English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
medallion U مدال بزرگ
medallions U مدال بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
medallion U با مدال بزرگ زینت دادن
medallions U با مدال بزرگ زینت دادن
Other Matches
medalist U دارای مدال برنده مدال
medallists U دارای مدال برنده مدال
medallist U دارای مدال برنده مدال
medalists U دارای مدال برنده مدال
badge U مدال
badges U مدال
medal U مدال
medals U مدال
gong [British E] U مدال
numismatist U مدال شناس
insigne U مدال رسمی
medallists U برنده مدال
medalled U مدال دار
medalists U برنده مدال
medalled U مدال گرفته
gold medals U مدال طلا
gold medal U مدال طلا
silver medal U مدال نقره
insignia U مدال رسمی
silver medals U مدال نقره
bronze medals U مدال برنز
numismatology U مدال شناسی
campaign medal U مدال جنگی
medal of freedom U مدال ازادی
numismatics U مدال شناسی
numismatic U مدال شناسی
medal of honor U مدال افتخار
medalist U برنده مدال
bronze medal U مدال برنز
medallist U برنده مدال
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fourragere U کاغذ حکم مدال
fourragere U حکم نشان یا مدال
bronze star medal U مدال ستاره برنز
service bar U مدال یا نشان خدمت
To be decorated . U نشان گرفتن ( مدال وغیره )
They ripped off his medals . U مدال هایش را از سینه اش کندند
decorations U اذین بندی مدال یا نشان
decoration U اذین بندی مدال یا نشان
medals U نشانی شبیه سکه مدال
medal U نشانی شبیه سکه مدال
exergue U جای تاریخ سکه یا مدال
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
tiepin U سنجاق مدال وزینت الات زنانه
v , device U ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
rifle clasp U نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
macrocephalic U بزرگ سر
massively U بزرگ
long ton U تن بزرگ
macro U بزرگ
headman U بزرگ
headmen U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
smallest U بزرگ نه
voluminous U بزرگ
massive U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
graves U بزرگ
gravest U بزرگ
extensive U بزرگ
eminent U بزرگ
small U بزرگ نه
smaller U بزرگ نه
gate U در بزرگ
gates U در بزرگ
majuscular U بزرگ
majestic U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
grave U بزرگ
of a large size U بزرگ
majuscule U بزرگ
great U بزرگ
great- U بزرگ
egregious U بزرگ
decuman U بزرگ
greatest U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
canis major U سگ بزرگ
biggest U بزرگ
bigger U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
big U بزرگ
full bottomed U بزرگ
mighty U بزرگ
mightiest U بزرگ
large sized a U بزرگ
large sized U بزرگ
bulkier U بزرگ
bulkiest U بزرگ
bulky U بزرگ
king size U بزرگ
immane U بزرگ
dignified U بزرگ
hugeous U بزرگ
adult U بزرگ
adults U بزرگ
mightier U بزرگ
vasty U بزرگ
largest U بزرگ
larger U بزرگ
large U بزرگ
highs U بزرگ
major U بزرگ
spankings U بزرگ
swingeing U بزرگ
extra U بزرگ
extra- U بزرگ
extras U بزرگ
enormous U بزرگ
highest U بزرگ
gross U بزرگ
swith U بزرگ
grossed U بزرگ
majored U بزرگ
grosser U بزرگ
grosses U بزرگ
grossest U بزرگ
grossing U بزرگ
vast U بزرگ
high U بزرگ
stour U بزرگ
wallopings U بزرگ
propylon U در بزرگ
megapod U بزرگ پا
spanking U بزرگ
jumbos U بزرگ
walloping U بزرگ
jumbo U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
nonus U بزرگ
majoring U بزرگ
archduke U دوک بزرگ
on a grand scale <adv.> U در مقیاس بزرگ
archenemy U دشمن بزرگ
archduchess U دوشس بزرگ
achievement U کار بزرگ
archpriest U کشیش بزرگ
cataclysms U سیل بزرگ
blunder U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه بزرگ
blundering U اشتباه بزرگ
blunders U اشتباه بزرگ
foyer U راهرو بزرگ
alcove U طاقچه بزرگ
cataclysm U سیل بزرگ
archbshop U اسقف بزرگ
aggrandise U بزرگ شدن
zoom U بزرگ کردن
aggrandise U بزرگ کردن
mausoleums U ارامگاه بزرگ
mausoleum U ارامگاه بزرگ
zooms U بزرگ کردن
zoomed U بزرگ کردن
aggrandize U بزرگ کردن
magnifications U بزرگ نمایی
archfiend U دیو بزرگ
platter U بشقاب بزرگ
platters U بشقاب بزرگ
arch fiend U دیو بزرگ
arch enemy U دشمن بزرگ
antrum U غار بزرگ
paterfamilias U بزرگ خانواده
magnification U بزرگ نمایی
heavyweights U بزرگ و سنگین
maximize U بزرگ کردن
whacking U خیلی بزرگ
whackings U خیلی بزرگ
store U مغازه بزرگ
storing U مغازه بزرگ
nemesis U دشمن بزرگ
tankard U ابخوری بزرگ
tankards U ابخوری بزرگ
hunk U تکه بزرگ
grand U بزرگ مهم
grander U بزرگ مهم
grandest U بزرگ مهم
bonfire U اتش بزرگ
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
bulldog U نوعی سگ بزرگ
billows U موج بزرگ اب
maximized U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
maximizing U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
swelled U بزرگ شدن
swells U بزرگ شدن
distend U بزرگ کردن
distending U بزرگ کردن
distends U بزرگ کردن
billow U موج بزرگ اب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com