Perdic | مذاکرات مقدماتی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	preliminary negotiations U	مذاکرات مقدماتی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	protocol U	خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
	protocols U	خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
Other Matches

	collective bargaining U	مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
	prolegomenon U	مقدماتی کلمات مقدماتی
	basic unit training U	اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
	dealings U	مذاکرات
	goings-on U	مذاکرات
	pourparlers U	مذاکرات
	negotiation outcome U	حاصل مذاکرات
	negotiation U	معاوضه مذاکرات
	negotiations U	معاوضه مذاکرات
	result of the negotiations U	حاصل مذاکرات
	transactions U	شرح مذاکرات
	negotiation outcome U	نتیجه مذاکرات
	result of the negotiations U	نتیجه مذاکرات
	round of negotiations U	دور مذاکرات
	negotiation round U	دور مذاکرات
	process of negotiations U	روند مذاکرات
	chief negotiator U	سرپرست مذاکرات
	negotiator U	سرپرست مذاکرات
	negotiation result U	نتیجه مذاکرات
	failure of negotiations U	شکست مذاکرات
	negotiation result U	حاصل مذاکرات
	peace negotiations U	مذاکرات صلح
	cloture U	کفایت مذاکرات
	negotiation outcome U	پی آمد مذاکرات
	negotiation result U	پی آمد مذاکرات
	progress of negotiations U	پیشرفت مذاکرات
	proceedings U	شرح مذاکرات
	hansard U	مذاکرات رسمی
	proceed with deliberations U	شروع مذاکرات
	proceedings of the parliament U	مذاکرات مجلس
	break down of negotiation U	تفکیک مذاکرات
	record U	صورت مذاکرات
	result of the negotiations U	عاقبت مذاکرات
	negotiation outcome U	عاقبت مذاکرات
	negotiation result U	عاقبت مذاکرات
	transaction U	خلاصه مذاکرات
	minutes U	خلاصه مذاکرات
	result of the negotiations U	پی آمد مذاکرات
	peace negotiation U	مذاکرات صلح
	leader of the negotiations U	سرپرست مذاکرات
	minute U	خلاصه مذاکرات
	parliamentary discussions U	گفتگوها یا مذاکرات مجلس
	In the course of the discussions. U	درطی مذاکرات ومباحثات
	course of dealing U	دوره مذاکرات خرید
	opening of negotiations U	افتتاح مذاکرات [معاملات]
	debates U	مذاکرات پارلمانی منازعه
	debate U	مذاکرات پارلمانی منازعه
	debated U	مذاکرات پارلمانی منازعه
	closures U	رای کفایت مذاکرات
	closure U	رای کفایت مذاکرات
	proceeding U	پیشرفت خلاصه مذاکرات
	debating U	مذاکرات پارلمانی منازعه
	quorum U	اکثریت لازم برای مذاکرات
	The negotiations were successful ( inconclusive ) . U	مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
	cloture U	رای به کفایت مذاکرات دادن
	collective bargaining U	مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
	tamper U	مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
	put the question U	مذاکرات را کافی دانستن ورای گرفتن
	hansardize U	متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
	closure U	رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
	closures U	رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
	count out of the house U	مذاکرات را به علت فقدان حدنصاب قطع کردن
	prodromal U	مقدماتی
	prolusory U	مقدماتی
	elementarily U	مقدماتی
	prolegomenous U	مقدماتی
	preludial U	مقدماتی
	prelusive U	مقدماتی
	preparative U	مقدماتی
	introductive U	مقدماتی
	first U	مقدماتی
	prolegomenary U	مقدماتی
	proforma U	مقدماتی
	tentative U	مقدماتی
	precursive U	مقدماتی
	preparatory U	مقدماتی
	preliminary U	مقدماتی
	preliminaries U	مقدماتی
	elemental U	مقدماتی
	elementary U	مقدماتی
	rudimental U	مقدماتی
	introductory U	مقدماتی
	negotiation U	تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
	negotiations U	تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
	preliminary treatment U	عملیات مقدماتی
	Travaux preparatoires U	کارهای مقدماتی
	prep U	مدرسه مقدماتی
	preliminary design U	طرح مقدماتی
	preliminary test U	ازمایش مقدماتی
	preliminary expenses U	هزینههای مقدماتی
	preliminary investigation U	بررسی مقدماتی
	preliminary works U	کارهای مقدماتی
	preparative U	کار مقدماتی
	propaedeutic U	تحصیلات مقدماتی
	subassembly U	مونتاژ مقدماتی
	prolusion U	مقاله مقدماتی
	proforma invoice U	سیاهه مقدماتی
	proem U	رساله مقدماتی
	propaedeutic U	تعلیمات مقدماتی
	prime color U	رنگ مقدماتی
	pretest U	امتحان مقدماتی
	responsions U	ازمون مقدماتی
	preselector U	سلکتور مقدماتی
	preselection U	انتخاب مقدماتی
	preparatory response U	پاسخ مقدماتی
	rudiment U	علوم مقدماتی
	basic hole U	سوراخ مقدماتی
	elimination heat U	دوره مقدماتی
	preliminaries U	امتحان مقدماتی
	perlim U	دوره مقدماتی
	preliminaries U	مقدمات مقدماتی
	interludes U	نگهداری مقدماتی
	first cut U	برش مقدماتی
	interlude U	نگهداری مقدماتی
	fore exercise U	تمرین مقدماتی
	forehearth U	کوره مقدماتی
	elementary gate U	دریچه مقدماتی
	economizer U	کرمکن مقدماتی
	preliminaries U	دور مقدماتی
	basic course U	دوره مقدماتی
	basic research U	تحقیقات مقدماتی
	primary U	مقدماتی اصلی
	primary U	ابتدایی مقدماتی
	basic training U	اموزش مقدماتی
	primary U	مقدماتی نخستین
	preliminary U	دور مقدماتی
	bottom blown converter U	مبدل دم مقدماتی
	preliminary U	مقدمات مقدماتی
	preludes U	قسمت مقدماتی
	prelude U	قسمت مقدماتی
	preparation U	اقدام مقدماتی
	pilot study U	بررسی مقدماتی
	basics U	مقدماتی اساسی
	basics U	اساسی مقدماتی
	basic U	مقدماتی اساسی
	preceding pass U	کالیبر مقدماتی
	precompression U	تراکم مقدماتی
	preheater U	گرمکن مقدماتی
	preliminary budget U	بودجه مقدماتی
	basic U	اساسی مقدماتی
	pilot injection U	تزریق مقدماتی
	preparations U	اقدام مقدماتی
	introduction to physics U	فیزیک مقدماتی
	elementary U	مقدماتی پایهای
	first aid U	کمکهای مقدماتی
	junior high school U	دبیرستان مقدماتی
	heats U	مسابقه مقدماتی
	heat U	مسابقه مقدماتی
	elementary item U	قلم مقدماتی
	preliminary U	امتحان مقدماتی
	China has signalled [its] readiness to resume talks. U	چین آمادگی [خود را ] برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
	basic combat training U	اموزش رزم مقدماتی
	basic bessemer steel U	فولاد مقدماتی بسمر
	basic bessemer converter U	مبدل مقدماتی بسمر
	reconnaissance U	بازدید مقدماتی اکتشاف
	preparatory students U	شاگردان تهیه یا مقدماتی
	fundamental U	اصولی مقدماتی اساسی
	basic bessemer process U	فرایند مقدماتی بسمر
	elementary algebra U	جبر مقدماتی [ریاضی]
	pre design estimate U	براورد مقدماتی طرح
	supercharge U	متراکم کردن مقدماتی
	rudimentary knowledge U	دانش مقدماتی یا نخستین
	black pickling U	اسید شویی مقدماتی
	magnetic biasing U	مغناطیس گردانی مقدماتی
	prolusion U	اثر هنری مقدماتی
	eliminator U	برنه در دور مقدماتی
	preselect U	انتخاب کردن مقدماتی
	incipience U	وضع مقدماتی ابتدایی
	incipincy U	وضع مقدماتی ابتدایی
	pre heat U	حرارت دادن مقدماتی
	basic machine unit U	واحد دستگاه مقدماتی
	pre load U	بار کردن مقدماتی
	These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. U	این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
	pretest U	امتحان مقدماتی بعمل اوردن
	preliminary budget forecast U	پیش بینی مقدماتی بودجه
	junior college U	دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
	flight U	بهترین نتیجه دور مقدماتی
	protocol U	مقاوله نامه موافقت مقدماتی
	literacy U	فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
	white primary U	اخذ اراء مقدماتی حزبی
	strategic reconnaissance U	بررسی مقدماتی وضع دشمن
	protocols U	مقاوله نامه موافقت مقدماتی
	basic bessemer pig iron U	اهن خام مقدماتی توماس
	preparatory U	تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
	house of delegates U	مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
	basic relay post U	پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
	microcontroller U	RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
	investigating U	استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
	investigates U	استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
	investigated U	استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
	investigate U	استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
	exempt player U	بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
	juniorate U	مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
	verbal note U	شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
	WordPad U	امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
	character U	یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
	characters U	یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
	previous question U	موضوع کفایت یا عدم کفایت مذاکرات
	premedical U	دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
	cartel ship U	کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی