English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
under U مخفی درزیر
under- U مخفی درزیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
As mentioned below. مذکور درزیر [آنچه درزیر آمده است]
underground U مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
below U درزیر
under U درزیر
under- U درزیر
thereinafter [archaic or formal] <adv.> U درزیر
hereinafter [formal] <adv.> U درزیر
below <adv.> U درزیر
hereafter <adv.> U درزیر
named here under U نام برده درزیر
sublingual U واقع درزیر زبان
subocular U واقع درزیر چشم
under the t. of U درزیر نفوذ درتحت تسلط
flat U درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
submersible U قابل فرورفتن یا فرو بردن درزیر اب
flattest U درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
schnorkel U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
snorkels U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
We went swimming in the moonlight (by moonlight ) . U درزیر نور ماه ( مهتاب ) شنا کردیم
snorkel U لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
underpins U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpin U پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
crossbones U تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
closets U مخفی
hid U مخفی
clandestine U مخفی
undercover U مخفی
hush-hush U مخفی
hush hush U مخفی
perdu or due U مخفی
furtive U مخفی
closet U مخفی
concealed U مخفی
closeting U مخفی
closeted U مخفی
covert U مخفی
secret U مخفی
slinky U مخفی
secrets U مخفی
slinkiest U مخفی
slinkier U مخفی
hidden U مخفی
underbrush U درخت کوچک روینده درزیر درخت
hidy-hole U مخفی گاه
hidey-hole U مخفی گاه
occult U مخفی کردن
by ballot U با رای مخفی
clandestinely U بطور مخفی
hideaways U مخفی گاه
hidden codes U رمزهای مخفی
codes U کدهای مخفی
hideaway U مخفی گاه
covert operations U عملیات مخفی
hickok belt U مخفی کردن زه
secret agents U مامور مخفی
stowaway U مسافر مخفی
stowaways U مسافر مخفی
submers U مخفی کردن
submergence U مخفی سازی
secret ballot U رای مخفی
plainclothesman U پلیس مخفی
skeleton in one's closet <idiom> U رازهای مخفی
hugger mugger U مخفی کردن
hidden file U فایل مخفی
mole U مامور مخفی
defector in place U مامور مخفی
secret agent U مامور مخفی
hid U مخفی شده
bugging U میکروفن مخفی
emissary U مامور مخفی
emissaries U مامور مخفی
bugs U میکروفن مخفی
obscure U مخفی کردن
obscured U مخفی کردن
obscurer U مخفی کردن
obscures U مخفی کردن
obscuring U مخفی کردن
submerge U مخفی کردن
submerged U مخفی کردن
bug U میکروفن مخفی
submerges U مخفی کردن
submerging U مخفی کردن
conceals U مخفی کردن
conceal U مخفی کردن
stows U مخفی کردن
hidden U مخفی شده
cover U مخفی در بر گرفتن
coverings U مخفی در بر گرفتن
covers U مخفی در بر گرفتن
blind U مخفی گاه
blinded U مخفی گاه
stowed U مخفی کردن
blinds U مخفی گاه
stow U مخفی کردن
obscurest U مخفی کردن
stowing U مخفی کردن
hide U مخفی نگاه داشتن
hides U مخفی نگاه داشتن
ballot U رای مخفی دادن
fig leaves U لاپوش مخفی کننده
balloted U رای مخفی دادن
camouflage U مخفی کردن پوشاندن
camouflaged U مخفی کردن پوشاندن
camouflages U مخفی کردن پوشاندن
camouflaging U مخفی کردن پوشاندن
fig leaf U لاپوش مخفی کننده
bugged U مجهز به میکروفن مخفی
ballots U رای مخفی دادن
falsi crimen U مخفی کردن حقیقت
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
huddles U مخفی کردن درهم ریختگی
conclearer of stolen goods U مخفی کننده اموال مسروقه
huddling U مخفی کردن درهم ریختگی
hush U ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
huddled U مخفی کردن درهم ریختگی
huddle U مخفی کردن درهم ریختگی
perdu U مخفی سرباز جان فشان
cover U مخفی گاه [جامعه شناسی]
perdue U مخفی سرباز جان فشان
blind U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
spial U عمل مخفی انجام دادن
cover U پوشش مخفی [جامعه شناسی]
hickok belt U مخفی شدن پنهان کردن
gestapo U گشتاپو سازمان پلیس مخفی
blind U مخفی گاه [جامعه شناسی]
disclosing U یات چیزی که باید مخفی می ماند
disclose U یات چیزی که باید مخفی می ماند
ambushes U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushed U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambush U مخفی گاه سربازان برای حمله
discloses U یات چیزی که باید مخفی می ماند
espial U جاسوسی عمل مخفی انجام دادن
balloted U رای مخفی مجموع اراء نوشته
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
hit the dirt <idiom> U خیزرفتن به زمین ،درجایی مخفی شدن
ballots U رای مخفی مجموع اراء نوشته
ambushing U مخفی گاه سربازان برای حمله
ballot U رای مخفی مجموع اراء نوشته
He has been exposed as a traitor. U هویت مخفی او [مرد] بعنوان خائن افشا شد.
apparatus U شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
rear takedown with outside leg tackle U گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
screened U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
acid house party نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
screen U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
secret ballot U ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
screens U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screening, screenings U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
culled U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culling U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
cull U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
culls U مخفی از فضای ذخیره سازی سه بعدی وکاهش زمان پردازش
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
burned U کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
backstreet U فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
conventicle U انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com