Perdic | مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	single line U	مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	duplexes U	مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
	duplex U	مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
	blind circuit U	مدار یک طرفه
	simplex U	مدار یک طرفه
	approved circuit U	مدار تصویب شده مخابراتی
	simplex circuit U	مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
	controlled net U	شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
	positive sequence power in a three phase U	توان مستقیم مدار سه فازی
	positive sequence polyphase system U	مدار چند فازی مستقیم
	positive sequence polyphase system of or U	مدار چند فازی مستقیم ازمرتبه ام
	excitation U	انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
	spurious signal U	علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
	high class communication set U	دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
	ohm's law U	جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
	communication link U	رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
	locals U	اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
	local U	اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
	PSU U	مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
	communication security monitoring U	کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
	communication security account U	میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
	request modify U	درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
	dasd U	Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
	direct admission U	مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
	basic U	روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
	basics U	روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
	directed U	مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
	direct U	مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
	direct exchange U	تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
	directs U	مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
	call up U	درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
	call-up U	درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
	call-ups U	درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
	requisitioned U	درخواست کردن درخواست وسایل
	requisition U	درخواست کردن درخواست وسایل
	requisitioning U	درخواست کردن درخواست وسایل
	excess demand U	درخواست بیش از حد درخواست اضافی
	requisitions U	درخواست کردن درخواست وسایل
	pads U	ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
	pad U	ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
	cost fraction U	نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
	composite circuit U	مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
	switching U	مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
	call mission U	درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
	inferior planet U	سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
	pin U	یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
	pinning U	یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
	pinned U	یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
	direct command U	فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
	mask design U	اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
	elicitation U	کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
	direct fire sights U	زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
	firing circuit U	مدار چاشنی مدار انفجار
	powder train U	مدار خرج مدار باروت
	requistioner U	قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
	direct dyes U	رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
	half duplex U	یک طرفه
	duplexes U	دو طرفه
	full duplex U	دو طرفه
	sideway U	یک طرفه
	three sided U	سه طرفه
	ventricose U	یک طرفه
	one-sided U	یک طرفه
	one sided U	یک طرفه
	duplex U	دو طرفه
	ancipital U	دو طرفه
	one-way U	یک طرفه
	tripartite U	سه طرفه
	mutual U	دو طرفه
	bilateral U	دو طرفه
	triparite U	سه طرفه
	one way U	یک طرفه
	unilateral U	یک طرفه
	ancipitous U	دو طرفه
	ex parte U	یک طرفه
	reciprocal U	دو طرفه
	unilaterally U	یک طرفه
	bidirectional U	دو طرفه
	one hook U	مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
	double envelopment U	مانوراحاطهای دو طرفه
	check valve U	لیژ یک طرفه
	check valve U	شیر یک طرفه
	one sidely U	بطور یک طرفه
	check valve U	سوپاپ یک طرفه
	single flow U	راه یک طرفه
	bilateral trade U	بازرگانی دو طرفه
	simultaneous U	ارسال دو طرفه
	double envelopment U	احاطه دو طرفه
	bidirectional printer U	چاپگر دو طرفه
	flap valve U	شیر یک طرفه
	double flow route U	مسیر دو طرفه
	single lane U	شاهراه یک طرفه
	box pleats U	چین دو طرفه
	overrunning clutch U	کلاچ یک طرفه
	all position welding U	جوشکاری دو طرفه
	traffic circle U	دایرهی یک طرفه
	duplex channel U	کانال دو طرفه
	dual lane U	راه دو طرفه
	dual carriage way U	شاهراه دو طرفه
	flap gate U	دریچه یک طرفه
	double throw switch U	کلید دو طرفه
	one way only operation U	عملکردتنها یک طرفه
	single throw switch U	کلید یک طرفه
	freeing port U	شکاف یک طرفه
	double sided disk U	دیسک دو طرفه
	traffic circles U	دایرهی یک طرفه
	unidirectional bus U	مسیر یک طرفه
	two way road U	راه دو طرفه
	two chromatography U	کروماتوگرافی دو طرفه
	mutualization U	دو طرفه سازی
	two way list U	لیست دو طرفه
	single acting cylinder U	سیلندر یک طرفه
	single envelopment U	احاطه یک طرفه
	communication line U	خط مخابراتی
	Italian roof U	بام چهار طرفه
	one way only operation U	عملکرد فقط یک طرفه
	It's one-way street.	آن خیابان یک طرفه است.
	treble hook U	قلاب ماهیگیری سه طرفه
	double hook U	قلاب ماهیگیری دو طرفه
	double floppy U	دیسک لرزان دو طرفه
	duplex telephony U	مکالمه تلفنی دو طرفه
	double suction pump U	تلمبه با مکش دو طرفه
	two way simultaneous operation U	عملکرد همزمان دو طرفه
	in the twinkling of an eye U	بیک طرفه العین
	dual sided disk drives U	گردانندههای دیسک دو طرفه
	copied U	نگهبان مخابراتی
	signal services U	قسمتهای مخابراتی
	signal services U	خدمات مخابراتی
	communications satellite U	ماهوارههای مخابراتی
	copy U	نگهبان مخابراتی
	additive U	پیوند کد مخابراتی
	communication security U	تامین مخابراتی
	copies U	نگهبان مخابراتی
	communication satellite U	ماهواره مخابراتی
	signal communications U	ارتباطات مخابراتی
	copying U	نگهبان مخابراتی
	signal security U	تامین مخابراتی
	communication network U	شبکه مخابراتی
	communication signal U	سیگنال مخابراتی
	additives U	پیوند کد مخابراتی
	communications processor U	پردازنده مخابراتی
	communications link U	پیوند مخابراتی
	telenet U	شبکه مخابراتی
	communications channel U	کانال مخابراتی
	communication link U	تسلسل مخابراتی
	communications system U	سیستم مخابراتی
	signal flag U	پرچم مخابراتی
	communication deception U	فریب مخابراتی
	communication cover U	پوشش مخابراتی
	communications protocol U	پروتکل مخابراتی
	double action U	عمل دوبله یادو طرفه
	two sided disk status U	اعلام نصب یک دیسک دو طرفه
	direct access storage device U	اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
	communications software U	نرم افزار مخابراتی
	signal U	علایم مخابراتی مخابرات
	selsyn U	سیستم سینکرونیزه مخابراتی
	signaled U	علایم مخابراتی مخابرات
	phonetic alphabet U	کلمات قراردادی مخابراتی
	common user net work U	شبکه مخابراتی مشترک
	signalled U	علایم مخابراتی مخابرات
	volume U	قدرت دستگاه مخابراتی
	communication standing instructions U	دستورات ثابت مخابراتی
	volumes U	قدرت دستگاه مخابراتی
	standing signal instructions U	دستورات ثابت مخابراتی
	way station U	ایستگاه رله مخابراتی
	communications control unit U	واحد کنترل مخابراتی
	communication security U	برقراری تامین مخابراتی
	ace high U	سیستم مخابراتی قمرمصنوعی
	communications server U	سرویس دهنده مخابراتی
	communication relay ship U	ناو تقویتی مخابراتی
	relay U	ایستگاه واسطه مخابراتی رله
	relays U	ایستگاه واسطه مخابراتی رله
	directed net U	شبکه توجیه شده مخابراتی
	relayed U	ایستگاه واسطه مخابراتی رله
	signal security U	حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
	communication security custodian U	مسئول وسایل تامین مخابراتی
	phase jitter U	اعوجاجهای ناخواسته در یک سیگنال مخابراتی
	spot net U	شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
	programmable communications interface U	رابط مخابراتی برنامه پذیر
	station log U	دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
	courier U	ماهواره مخابراتی رله کننده
	fire direction net U	شبکه مخابراتی هدایت اتش
	couriers U	ماهواره مخابراتی رله کننده
	duplex operation U	کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
	blind circuit U	مداری که ارسال پیام در ان یک طرفه انجام میشود
	fire call U	درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
	requests U	درخواست اماد کردن درخواست کردن
	requesting U	درخواست اماد کردن درخواست کردن
	requested U	درخواست اماد کردن درخواست کردن
	request U	درخواست اماد کردن درخواست کردن
	lock on U	باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
	tie line U	کانال مخابراتی کرایه داده شده
	coverings U	دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
	cover U	دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
	station log U	دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
	covers U	دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
	monitor U	به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
	ground waves U	امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
	monitored U	به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
	way station U	ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
	monitors U	به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر