Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
personnel manager
U
مدیر استخدام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
recruiting
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruits
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruit
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruited
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
employment
U
استخدام
sorb
U
استخدام
serviced
U
استخدام
service
U
استخدام
recruitment
U
استخدام
retd
U
مخفف در استخدام
featherbed
U
استخدام کارمنداضافی
employing
U
استخدام کردن
take into service
U
استخدام کردن
personnel management
U
مدیریت استخدام
enroll
U
استخدام کردن
engage
U
استخدام کردن
engages
U
استخدام کردن
reenagement
U
استخدام دوباره
public service
U
استخدام دولتی
to retain
U
استخدام کردن
employable
U
قابل استخدام
employed
U
استخدام کردن
employs
U
استخدام کردن
employ
U
استخدام کردن
employers
U
استخدام کننده
employer
U
استخدام کننده
unemployable
U
غیرفابل استخدام
labour policy
U
سیاست استخدام کارکنان
recruits
U
نواموز استخدام کردن
inductee
U
نفر استخدام شده
recruited
U
نواموز استخدام کردن
reemploy
U
دوباره استخدام کردن
reengage
U
دوباره استخدام کردن
recruiting
U
نواموز استخدام کردن
working paper
U
ورقهء استخدام کارگر
administrative contracting office
U
دفتر استخدام کارگزینی
recruit
U
نواموز استخدام کردن
engage
U
گرفتن استخدام کردن
engages
U
گرفتن استخدام کردن
employs
U
بکار گماشتن استخدام کردن
employing
U
بکار گماشتن استخدام کردن
employ
U
بکار گماشتن استخدام کردن
employed
U
بکار گماشتن استخدام کردن
to retain a freelancer
U
استخدام کردن پیشه ور آزاد
take on
<idiom>
U
استخدام کردن،اجازه دادن
reenlistment
U
دوباره در ارتش استخدام شدن
sign on
U
قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
to hire
U
برگزیدن برای کار
[استخدام کردن]
open shop
U
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
he was engagedon probation
U
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
headmasters
U
مدیر
warden
U
مدیر
moderator
U
مدیر
administers
U
:مدیر
administering
U
:مدیر
administered
U
:مدیر
administer
U
:مدیر
conductors
U
مدیر
conductor
U
مدیر
General manager . Director general .
U
مدیر کل
gerent
U
مدیر
moderators
U
مدیر
director
U
مدیر
directors
U
مدیر
executive
U
مدیر
executives
U
مدیر
superintendents
U
مدیر
headmaster
U
مدیر
stewards
U
مدیر
steward
U
مدیر
administrators
U
مدیر
administrator
U
مدیر
managers
U
مدیر
superintendent
U
مدیر
director generals
U
مدیر کل
manager
U
مدیر
director general
U
مدیر کل
directors general
U
مدیر کل
project manager
U
مدیر پروژه ها
head master
U
مدیر مدرسه
receivers
U
مدیر تصفیه
project manager
U
مدیر پروژه
record manager
U
مدیر رکورد
receiver
U
مدیر تصفیه
project manager
U
مدیر طرحها
program manager
U
مدیر برنامه ها
micro manager
U
مدیر ریزکامپیوترها
library manager
U
مدیر کتابخانه
item manager
U
مدیر اقلام
official liquidator
U
مدیر تصفیه
intendant
U
مدیر مامورمالی
operation manager
U
مدیر عملیات
padrone
U
مدیر ارباب
personal representative
U
مدیر ترکه
head master
U
مدیر اموزشگاه
principal of a school
U
مدیر اموزشگاه
stage managers
U
مدیر نمایش
stage manager
U
مدیر نمایش
salaried director
U
مدیر موفف
managers
U
مدیر تیم
manager
U
مدیر تیم
executive
U
مدیر اجرائی
executives
U
مدیر اجرائی
executives
U
مدیر عامل
sale manager
U
مدیر فروش
sales manager
U
مدیر فروش
impresarios
U
مدیر اپرا
site engineering
U
مدیر ساختمان
stage director
U
مدیر نمایش
stores manager
U
مدیر انبارها
impresario
U
مدیر اپرا
works superintendent
U
مدیر کارخانه
helmsman
U
رل دار مدیر
chief engineer
U
مدیر ماشین
principal
U
رئیس مدیر
master
U
مدیر مرشد
adminstrator of state
U
مدیر ترکه
commissioners
U
مدیر مسابقات
commissioner
U
مدیر مسابقات
liquidator
U
مدیر تصفیه
executive
U
مدیر عامل
trustee
U
مدیر تصفیه
trustees
U
مدیر تصفیه
liquidators
U
مدیر تصفیه
official receiver
U
مدیر تصفیه
principals
U
رئیس مدیر
mastered
U
مدیر مرشد
masters
U
مدیر مرشد
managing directors
U
مدیر عامل
extrepreneur
U
مدیر متهور
extrepreneur
U
مدیر باتهور
file manager
U
مدیر فایل
administrator
U
مدیر تصفیه
administrators
U
مدیر تصفیه
general manager
U
مدیر باشگاه
helmsmen
U
رل دار مدیر
drop master
U
مدیر پرش
managing director
U
مدیر عامل
president of the board
[ American E]
U
مدیر عامل
[شرکت]
chairman of the board
[of directors/managers]
U
مدیر عامل
[شرکت]
managers
U
مدیر مسابقه بوکس
manager
U
مدیر مسابقه بوکس
corporate treasurer
U
مدیر امور مالی
chief financial officer
[CFO]
U
مدیر امور مالی
managerial
U
مدیر اداره کننده
chief executive officer
[CEO]
[American E]
U
مدیر عامل
[شرکت]
huntsman
U
مدیر تازیهای شکاری
huntsmen
U
مدیر تازیهای شکاری
jumpmaster
U
مدیر پرش چتربازی
chief clerk of the court
U
مدیر دفتر دادگاه
master of the court
U
مدیر دفتر دادگاه
data base manager
U
مدیر پایگاه داده
provisional assignee
U
مدیر تصفیه موقت
computer center director
U
مدیر مرکز کامپیوتر
computer center manager
U
مدیر مرکز کامپیوتر
computer operations manager
U
مدیر عملیات کامپیوتر
proctor
U
مدیر اجرایی دانشگاه
data processing manager
U
مدیر پردازش داده
dp manager
U
مدیر داده پردازی
maitred'hotel
U
سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
president
U
مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents
U
مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
adobe type manager
U
مدیر انواع فونت ادوبی
impresario
U
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresarios
U
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
chairman
U
مدیر رئیس هیئت مدیره
chairmen
U
مدیر رئیس هیئت مدیره
directors
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrar
U
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars
U
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
director
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
entrepreneurs
U
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneur
U
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decisions
U
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision
U
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
application
U
به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
applications
U
به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
to engage somebody as somebody
U
کسی را به عنوان کسی
[در پیشه ای]
استخدام کردن
plene administravit
U
دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
device handler
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative
U
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
induction station
U
دفتر استخدام دفتر پذیرش
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
executive information system
U
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
mastered
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
headmistress
U
خانم مدیر خانم رئیس
headmistresses
U
خانم مدیر خانم رئیس
letters of administration
U
حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
medical regulator
U
تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com