English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
sale manager U مدیر فروش
sales manager U مدیر فروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
woollen draper U پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence U پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sale maximization U به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
hard sell U سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sales force U نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
furrier U خز فروش پوست فروش
furriers U خز فروش پوست فروش
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
administer U :مدیر
executives U مدیر
conductor U مدیر
conductors U مدیر
directors U مدیر
administrators U مدیر
administrator U مدیر
warden U مدیر
superintendent U مدیر
superintendents U مدیر
stewards U مدیر
headmaster U مدیر
headmasters U مدیر
General manager . Director general . U مدیر کل
steward U مدیر
director general U مدیر کل
director generals U مدیر کل
directors general U مدیر کل
administers U :مدیر
administering U :مدیر
administered U :مدیر
gerent U مدیر
manager U مدیر
moderators U مدیر
moderator U مدیر
director U مدیر
executive U مدیر
managers U مدیر
helmsmen U رل دار مدیر
administrators U مدیر تصفیه
head master U مدیر مدرسه
head master U مدیر اموزشگاه
intendant U مدیر مامورمالی
item manager U مدیر اقلام
trustees U مدیر تصفیه
mastered U مدیر مرشد
masters U مدیر مرشد
helmsman U رل دار مدیر
general manager U مدیر باشگاه
receiver U مدیر تصفیه
works superintendent U مدیر کارخانه
chief engineer U مدیر ماشین
drop master U مدیر پرش
stores manager U مدیر انبارها
stage director U مدیر نمایش
site engineering U مدیر ساختمان
stage manager U مدیر نمایش
stage managers U مدیر نمایش
receivers U مدیر تصفیه
extrepreneur U مدیر متهور
extrepreneur U مدیر باتهور
file manager U مدیر فایل
adminstrator of state U مدیر ترکه
commissioner U مدیر مسابقات
trustee U مدیر تصفیه
program manager U مدیر برنامه ها
principal of a school U مدیر اموزشگاه
personnel manager U مدیر استخدام
personal representative U مدیر ترکه
padrone U مدیر ارباب
operation manager U مدیر عملیات
liquidators U مدیر تصفیه
official liquidator U مدیر تصفیه
principal U رئیس مدیر
principals U رئیس مدیر
micro manager U مدیر ریزکامپیوترها
commissioners U مدیر مسابقات
library manager U مدیر کتابخانه
project manager U مدیر طرحها
project manager U مدیر پروژه ها
official receiver U مدیر تصفیه
salaried director U مدیر موفف
managing director U مدیر عامل
managing directors U مدیر عامل
record manager U مدیر رکورد
administrator U مدیر تصفیه
project manager U مدیر پروژه
liquidator U مدیر تصفیه
executive U مدیر اجرائی
manager U مدیر تیم
managers U مدیر تیم
impresario U مدیر اپرا
master U مدیر مرشد
impresarios U مدیر اپرا
executives U مدیر اجرائی
executives U مدیر عامل
executive U مدیر عامل
data processing manager U مدیر پردازش داده
data base manager U مدیر پایگاه داده
provisional assignee U مدیر تصفیه موقت
chief financial officer [CFO] U مدیر امور مالی
dp manager U مدیر داده پردازی
corporate treasurer U مدیر امور مالی
huntsman U مدیر تازیهای شکاری
chief executive officer [CEO] [American E] U مدیر عامل [شرکت]
president of the board [ American E] U مدیر عامل [شرکت]
chairman of the board [of directors/managers] U مدیر عامل [شرکت]
huntsmen U مدیر تازیهای شکاری
maitred'hotel U سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
computer operations manager U مدیر عملیات کامپیوتر
managerial U مدیر اداره کننده
jumpmaster U مدیر پرش چتربازی
chief clerk of the court U مدیر دفتر دادگاه
master of the court U مدیر دفتر دادگاه
manager U مدیر مسابقه بوکس
computer center manager U مدیر مرکز کامپیوتر
managers U مدیر مسابقه بوکس
proctor U مدیر اجرایی دانشگاه
computer center director U مدیر مرکز کامپیوتر
president U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents U مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
adobe type manager U مدیر انواع فونت ادوبی
chairmen U مدیر رئیس هیئت مدیره
chairman U مدیر رئیس هیئت مدیره
impresario U مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresarios U مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
oligopoly U انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
registrar U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
director U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
directors U مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrars U کارمند اداره ثبت مدیر دروس
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
entrepreneur U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneurs U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decisions U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision U مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit U دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler U برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
executive information system U نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
turnover U کل فروش
retailer U تک فروش
sales U فروش
sells U فروش
selling U فروش
vendition U فروش
sell U فروش
iceman U یخ فروش
turnover U فروش
taverner U می فروش
marketing U فروش
offtake U فروش
sale U فروش
contract of sale U قرارداد فروش
credit system U فروش اعتباری
crier U دست فروش
retail dealer U جزئی فروش
volume of sales U حجم فروش
cutler U کارد فروش
clothier U لباس فروش
mealmen U ارد فروش
meatman U گوشت فروش
dead market U بازار کم فروش
deed of sale U سند فروش
lumberer U الوار فروش
cornfactor U غله فروش
corn d. U غله فروش
lumberer U تیر فروش
costermonger U میوه فروش
lumberman U تیر فروش
credit sale U فروش نسیه
credit sale U فروش قسطی
lumberman U الوار فروش
killcalf U گوشت فروش
corn chandler U غله فروش
corn chandler U گندم فروش
credit sale U فروش غیرنقدی
mealman U ارد فروش
coster U سبزی فروش
linen draper U کتان فروش
contract of sales U قرارداد فروش
d. in second hand goods U دست فروش
flesher U گوشت فروش
forward sale U پیش فروش
fellmonger U پوست فروش
sales {pl} U حجم فروش
forward sales U فروش سلف
forward sales U پیش فروش
fruiterer U میوه فروش
fellmonger U پوستین فروش
forced sale U فروش اجباری
mass market product U محصول پر فروش
turnover U مقدار فروش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com