Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
internal evidence
U
مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
eider down
U
پرنرمی که ازمرغابی شمالی بدست میاید
gluten
U
سریشمی که ازشاخ واستخوان بدست میاید
gerund
U
باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
gerunds
U
باخرفعل بدست میاید اسم مصدر
mannose
U
ماده قندی که ازاکسیداسیون مانیتول بدست میاید
dry ice
U
یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
labdanum
U
ماده معطر تلخی که از انواع لادن بدست میاید
antibiotics
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotic
U
مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
evangelic
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
enclose
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
encloses
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclosing
U
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
cost records
U
مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
litmus
U
ماده ابی رنگی که ازبعضی گلسنگ ها بدست میایدودر اثر اسید زیاد برنگ قرمزتبدیل میشود وهرگاه قلیا بدان بزنند باز برنگ ابی در میاید
to bring something
U
بدست آوردن چیزی
to get
[hold of]
something
U
بدست آوردن چیزی
to obtain something
U
بدست آوردن چیزی
empty
U
بدون چیزی در درون
empties
U
بدون چیزی در درون
emptiest
U
بدون چیزی در درون
emptied
U
بدون چیزی در درون
intakes
U
مقدارجذب چیزی به درون
emptier
U
بدون چیزی در درون
intake
U
مقدارجذب چیزی به درون
contain
U
قرار دادن چیزی در درون
full
U
پر کردن درون چیزی تا حد امکان
fullest
U
پر کردن درون چیزی تا حد امکان
indraght
U
ریزش چیزی بسوی درون
indravgnt
U
ریزش چیزی سوی درون
indraft
U
ریزش چیزی بسوی درون
contains
U
قرار دادن چیزی در درون
contained
U
قرار دادن چیزی در درون
feather in one's cap
<idiom>
U
چیزی که از بدست آوردنش به خود ببالی
detritus
U
چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید
to make a study of something
U
برای بدست اوردن چیزی کوشیدن
bobs
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobbing
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bob
U
ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
encapsulated
U
چیزی که درون چیز دیگری قرار دارد
probate
U
گواهی حصر وراثت گواهی نمودن صحت وصیت نامه
stock certificate
U
گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
eyewitnesses
U
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eye-witnesses
U
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
eyewitness
U
گواهی مستقیم گواهی چشمی شاهدبرای العین
intercoastal
U
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
certifying
U
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certify
U
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
certifies
U
تصدیق و گواهی کردن تصدیق و گواهی دادن
i feel sleepy
U
خوابم میاید
prices are sagging
U
قیمتهاپایین میاید
it snows
U
برف میاید
resources
U
مدارک
reference
U
مدارک
references
U
مدارک
it reeks of blood
U
بوی خون از ان میاید
This dress suits me .
U
این لباس به من میاید.
record count
U
شمار مدارک
record management
U
مدیریت مدارک
application credentials
U
مدارک درخواستنامه
application documents
U
مدارک درخواستنامه
application papers
U
مدارک درخواستنامه
privileged communication
U
مدارک محرمانه
training publication
U
مدارک اموزشی
it thunders
U
صدای اسمان غرغره میاید
his manners smackofselfishness
U
بوی خودپسندی از رفتارش میاید
interrecord gap
U
شکاف بین مدارک
office of records
U
بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
lost documents
U
اسناد و مدارک گم شده
record gap
U
شکاف بین مدارک
cumulative evidence
U
قرائن یا مدارک اضافی
internal evidence
U
مدارک یاگواه درونی
undocumented
U
فاقد مدارک قانونی
record blocking
U
کنده یی کردن مدارک
documentation
U
ارائه اسناد یا مدارک
documentation
U
مدرک یا مدارک اسناد
ace
U
میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
aces
U
میباشد که بصورت ترکیب با سایرکلمات میاید
administrative crypto account
U
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
indirect evidence
U
مدارک و ادله غیر مستقیم
classified material
U
مدارک طبقه بندی شده
restricting
U
بازداشت طبقه بندی مدارک
medical records
U
پرونده پزشکی مدارک بهداشتی
limited access
U
دراری محدودیت مدارک محدود
restrict
U
بازداشت طبقه بندی مدارک
restricts
U
بازداشت طبقه بندی مدارک
document comparison utility
U
برنامه کمکی مقایسه مدارک
growls
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growl
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
green corn
U
ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
growled
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growling
U
خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
in line processing
U
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
accountable cryptomaterial
U
مدارک و وسایل طبقه بندی شده
access to classified material
U
دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
gametocyte
U
سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
efflore scence
U
قشر سفید رنگی که در سطح بتن بوجود میاید
reserve on board
U
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
godchild
U
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
do
U
این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
venriloquism
U
سخن گفتن بدانسان که گمان کنندصداازجای ....دهان بیرون میاید
guinea pigs
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
godchildren
U
طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
Santa Claus
U
شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
guinea pig
U
خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
metaprotein
U
هریک از مشتقات پروتئین که از فعل وانفعال اسید وقلیابدست میاید
disposal
U
انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
gelling
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
egg tooth
U
نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
jells
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelling
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
jelled
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gels
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gelled
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
gel
U
ماده ژلاتینی چسبناکی که در نتیجه بسته شدن موادچسبنده بوجود میاید
sanitize
U
حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
scientific socialism
U
بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
Baldenfreude
U
[حس ارضایی که از کچل بودن یا کچل شدن دیگران به دست میاید]
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
witnessing
U
گواهی
warranted
U
گواهی
witness
U
گواهی
report
U
گواهی
witnesses
U
گواهی
attestation
U
گواهی
witnessed
U
گواهی
warrant
U
گواهی
warranting
U
گواهی
warrants
U
گواهی
certificates
U
گواهی
legalization
U
گواهی
certification
U
گواهی
testimony
U
گواهی
testimonies
U
گواهی
oral evidence
U
گواهی
certificate
U
گواهی
grade
U
گواهی
attestation
U
گواهی
depositions
U
گواهی
deposition
U
گواهی
certificate
[official document]
U
گواهی
mark
U
گواهی
evidence
U
گواهی
reference
[testimonial]
U
گواهی
certificate of deposit
U
گواهی سپرده
certificate of death
U
گواهی فوت
certificate of damage
U
گواهی خسارت
certificate of a doctor
U
گواهی پزشک
testimonial
U
گواهی نامه
evidence
U
ملاک گواهی
certificate of analysis
U
گواهی بررسی
death certificate
U
گواهی فوت
certificate of health
U
گواهی بهداشت
attesting
U
گواهی دادن
attested
U
گواهی دادن
certificate of quantity
U
گواهی مقدار
bill of health
U
گواهی تندرستی
certificate of quality
U
گواهی کیفیت
bill of health
U
گواهی بهداشت
certificate of origin
U
گواهی مبداء
certificate of origin
U
گواهی مبدا
attest
U
گواهی دادن
certificate of quantity
U
گواهی کمیت
clean bill of health
<idiom>
U
گواهی سلامتی
certificate of measurement
U
گواهی وزن
certificate of measurement
U
گواهی مقدار
certificate of inspection
U
گواهی بازرسی
certificate of receipt
U
گواهی رسید
death certificates
U
گواهی فوت
testifying
U
گواهی دادن
warrantable
U
قابل گواهی
witness
U
گواهی دادن
insurance certificate
U
گواهی بیمه
witnessed
U
گواهی دادن
witnesses
U
گواهی دادن
witnessing
U
گواهی دادن
affiant
U
گواهی نویس
interim certificates
U
گواهی موقت
inspection certificate
U
گواهی بازرسی
testify
U
گواهی دادن
call to witness
U
گواهی خواستن از
testimonials
U
گواهی نامه
call in evidence
U
گواهی خواستن از
birth certificate
U
گواهی تولد
deposing
U
گواهی دادن
bear witness
U
گواهی دادن
bear testimony
U
گواهی دادن
deposes
U
گواهی دادن
depose
U
گواهی دادن
back letter
U
گواهی تضمین
treasury warrant
U
گواهی خزانه
testified
U
گواهی دادن
testifies
U
گواهی دادن
inspection certificate
U
گواهی نظارت
to bear testimony
U
گواهی دادن
false testimony
U
گواهی کذب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com