Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
phasess of development
U
مراحل توسعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
take off
U
خیز . یکی از مراحل توسعه اقتصادی در نظریه روستو
Other Matches
enhance
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
U
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments
U
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
characteristics of underdeveloping
U
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
outreach
U
توسعه یافتن توسعه
sequences
U
مراحل
sequence
U
مراحل
phasing
U
مراحل
budget process
U
مراحل بودجه
budget cycle
U
مراحل بودجه
the four last things
U
مراحل چهارگانه
sequence
U
مراحل کار
incunabula
U
مراحل اولیه
phasing
U
مراحل عملیات
sequences
U
مراحل کار
stage
U
مراحل مختلف یک موشک
phases of life
U
مراحل یاشئون زندگی
stages
U
مراحل مختلف یک موشک
phase difference
U
اختلاف مراحل عملیات
process
U
مراحل مختلف چیزی
processes
U
مراحل مختلف چیزی
logic
U
مراحل و تصمیمات و ارتباطات
incipient stages
U
مراحل نخستین یا ابتدائی
stages of economic growth
U
مراحل رشد اقتصادی
macro
U
نمایش گرافیکی مراحل منط قی
logical
U
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
military planning process
U
مراحل طرح ریزی نظامی
metaphse
U
یکی از مراحل تقسیم پس گاه
slow-wave sleep
[SWS]
U
مراحل سوم و چهارم خواب
[روانشناسی]
deep sleep
U
مراحل سوم و چهارم خواب
[روانشناسی]
outlining
U
مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outline
U
مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
outlined
U
مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
phase of smoke
U
مراحل تولید پرده دود یاتشکیل ان
outlines
U
مراحل و تصمیمات اصلی در برنامه یا سیستم
execute
U
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executes
U
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
geometry and rendering
U
مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
executed
U
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
executing
U
سیگنالی که مراحل CPU را در حلقه اجرا طی میکند
exempt player
U
بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
blade tracking
U
مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر
instar
U
حشره پروانه یابندپایی در مراحل مختلف رشد خود
flow diagram
U
نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
flowchart
U
نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
fetch
U
سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetches
U
سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetched
U
سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
charted
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
sort effort
U
تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب
refan
U
جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
charts
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
chart
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
cycle
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
mesne process
U
مراحل مختلفه و احکام وقرارهای مختلف دادگاه تاپیش از دستور اجرا
cycled
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycles
U
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
pipelines
U
UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند
instructional computing
U
فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
approved data
U
سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
pipeline
U
UPC یا ALU که در بلاکهایی ساخته شده است و دستورات را در مراحل اجرا میکند
cleco fastener
U
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
emitter coupled logic
U
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
staple
U
[الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
ecl
U
طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
charts
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
terminal guidance
U
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
work in process
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress
U
کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
multisession compatible
U
که میتواند دیسکهای photo CD یا دیسکهای دگر را بخواند که در مراحل مختلف ایجاد شده اند
parent program
U
در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
stages theory of economic growth
U
نظریه مراحل رشد اقتصادی نظریه روستو
upgrowth
U
توسعه
outspread
U
توسعه
enlarge
U
توسعه
enlarged
U
توسعه
stop go policy
U
توسعه
extensions
U
توسعه
enlarges
U
توسعه
enlarging
U
توسعه
expansion
U
توسعه
enlargement
U
توسعه
amplification
U
توسعه
enlargements
U
توسعه
increments
U
توسعه
increment
U
توسعه
developments
U
توسعه
spread
U
توسعه
spreads
U
توسعه
development
U
توسعه
delelopment
U
توسعه
promotions
U
توسعه
extension
U
توسعه
promotion
U
توسعه
expansionism
U
توسعه طلبی
increases
U
توسعه دادن
expansionist
U
توسعه طلبی
increased
U
توسعه دادن
increase
U
توسعه دادن
underdeveloped
U
توسعه نیافته
social development
U
توسعه اجتماعی
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
self development
U
توسعه نفس
development bank
U
بانک توسعه
development plan
U
برنامه توسعه
monetary expansion
U
توسعه پولی
development time
U
زمان توسعه
development tools
U
ابزار توسعه
economic development
U
توسعه اقتصادی
extensibility
U
توسعه پذیری
internal development
U
توسعه داخلی
exepandable
U
قابل توسعه
expandability
U
قابلیت توسعه
expandsionism
U
توسعه طلبی
export promotion
U
توسعه صادرات
developement
U
توسعه دادن
path of expansion
U
مسیر توسعه
rural development
U
توسعه روستائی
extensible
U
توسعه پذیر
research and development
U
تحقیق و توسعه
regional development
U
توسعه ناحیهای
regional development
U
توسعه منطقهای
progation
U
توسعه تکثیر
combat development
U
توسعه رزمی
pole of development
U
قطب توسعه
open out
U
توسعه دادن
cultural development
U
توسعه فرهنگی
expanded , capacity
U
توسعه فرفیت
pattern of development
U
الگوی توسعه
increscent
U
زیادی توسعه
boomed
U
توسعه عظیم
expanse
U
بسط و توسعه
expanses
U
بسط و توسعه
to unfold
U
توسعه دادن
boom
U
توسعه عظیم
boom
U
توسعه یافتن
boomed
U
توسعه یافتن
booming
U
توسعه عظیم
booming
U
توسعه یافتن
booms
U
توسعه عظیم
booms
U
توسعه یافتن
develops
U
توسعه دادن
expansion
U
گسترش توسعه
spread
U
توسعه دادن
spreads
U
توسعه دادن
amplification
U
توسعه تقویت
extend
U
توسعه دادن
extending
U
توسعه دادن
extends
U
توسعه دادن
develop
U
توسعه دادن
enlarged
U
توسعه دادن
enriches
U
توسعه دادن
enriching
U
توسعه دادن
urban renewal
U
توسعه شهری
historical development
U
توسعه تاریخی
uneven development
U
توسعه نامتوازن
underdevelopment
U
توسعه نیافتگی
promoting
U
توسعه دادن
promotes
U
توسعه دادن
promoted
U
توسعه دادن
promote
U
توسعه دادن
enlarging
U
توسعه دادن
technical development
U
توسعه فنی
enrich
U
توسعه دادن
development policy
U
سیاست توسعه
to open out
U
توسعه دادن
under development
U
دردست توسعه
extendable
U
توسعه پذیر
enlarges
U
توسعه دادن
expansive
U
متمایل به توسعه
enlarge
U
توسعه دادن
layers
U
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layer
U
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
regress
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
regression
U
برگشت
[به حالت کم توسعه]
step backwards
U
برگشت
[به حالت کم توسعه]
research and development
U
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
extensible language
U
زبان توسعه پذیر
to spread
[across]
[over]
U
توسعه یافتن
[سرتاسر]
regress
U
برگشت
[به حالت کم توسعه]
inextension
U
عدم امتداد یا توسعه
step backwards
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
underdeveloped area
U
منطقه توسعه نیافته
well development
U
توسعه و شستشوی چاه
software development
U
توسعه نرم افزاری
outstretch
U
توسعه دادن بسط
to grow
[into]
U
توسعه دادن وضعیت
[به]
to develop
[into]
U
توسعه دادن وضعیت
[به]
regression
U
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
underdeveloped nations
U
ملل توسعه نیافته
underdeveloped countries
U
کشورهای توسعه نیافته
pullulate
U
اغاز توسعه نهادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com