رامشگری
technologically U مربوط به فناوری
geriatric U مربوط به پیری
centenarian U مربوط به قرن
centenarians U مربوط به قرن
atomistic U مربوط به اتم
feminine U مربوط به جنس زن
speculative U مربوط به اندیشه
bear on U مربوط بودن
acrobatic U مربوط به بندبازی
caloric U مربوط به کالری
existential U مربوط به هستی
calligraphic U مربوط به خطاطی
aeronautical U مربوط به فضانوردی
c U مربوط به کامپیوتر
brumal U مربوط به زمستان
britannic U مربوط به بریتانیا
anal U مربوط به مقعد
my U مربوط بمن
nuclear U مربوط به اتمی
arbitral U مربوط به حکمیت
astrological U مربوط به نجوم
anglian U مربوط به نژاد
anent U در مشارکت با مربوط به
analitical U مربوط به تجزیه
ammino U مربوط به امونیاک
ameboid U مربوط به امیب
aesthetic U مربوط به علم
meteorological U مربوط به هواسنجی
arbitrative U مربوط بحکمیت
archival U مربوط به بایگانی
astro U مربوط به نجوم
as to U عطف به مربوط به
thematic U مربوط بموضوع
congressional U مربوط به کنگره
sartorial U مربوط به خیاطی
arteriovenous U مربوط به رگها
arithmeticlal U مربوط به حساب
aesthetically U مربوط به علم
haemic U مربوط بخون
osteal U مربوط باستخوان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com