English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (28 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
search U مراقبت کردن از زمین
searched U مراقبت کردن از زمین
searches U مراقبت کردن از زمین
searchingly U مراقبت کردن از زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
watch U مراقبت کردن
ensuring U مراقبت کردن در
to see after U مراقبت کردن
see to it U مراقبت کردن
insuring U مراقبت کردن در
to llok U مراقبت کردن
watching U مراقبت کردن
ensures U مراقبت کردن در
insures U مراقبت کردن در
watched U مراقبت کردن
ensure U مراقبت کردن در
watches U مراقبت کردن
to see to it U مراقبت کردن
ensured U مراقبت کردن در
cared U محافظت کردن مراقبت
cares U محافظت کردن مراقبت
area monitoring U مراقبت کردن از منطقه
care U محافظت کردن مراقبت
to ensure something U مراقبت کردن در [چیزی]
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
picketed U نرده کشیدن مراقبت کردن
picket U نرده کشیدن مراقبت کردن
pickets U نرده کشیدن مراقبت کردن
circular scanning U مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
overwatch U مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
watches U مراقبت کردن موافبت کردن
watching U مراقبت کردن موافبت کردن
watch U مراقبت کردن موافبت کردن
watched U مراقبت کردن موافبت کردن
espionage U جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
mine watching U عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
watchfulness U مراقبت
unattended U بی مراقبت
watchful U مراقبت
surveillance U مراقبت
espial U مراقبت
cared U مراقبت
cares U مراقبت
care U مراقبت
counter surveillance U ضد مراقبت
tendance U مراقبت
eyesight U مراقبت
ovservation U مراقبت
vigilance U مراقبت
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
day care U مراقبت در روز
care of supplies U مراقبت اماد
air surveillance U مراقبت هوایی
control towers U برج مراقبت
air search U مراقبت هوایی
helical scanning U مراقبت مارپیچی
sea surveillance U مراقبت دریایی
watchtower U برج مراقبت
watchtowers U برج مراقبت
animadversion U مراقبت مشاهده
combat surveillance U مراقبت رزمی
listening watch U مراقبت به گوش
Medicare U مراقبت پزشکی
ground surveillance U مراقبت زمینی
residential care U مراقبت پناهگاهی
watch tower U برج مراقبت
acoustical surveillance U مراقبت صوتی
due care U مراقبت کافی
area monitoring U مراقبت منطقهای
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
stake-out U محل تحت مراقبت
airborne beacon U برج مراقبت هوابرد
sector of search U منطقه مراقبت رادار
harbor control tower U برج مراقبت بندر
maintain U به خوبی مراقبت شده
stake-outs U محل تحت مراقبت
air beacon U برج مراقبت پایگاه
maintained U به خوبی مراقبت شده
care and handling U مراقبت و دستکاری وسایل
unattended operation U هملکرد مراقبت نشده
surveillance U دیدبانی و مراقبت از منطقه
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
attendance U ملازمت مراقبت رسیدگی
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
radar beacon U برج مراقبت رادار
overwatch U مراقبت از حرکت بااتش
maintains U به خوبی مراقبت شده
attendances U ملازمت مراقبت رسیدگی
surveillant U مراقبت کننده دیدبان
lookouts U مراقبت عمل پاییدن
lookout U مراقبت عمل پاییدن
under one's wing <idiom> U تحت مراقبت کسی
vigilance U مراقبت به گوش بودن
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
ground U زمین کردن
grounding U زمین کردن
paralyses U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysed U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzing U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyse U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzed U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzes U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysing U زمین گیر کردن خنثی کردن
security monitoring U نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
aspects U رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
aspect U رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
unattended ground sensor U رادار مراقبت زمینی خودکار
slap together <idiom> U به عجله وبی مراقبت واداشتن
up to someone to do something <idiom> U مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
protective earthing U زمین کردن حفافتی
to cultivate land U زمین را کشت کردن
searches U کاوش کردن زمین
to work the land U زمین را زراعت کردن
to till the soil U زمین را کشت کردن
searched U کاوش کردن زمین
peneplain U فرسوده کردن زمین
searchingly U کاوش کردن زمین
search U کاوش کردن زمین
dibble U گود کردن زمین
dig , in U گود کردن زمین
peneplane U فرسوده کردن زمین
to clear land U زمین راصاف کردن
terrain spotting U تجسس کردن زمین
harrows U صاف کردن زمین
terrain spotting U دیدبانی کردن زمین
geodesy U مساحی کردن زمین
to dig out U گود کردن زمین
harrow U صاف کردن زمین
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
snow under <idiom> U قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
spiral scanning U مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
maintain watch U مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
turn over <idiom> U به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
see that he does it U مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
neutral earth U زمین کردن نقطه صفر
harrows U باچنگک زمین را صاف کردن
harrow U باچنگک زمین را صاف کردن
grubs U زمین کندن جستجو کردن
grub U زمین کندن جستجو کردن
photo imagery U عکس برداری کردن از زمین
grubbed U زمین کندن جستجو کردن
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
geologize U مطالعه علم زمین شناسی کردن
geologize U ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
bedraggle U روی زمین کشیدن و چرک کردن
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
chaperon U زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
zmarker beacon U برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
instrument landing U فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
reclaiming U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
hovering U پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
peg out U کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
reclaim U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
soil improvement U بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
reclaimed U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
clipped U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clippings U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clips U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
bow line U نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
fan marker U نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
primage U اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
Creches U [جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
reventment U روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com