English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery schools U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hence with your little one's U بچههای خودرابرداروبرو
its little ones U بچههای کوچک ان
there is no room fo rlazy boys U جا برای بچههای تنبل نداریم
ragged school U اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
gymnopaedic U درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
telegony U انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
academies U مدرسه
academy U مدرسه
schoolmates U هم مدرسه
schoolmate U هم مدرسه
school age U سن مدرسه
schools U مدرسه
school U مدرسه
school mate U هم مدرسه
school fellow U هم مدرسه
school phobia U مدرسه هراسی
school counselor U مشاور مدرسه
schoolyards U حیاط مدرسه
philosophy of the lyceum U فلسفه مدرسه
preliminary school U مدرسه ابتدائی
prep U مدرسه مقدماتی
head master U مدیر مدرسه
janitors U فراش مدرسه
janitors U راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
truancy U مدرسه گریزی
trade school U مدرسه حرفهای
janitor U فراش مدرسه
trade schools U مدرسه حرفهای
private school U مدرسه ملی
private schools U مدرسه ملی
summer school U مدرسه تابستانی
grade school U مدرسه ابتدایی
grammar school U مدرسه ابتدایی
grammar schools U مدرسه ابتدایی
schoolmarm U مدیره مدرسه
summer schools U مدرسه تابستانی
janitor U راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
school truancy U مدرسه گریزی
schoolma'am U مدیره مدرسه
school shooting U تیراندازی در مدرسه
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
secondery school U مدرسه متوسطه
senior high school U مدرسه متوسطه
technical school U مدرسه فنی
unschooled U مدرسه نرفته
schoolgirl U دختر مدرسه
schoolgirls U دختر مدرسه
schoolteacher U معلم مدرسه
schoolteachers U معلم مدرسه
schoolyard U حیاط مدرسه
schoolyard U محوطهی مدرسه
schoolyards U محوطهی مدرسه
schooling U مدرسه رفتن
satchel U کیف مدرسه
school U تحصیل در مدرسه
schools U تحصیل در مدرسه
satchels U کیف مدرسه
schoolwork U درس مدرسه
theological school U مدرسه علوم دینی
technical colleges U مدرسه عالی فنی
technical college U مدرسه عالی فنی
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
seminaries U مدرسه علوم دینی
seminary U مدرسه علوم دینی
subprincipal U معاون رئیس مدرسه
faculties U اولیای مدرسه دانشکده
faculty U اولیای مدرسه دانشکده
schooltime U ساعات درس مدرسه
These shoes dont fit me. U زنگ مدرسه خورده
The last school day. U آخرین روز مدرسه
play hooky <idiom> U از مدرسه یا کار دررفتن
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
He ran away from scool . U از مدرسه فرار کرد
prep U مدرسه ابتدایی دبستان
the school is out U مدرسه تعطیل است
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
scholastic U اقتصادی مدرسه ایها
high schools U مدرسه متوسطه دبیرستان
reform school U مدرسه تهذیب اخلاقی
junior college U مدرسه فوق دیپلم
in a less degree U کمتر
less U کمتر
minus U کمتر
shorter U کمتر
less than U کمتر از
Lt U کمتر از
minor U کمتر
lesser U کمتر
much less U کمتر
infrequently U کمتر
short U کمتر
shortest U کمتر
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
PTA U مخفف انجمن خانه و مدرسه
alma mater U سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
PTA's U مخفف انجمن خانه و مدرسه
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
schoolmaster U نافم مدرسه مکتب دار
schoolmasters U نافم مدرسه مکتب دار
to be excused [from work or school] U معاف بودن [از کار یا مدرسه]
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
low price U قیمت کمتر
minorities U بخش کمتر
sub- U در معنای کمتر
inside of a week U در یک هفته کمتر
inside of a week U کمتر از یک هفته
he would not accept less U دو روز کمتر
cut back <idiom> U استفاده کمتر
A smaller number . Fewer . U تعداد کمتر
minority U بخش کمتر
The boy is fresh from school. U پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
This is the site for a new scool . U اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
schoolmasters U مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
Children start school at the age of 7. U بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
schoolmaster U مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
It reminds me of my schooldays . U مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
underprice U قیمت کمتر از رقیب
strokes U راندن کمتر از فرفیت
stroked U راندن کمتر از فرفیت
stroke U راندن کمتر از فرفیت
stroking U راندن کمتر از فرفیت
underexpose U کمتر از حد لزوم در معرض
short-changing U کمتر پول دادن
short-changes U کمتر پول دادن
short-changed U کمتر پول دادن
shorthanded U ادامه با بازیگر کمتر
short-change U کمتر پول دادن
underquote U کمتر مظنه دادن
shoat U خوک کمتر از یک سال
le U to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
less than container load U کمتر از فرفیت کانتینر
hypotrophy U رشد کمتر ازمعمول
under U پایین تراز کمتر از
ammo minus U مهمات کمتر از نصف
below par U کمتر از بهای اسمی
below par U کمتر از ارزش اسمی
under- U پایین تراز کمتر از
packed lunch غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
schoolman U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolastic U پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
whipping boy U بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
grader U جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
alma mater U مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
weanling U کره اسب کمتر از یک سال
lessens U کمتر شدن تخفیف یافتن
he is well preserved U کمتر نشان پیری در او پیداست
lessening U کمتر کردن تقلیل دادن
infants U بچه کمتر ازهفت سال
lessening U کمتر شدن تخفیف یافتن
reduced charge U خرج کمتر یا پایین تر توپ
lessened U کمتر کردن تقلیل دادن
infant U بچه کمتر ازهفت سال
lessens U کمتر کردن تقلیل دادن
lessened U کمتر شدن تخفیف یافتن
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
embryo U جنین کمتر از هشت هفته
less developed countries U کشورهای کمتر توسعه یافته
lessen U کمتر کردن تقلیل دادن
lessen U کمتر شدن تخفیف یافتن
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
factorial U حاصل همه اعداد کمتر از یک عدد
eagles U زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
eagle U زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
undermanned U دارای نفرات کمتر از میزان لازم
fast U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fasts U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fastest U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fasted U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
undervaluation U تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
undersexed U دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
undervaluing U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
low speed communications U ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
undervalue U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undercool U خیلی کمتر از میزان لازم سردکردن
undervalues U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
underlet U کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
multipass overlap U بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
larceny petty U بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
underrates U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
bench warmer U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
bench jockey U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
anticlimax U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
underrating U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
anticlimaxes U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
underrate U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrated U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
dry year U سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
to put somebody in a backwater U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to put somebody on the back burner U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com