English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
return U مراجعت برگرداندن
returned U مراجعت برگرداندن
returning U مراجعت برگرداندن
returns U مراجعت برگرداندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
returns U مراجعت
return U مراجعت
returned U مراجعت
returning U مراجعت
returned U مراجعت کردن
return U مراجعت کردن
returnee U مراجعت کننده
backload U محموله مراجعت
backwash U مراجعت موج
returnees U مراجعت کننده
returns U مراجعت کردن
returning U مراجعت کردن
Impress on (instruct) her to return quickly . urge her to come back soon . U به اوبسپارید که زود مراجعت کند
returning U مراجعت کردن عکس العمل
returned U مراجعت کردن عکس العمل
returns U مراجعت کردن عکس العمل
return U مراجعت کردن عکس العمل
homecoming U عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
homecomings U عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
restitution of conjugal rights U دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
blenches U برگرداندن
dishonouring U برگرداندن چک
dishonours U برگرداندن چک
replay U برگرداندن
replayed U برگرداندن
replaying U برگرداندن
reflecting U برگرداندن
blench U برگرداندن
blenched U برگرداندن
replays U برگرداندن
reflect U برگرداندن
blenching U برگرداندن
dishonoured U برگرداندن چک
dishonour U برگرداندن چک
regurgitated U برگرداندن
regurgitates U برگرداندن
translating U برگرداندن
translates U برگرداندن
translated U برگرداندن
upsetting U برگرداندن
upsets U برگرداندن
upset U برگرداندن
regurgitating U برگرداندن
avert U برگرداندن
averted U برگرداندن
averting U برگرداندن
averts U برگرداندن
dishonored U برگرداندن چک
translate U برگرداندن
dishonoring U برگرداندن چک
dishonors U برگرداندن چک
regurgitate U برگرداندن
rootle U برگرداندن
reflects U برگرداندن
to turn off U برگرداندن
reversion U برگرداندن
send back U برگرداندن
to send back U برگرداندن
to bring back U برگرداندن
to put a bout U برگرداندن
turnover U برگرداندن
convert U برگرداندن
redeploy [staff] U برگرداندن
retroject U برگرداندن
renvoi U برگرداندن
diverging U برگرداندن
reset U برگرداندن
retort U برگرداندن
retorts U برگرداندن
transact U برگرداندن
bring back U برگرداندن
evert U برگرداندن
to pay back U برگرداندن افزودن
re echo U دوباره برگرداندن
evocate U فراخواندن برگرداندن
decode U برگرداندن رمز
decoded U برگرداندن رمز
decodes U برگرداندن رمز
make up <idiom> U بازیافتن ،برگرداندن
curl of the lip U برگرداندن یا اویختن لب
to put a bout a horse U سر اسب را برگرداندن
replicating U برگرداندن تازدن
replicates U برگرداندن تازدن
spade U بابیل برگرداندن
spades U بابیل برگرداندن
evoke U فراخواندن برگرداندن
evokes U فراخواندن برگرداندن
evoking U فراخواندن برگرداندن
replicated U برگرداندن تازدن
replicate U برگرداندن تازدن
bead U برگرداندن لبههای ورق
converted U برگرداندن وارونه کردن
restoring U برگرداندن به وضعیت جدید
restoring U بحال اول برگرداندن
restores U برگرداندن به وضعیت جدید
restores U بحال اول برگرداندن
restored U برگرداندن به وضعیت جدید
repatriated U بمیهن خود برگرداندن
repatriates U بمیهن خود برگرداندن
repatriating U بمیهن خود برگرداندن
restored U بحال اول برگرداندن
restore U برگرداندن به وضعیت جدید
restore U بحال اول برگرداندن
beads U برگرداندن لبههای ورق
convert U برگرداندن وارونه کردن
repatriation U برگشتن یا برگرداندن به میهن
handtwist retrieve U طرز برگرداندن نخ ماهیگیری
to refuse somebody entry [admission] U کسی را در مرز برگرداندن
turn the clock back <idiom> U زمان را به عقب برگرداندن
repatriations U برگشتن یا برگرداندن به میهن
turn over U وارونه کردن برگرداندن
to tutn end for end U وارونه کردن برگرداندن
to turn over U محول کردن برگرداندن
turn U تاه زدن برگرداندن
turns U تاه زدن برگرداندن
suspension of vouchers U برگرداندن اسناد هزینه
supinate U بخارج برگرداندن دست
restitute U بحال اول برگرداندن
intervert U سوی دیگر برگرداندن
repatriate U بمیهن خود برگرداندن
converts U برگرداندن وارونه کردن
converting U برگرداندن وارونه کردن
rehabilitating U بحال نخست برگرداندن
rehabilitates U بحال نخست برگرداندن
rehabilitated U بحال نخست برگرداندن
rehabilitate U بحال نخست برگرداندن
reversing U برگرداندن پشت و رو کردن
reverses U برگرداندن پشت و رو کردن
vomit U استفراغ کردن برگرداندن
vomited U استفراغ کردن برگرداندن
vomits U استفراغ کردن برگرداندن
reverse U برگرداندن پشت و رو کردن
reversed U برگرداندن پشت و رو کردن
eversion U برگرداندن پلک چشم وغیره
counter U برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
countered U برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
countering U برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
cover U اماده برای برگرداندن توپ
reversion U برگرداندن شیب معکوس دادن
coverings U اماده برای برگرداندن توپ
turn in U بداخل پیچاندن برگرداندن به انبار
remand U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
covers U اماده برای برگرداندن توپ
retaliating U عین چیزی را بکسی برگرداندن
remands U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
resets U برگرداندن یک وسیله به حالت اولیه
recover U برگرداندن چیزی که گم شده بود
recovering U برگرداندن چیزی که گم شده بود
intervert U بخود اختصاص دادن برگرداندن
recovers U برگرداندن چیزی که گم شده بود
remanded U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
remanding U به بازداشتگاه برگرداندن احضار کردن
reset U برگرداندن یک وسیله به حالت اولیه
retaliated U عین چیزی را بکسی برگرداندن
retaliates U عین چیزی را بکسی برگرداندن
retaliate U عین چیزی را بکسی برگرداندن
recuperation U عمل برگرداندن لوله بجای خود
recovery U برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
backspace tape U فرایند برگرداندن نوارمغناطیسی به ابتدای رکوردقبلی
recoveries U برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
to translate something [from/into a language] U برگرداندن [نوشتنی] چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
to send home U به خانه [از جایی که آمده اند] برگرداندن
supination U چرخاندن کف دست به سمت بالا برگرداندن پا
to invert a fraction U برخهای را برگرداندن کسری را معکوس کردن
maximise U برگرداندن نشانه برنامه به پنجره اصلی نمایش آن
repristinate U بصورت اصلی برگرداندن دوباره بکر کردن
rewind U برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
echoed U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
to turn down U وارونه یاپشت رو گذاشتن تاه زدن برگرداندن
echoes U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoes U برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
rewound U برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
rewinds U برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
backtab U برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
echoed U برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
echo U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echo U برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
echoing U برگرداندن سیگنال به مبدای که ارسال شده بود
echoing U برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
rewinding U برگرداندن نوار یا فیلم یا شمارنده به محل شروع
irredentist U طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
recoveries U برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
recovery U برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
setup U توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
resets U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
reset U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
reconstituting U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitutes U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstituted U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
reconstitute U برگرداندن فایل به وضعیت قبلی , ذخیره سازی فایل پس از خرابی یا صدمه
line up billiard U بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
replacing U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
backup U دستور برگرداندن داده از دیسک سخت به فلاپی دیسک یا نوار
replace U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced U برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
loop U برسی اینکه داده به درستی در خط منتقل شده با برگرداندن داده به ارسال کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com