English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
commissioner U مدیر مسابقات
commissioners U مدیر مسابقات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tournaments U تشکیل مسابقات
double elimination tournament U مسابقات دو حذفی
arena U میدان مسابقات
arenas U میدان مسابقات
tournament U مسابقات قهرمانی
tournament U تشکیل مسابقات
referee U داور مسابقات
tournaments U مسابقات قهرمانی
refereed U داور مسابقات
Track and field events . U مسابقات دو میدانی
refereeing U داور مسابقات
referees U داور مسابقات
oarsman U پارو زن مسابقات قایقرانی
cups U گلدان جایزه مسابقات
semi-final U مسابقات نیم پایانی
cupped U گلدان جایزه مسابقات
World Series U مسابقات نهایی بیسبال
oarsmen U پارو زن مسابقات قایقرانی
cup U گلدان جایزه مسابقات
refereeing U داور مسابقات شدن
stand U سکوب تماشاچیان مسابقات
referees U داور مسابقات شدن
Olympic U مربوط به مسابقات المپیک
umpiring U سرداور داور مسابقات
umpires U سرداور داور مسابقات
umpired U سرداور داور مسابقات
umpire U سرداور داور مسابقات
referee U داور مسابقات شدن
refereed U داور مسابقات شدن
track and field U وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
agonistic U وابسته به مسابقات باستانی یونان
nordic combined U مجموع مسابقات اسکی نوردیک
To win on points. U با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
Test matches U مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
field event U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
officiate U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
Test match U مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
showdowns U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
officiating U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiates U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
field events U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
officiated U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
showdown U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
egg position U حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
semifinalist U کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
swiss system U نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
past performances U سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
hunt meeting U برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
olympiad U جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
roadwork U تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
To bet on something . U روی چیزی شرط بستن (مانند مسابقات وغیره )
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. U آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
moderator U مدیر
moderators U مدیر
administrator U مدیر
administers U :مدیر
administering U :مدیر
administered U :مدیر
director general U مدیر کل
administer U :مدیر
conductors U مدیر
administrators U مدیر
conductor U مدیر
director generals U مدیر کل
directors general U مدیر کل
gerent U مدیر
director U مدیر
General manager . Director general . U مدیر کل
warden U مدیر
manager U مدیر
directors U مدیر
executive U مدیر
stewards U مدیر
steward U مدیر
headmaster U مدیر
headmasters U مدیر
superintendents U مدیر
executives U مدیر
superintendent U مدیر
managers U مدیر
official liquidator U مدیر تصفیه
file manager U مدیر فایل
extrepreneur U مدیر باتهور
extrepreneur U مدیر متهور
chief engineer U مدیر ماشین
adminstrator of state U مدیر ترکه
drop master U مدیر پرش
general manager U مدیر باشگاه
personnel manager U مدیر استخدام
principal of a school U مدیر اموزشگاه
program manager U مدیر برنامه ها
site engineering U مدیر ساختمان
stores manager U مدیر انبارها
stage director U مدیر نمایش
project manager U مدیر طرحها
project manager U مدیر پروژه ها
project manager U مدیر پروژه
salaried director U مدیر موفف
sales manager U مدیر فروش
personal representative U مدیر ترکه
works superintendent U مدیر کارخانه
padrone U مدیر ارباب
head master U مدیر مدرسه
head master U مدیر اموزشگاه
record manager U مدیر رکورد
intendant U مدیر مامورمالی
item manager U مدیر اقلام
library manager U مدیر کتابخانه
micro manager U مدیر ریزکامپیوترها
operation manager U مدیر عملیات
sale manager U مدیر فروش
managers U مدیر تیم
mastered U مدیر مرشد
masters U مدیر مرشد
managing director U مدیر عامل
managing directors U مدیر عامل
administrator U مدیر تصفیه
administrators U مدیر تصفیه
master U مدیر مرشد
trustees U مدیر تصفیه
trustee U مدیر تصفیه
executive U مدیر اجرائی
executive U مدیر عامل
executives U مدیر اجرائی
executives U مدیر عامل
impresario U مدیر اپرا
impresarios U مدیر اپرا
stage manager U مدیر نمایش
stage managers U مدیر نمایش
receiver U مدیر تصفیه
receivers U مدیر تصفیه
helmsman U رل دار مدیر
helmsmen U رل دار مدیر
principal U رئیس مدیر
principals U رئیس مدیر
liquidators U مدیر تصفیه
manager U مدیر تیم
liquidator U مدیر تصفیه
official receiver U مدیر تصفیه
corporate treasurer U مدیر امور مالی
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
computer center director U مدیر مرکز کامپیوتر
computer center manager U مدیر مرکز کامپیوتر
computer operations manager U مدیر عملیات کامپیوتر
chief clerk of the court U مدیر دفتر دادگاه
chief financial officer [CFO] U مدیر امور مالی
data base manager U مدیر پایگاه داده
dp manager U مدیر داده پردازی
chairman of the board [of directors/managers] U مدیر عامل [شرکت]
provisional assignee U مدیر تصفیه موقت
president of the board [ American E] U مدیر عامل [شرکت]
manager U مدیر مسابقه بوکس
maitred'hotel U سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
huntsmen U مدیر تازیهای شکاری
managers U مدیر مسابقه بوکس
huntsman U مدیر تازیهای شکاری
jumpmaster U مدیر پرش چتربازی
data processing manager U مدیر پردازش داده
chief executive officer [CEO] [American E] U مدیر عامل [شرکت]
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
managerial U مدیر اداره کننده
play off U درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
impresario U مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
chairman U مدیر رئیس هیئت مدیره
impresarios U مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
adobe type manager U مدیر انواع فونت ادوبی
chairmen U مدیر رئیس هیئت مدیره
president U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
directors U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
director U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrars U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrar U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
entrepreneurs U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneur U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decision U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decisions U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit U دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
executive information system U نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
masters U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
headmistress U خانم مدیر خانم رئیس
headmistresses U خانم مدیر خانم رئیس
letters of administration U حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
medical regulator U تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com