Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
merman
U
مخلوق نیمه ماهی ونیمه مرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
satyrs
U
موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyr
U
موجود نیمه انسان ونیمه بز
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
overlaps
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
interlap
U
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
creatures
U
مخلوق
creature
U
مخلوق
wight
U
مخلوق
increate
U
غیر مخلوق
being
U
افریده مخلوق
uncreated
U
غیر مخلوق
created
U
افریده- مخلوق
immanence
U
بودن خدا در مخلوق
immanency
U
بودن خدا در مخلوق
blastie
U
مخلوق اعجوبه و زشت
grig
U
مخلوق کوچک مرغ پا کوتاه
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
caissa
U
الهه شطرنج مخلوق سر ویلیام جونز
splice
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
U
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
splices
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
spliced
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
aposteriori
U
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
pomfret
U
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse
U
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck
U
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar
U
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
haddock
U
ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
mackerel
U
ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
fishes
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fish
U
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppies
U
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
guppy
U
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
grayfish
U
نوعی ماهی روغن سگ ماهی
half life
U
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
sea calf
U
گوساله ماهی سگ ماهی
from mid may to mid june
U
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
pickerel
U
اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
teleost
U
ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
division line
U
خط نیمه
stiffish
U
نیمه شق
semi
U
نیمه
midnight
U
نیمه شب
moiety
U
نیمه
part way
U
نیمه
mid-
U
نیمه
mid
U
نیمه
in noon of night
U
در نیمه شب
semis
U
نیمه
half deck
U
نیمه پل
semigloss
U
نیمه شفاف
semiliquid
U
نیمه مایع
semimobile
U
نیمه متحرک
semitranslucent
U
نیمه شفاف
semilustrous
U
نیمه درخشنده
shaly clay
U
رس نیمه بلوری
semivitrified
U
نیمه شیشهای
semihard
U
نیمه سخت
semihard
U
نیمه محکم
semilate
U
نیمه دیررس
midsummer
U
نیمه تابستان
semilogarithmic
U
نیمه لگاریتمی
semilog
U
نیمه لگاریتمی
semitropic
U
نیمه گرمسیری
semitransparent
U
نیمه شفاف
semiopaque
U
نیمه شفاف
semiopaque
U
نیمه کدر
semiterrestrial
U
نیمه خاکی
semiaquatic
U
نیمه ابزی
half-mast
U
نیمه افراشتگی
half-mast
U
نیمه افراشتن
semireligious
U
نیمه مذهبی
semirigid
U
نیمه سخت
semiskilled
U
نیمه ماهر
semitranslucent
U
نیمه کدر
semisolid
U
نیمه جامد
semisynthetic
U
نیمه مصنوعی
inchoate
U
نیمه تمام
semipublic
U
نیمه همگانی
parboils
U
نیمه پختن
semiparasitic
U
نیمه انگلی
semipermanent
U
نیمه جاودان
semipermeable
U
نیمه تراوا
half-bat
U
آجر نیمه
parboil
U
نیمه پختن
parboiling
U
نیمه پختن
semiprivate
U
نیمه خصوصی
parboiled
U
نیمه پختن
semipro
U
نیمه حرفهای
semisynthetic
U
نیمه ترکیبی
backcourt
U
نیمه دفاعی
semiarboreal
U
نیمه درختی
semiarid
U
نیمه خشک
brow ague
U
درد نیمه سر
semiautomatic
U
نیمه خودکار
quasi convex
U
نیمه محدب
semicinductor
U
نیمه هادی
semicinductor
U
نیمه رسانا
semicivilized
U
نیمه متمدن
semi conductor
U
نیمه هادی
semi independent
U
نیمه مستقل
preconscious
U
نیمه هشیار
semiactive
U
نیمه فعال
semi trailer
U
نیمه یدک
quasi concave
U
نیمه مقعر
before mid night
U
قبل از نیمه شب
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
halfway
U
نیمه راه
quasi public
U
نیمه عمومی
quasi public
U
نیمه دولتی
quasi private
U
نیمه خصوصی
semi-finals
U
نیمه نهایی
semi finals
U
نیمه نهایی
semi official
U
نیمه رسمی
semi skilled
U
نیمه ماهر
midway
U
نیمه راه
semi literate
U
نیمه نویسا
semi mechanization
U
نیمه مکانیزه
semidome
U
نیمه گنبد
semidomesticated
U
نیمه اهلی
semierect
U
نیمه ایستاده
semierect
U
نیمه قائم
semifinal
U
نیمه نهایی
semifixed
U
نیمه ثابت
semifluid
U
نیمه ابکی
semiformal
U
نیمه رسمی
semiofficial
U
نیمه رسمی
semicrystalline
U
نیمه بلورین
semidivine
U
نیمه خدا
semidivine
U
نیمه الهی
second half
U
نیمه دوم
subliminally
U
نیمه خوداگاه
subliminal
U
نیمه خوداگاه
semicolonial
U
نیمه ازاد
semicolonial
U
نیمه مستعمره
semis
U
نیمه تاحدی
semi
U
نیمه تاحدی
semicolonialism
U
نیمه مستعمراتی
semiconscious
U
نیمه هوشیار
semiconscious
U
نیمه اگاه
semiconscious
U
نیمه بیهوش
semicrystalline
U
نیمه متبلور
semigloss
U
نیمه درخشان
partial
U
نیمه کامل
draft
U
نیمه نهایی
subconsciously
U
نیمه هشیار
foreconscious
U
نیمه هشیاری
half-time
U
نیمه نخست
first half
U
نیمه نخست
half loaded
U
سلاح نیمه پر
partial fixing
U
نیمه گیرداری
subconscious
U
نیمه اگاه
subsaline
U
نیمه شور
subovate
U
نیمه بیضی
translucent
U
نیمه شفاف
halvers
U
نیمه مشترک
subconscious
U
نیمه هشیار
subconsciously
U
نیمه اگاه
part time
U
نیمه وقت
midyear
U
نیمه سال
middle watch
U
نگهبانی نیمه شب
aileron
U
نیمه سنتوری
midwatch
U
پاس نیمه شب
drafted
U
نیمه نهایی
half-timbered
U
نیمه چوبی
semidetached
U
نیمه مجزا
dwarf wall
U
دیوار نیمه
half-column
U
نیمه ستون
part-time
U
نیمه وقت
nocturn
U
عبادت نیمه شب
megrim
U
درد نیمه سر
half way
U
نیمه راه
partially sighted
U
نیمه بینا
left heart
U
نیمه چپ قلب
half faced
U
نیمه کاره
semi-conscious
U
در حال نیمه غش
solid state
U
نیمه هادی
underemployed
U
نیمه کار
semi-precious
U
نیمه بهادار
half
U
نیمه نخست
drafts
U
نیمه نهایی
semi-precious
U
نیمه گرانبها
sub-tropical
U
نیمه حاره
demigod
U
نیمه خدا
partially hearing
U
نیمه شنوا
subadult
U
نیمه بالغ
aileron
U
نیمه لچکی
subarid
U
نیمه خشک
half time
U
نیمه بازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com