English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gurantee period U مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
civil engineering contractor U مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
This company guarantees prompt delivery of goods. U این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
building contractor U پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
builder and contractor U پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
building unit U جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
monocoque U ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
marginal user cost U هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
To remove a difficulty. U اشکالی رارفع کردن
top a gap U نقیصهای رارفع کردن
as long as U از زمانیکه
to redress any one's grievance U شکایت ونگرانی کسی رارفع کردن
to come to an explanation U سوء تفاهم یا اختلافی رارفع کردن
marginal productivity law U قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
cumulative delivery diagram U منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover U تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
bound U موفف
obligated U موفف
as long as U تا زمانیکه بمقدار زیاد
civil damage assessment U ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
building system U اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
marginal disutility of labor U عدم رضایت نهائی کار نارضامندی نهائی کار
salaried director U مدیر موفف
binds U موفف کردن
bound to go U موفف به رفتن
task work U کار موفف
bound U موفف کران
bind U موفف کردن
iam bound to do that U من موفف به انجام ان کارهستم
marginal utility of capital U مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
down U مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
impact shipment U کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
residence time U مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
refresher U حق الوکاله اضافی که هنگام جریان دعوی زمانیکه مدت دادرسی از حد معمول تجاوزکند به وکیل داده میشود
latest event time U دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
piece workers U پیمانکار ها
pieceworkers U پیمانکار ها
contractors U پیمانکار
piece-workers U پیمانکار ها
operator on incentive U پیمانکار
jobber [piece worker] U پیمانکار
incentive operator U پیمانکار
piece worker U پیمانکار
pieceworker U پیمانکار
operators on incentive U پیمانکار ها
contractor U پیمانکار
piece-worker U پیمانکار
incentive operators U پیمانکار ها
angle-post U [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
loss U خسارات
damages U خسارات
building material dealer U فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
principal contractor U پیمانکار اصلی
sub contractor U پیمانکار فرعی
inflicting U واردکردن خسارات
unliquidated damages U خسارات معنوی
inflicts U واردکردن خسارات
damage control U کنترل خسارات
inflicted U واردکردن خسارات
inflict U واردکردن خسارات
particular average U خسارات جزئی
swingeing damages U خسارات زیاد
damage criteria U میزان خسارات
damage assessment U تعیین خسارات
liable for damages U مسئول خسارات
dependency U [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building U ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
subcontractor U پیمانکار دست دوم
contractor U پیمانکار حمل و نقل
subcontractors U پیمانکار دست دوم
contractors U پیمانکار حمل و نقل
hauling contractor U پیمانکار حمل و نقل
free of general average U معاف از خسارات عمومی
damage control bills U دستورالعمل کنترل خسارات
with particular average U مشمول خسارات خاص
free of particular average U معاف از خسارات جزئی
damage control book U راهنمای کنترل خسارات
damage control U کنترل کردن خسارات
building enterprise U مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house U ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
novus actus intervenieus U قطع سلسله علیت در خسارات
area damage control party U گروه کنترل خسارات منطقه
unliquidated damages U خسارات غیرقابل براورد به پول
covers U تامین زیان و خسارات بیمه
with average U شامل خسارات خصوصی وجزئی
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
coverings U تامین زیان و خسارات بیمه
net amount payable to contractor U مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
grandiosely U بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
incongruously U بی ی نکه با هم جور باشدیاتطبیق نماید
there is nothing like leather U هر کسیرا عقل خودبکمال نماید
pseudoscope U شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
causatively U چنانکه دلالت برسبب نماید
prepossessingly U چنانکه جلب توجه نماید
clearing house U شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing houses U شرکتی که چکها را نقد می نماید
board of inspection and survey U هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
The losses run into hundreds of thousands. U خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
inflicting U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflict U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflicted U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
inflicts U وارد اوردن زدن تلفات و خسارات
enterprise network U شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
an inceptive verb U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
adequately U باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
persuasively U چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
an inceptive U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
quamdiu bene se gesserit U تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
subletting U بمناقصه گذاردن کار بوسیله پیمانکار دست اول
dut of court U ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
to the echo U چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
to eat humble pie U پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
barratry U خسارات ناشی از جرم عمدی ناخدا یا ملوان کشتی
diminishing marginal productivity U بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
rotunda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature U ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotundas U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotonda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
block structure U ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
double shell constraction U ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
foundation soil U شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
line of sight U خطی که قرنیه چشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
keyth rope system U شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
weapon selector U مقیاس یا جدول تعیین خسارات اتمی یا میزان دوزدریافتی هدفها
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
consulage U هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
nomothetes U کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
bits U تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره یا ماشین گردش می نماید
leadsman U کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
bit U تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره یا ماشین گردش می نماید
ejectment U باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
finals U نهائی
terminals U نهائی
final U نهائی
terminal U نهائی
ultimate U نهائی
marginal U نهائی
appropriation U در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
marginal utility U مطلوبیت نهائی
marginal productivity U بازدهی نهائی
marginal product U محصول نهائی
marginal disutility U بیفایدگی نهائی
terminal price U قیمت نهائی
marginal utility U فایده نهائی
ultimate strength U مقاومت نهائی
marginal output U تولید نهائی
marginal outlays U مخارج نهائی
marginal unemployment U بیکاری نهائی
terminally U بطور نهائی
marginal desirability U مطلوبیت نهائی
sudden failure U گسیختگی نهائی
marginal benefit U فایده نهائی
marginal analysis U تحلیل نهائی
incremental cost U هزینه نهائی
final price U قیمت نهائی
marginal revenue U درامد نهائی
marginal income U درامد نهائی
incremental revenue U درامد نهائی
bolster layer U بالش نهائی
final test U ازمایش نهائی
finished product U محصول نهائی
marginal seller U فروشنده نهائی
marginal buyer U خریدار نهائی
final goods U کالای نهائی
final payment U پراخت نهائی
marginal case U وضعیت نهائی
marginal conditions U شرایط نهائی
marginal cost U هزینه نهائی
final demand U تقاضای نهائی
marginal desirability U رضامندی نهائی
Big Brother U دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
marginal propensity to save U میل نهائی به پس انداز
marginal rate of substitution U نرخ نهائی جانشینی
marginal propensity to import U میل نهائی به واردات
marginal revenue function U تابع درامد نهائی
marginal return of capital U بازده نهائی سرمایه
marginal revenue curve U منحنی درامد نهائی
marginal rate of transformation U نرخ نهائی تبدیل
marginal propensity to spend U میل نهائی به مخارج
marginal propensity to spend U میل نهائی به خرج
marginal propensity to expend U تمایل نهائی به مخارج
marginal propensity to expend U میل نهائی به مخارج
marginal borrower U وام گیرنده نهائی
marginal costing U هزینه یابی نهائی
marginal disutility U عدم مطلوبیت نهائی
face fromwork U قالب بندی نهائی
marginal efficiency of capital U کارائی نهائی سرمایه
marginal factor cost U هزینه نهائی عامل
marginal lender U وام دهنده نهائی
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
marginal physical product U محصول فیزیکی نهائی
marginal producer U تولید کننده نهائی
marginal product curve U منحنی محصول نهائی
marginal product function U تابع محصول نهائی
marginal productivity U بهره وری نهائی
marginal propensity to absorb U تمایل نهائی به جذب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com