Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to tap
[phone line]
U
مخفیانه به گفتگوی کسی در خط تلفن گوش کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to tap somebody's telephone
[line]
U
به خط تلفن کسی مخفیانه وصل کردن
to talk politics
U
گفتگوی سیاسی کردن
get by
U
مخفیانه پیشروی کردن
modem
U
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
encroach
U
تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
encroached
U
تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
encroaches
U
تجاوز کردن تجاوز مخفیانه و غیر مجاز
ani
U
سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند
howlers
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howler
U
صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
duologue
U
گفتگوی دو بدو
parleying
U
گفتگوی دو نفری
parleyed
U
گفتگوی دو نفری
tete a tete
U
گفتگوی دوبدو
his majesty
U
در گفتگوی ازپادشاه
parley
U
گفتگوی دو نفری
talk politics
U
گفتگوی سیاسی
her majesty
U
در گفتگوی ملکه
private talk
U
گفتگوی محرمانه
it is four months old
U
در گفتگوی ازکودک
palaver
U
گفتگوی مفصل
mensal conversation
U
گفتگوی سر میز
parleys
U
گفتگوی دو نفری
acoustic coupler
وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
to speak of
<idiom>
U
مهم ،گفتگوی با ارزش
magneto exchange
U
مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
in secret
U
مخفیانه
privily
U
مخفیانه
secretly
U
مخفیانه
secrets
U
مخفیانه
secret
U
مخفیانه
furtively
U
مخفیانه
stealthily
U
مخفیانه
huddling
U
کنفرانس مخفیانه
huddles
U
کنفرانس مخفیانه
huddled
U
کنفرانس مخفیانه
covert
U
سری مخفیانه
in league with
<idiom>
U
موافقت مخفیانه
huddle
U
کنفرانس مخفیانه
telephony
U
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
private automatic branch exchange
U
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
under the counter
<idiom>
U
مخفیانه فروخته شدن
in cahoots with
<idiom>
U
مشارکت مخفیانه با کسی
telephone booth
U
کیوسک تلفن کابین تلفن
telephone booths
U
کیوسک تلفن کابین تلفن
coupler
U
وسیلهای که به دستگاه تلفن وصل است و داده دودویی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند که روی یک خط تلفن قابل ارسال است
Their eyes met.
U
آنها به هم زل زدند.
[همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
phones
U
تلفن کردن
phoned
U
تلفن کردن
call up
<idiom>
U
تلفن کردن
to ring up
U
تلفن کردن به
phone
U
تلفن کردن
phoning
U
تلفن کردن
telephoning
U
تلفن کردن
telephones
U
تلفن کردن
telephoned
U
تلفن کردن
telephone
U
تلفن کردن
ring off
U
قطع کردن تلفن
ring up
U
به کسی تلفن کردن
long-distance
U
ازراه دور تلفن کردن
long distance
U
ازراه دور تلفن کردن
phones
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phone
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phoning
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
ring off
U
قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
phoned
U
صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
snooped
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoops
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooping
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoop
U
بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
to make a typo
[American E]
U
اشتباه تایپ کردن
[صفحه کلید یا تلفن]
drops
U
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
dropping
U
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
to make a typing error
[mistake]
U
اشتباه تایپ کردن
[صفحه کلید یا تلفن]
dropped
U
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop
U
نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
to call 911
[American English]
U
تلفن اضطراری کردن
[به پلیس یا آتش نشانی]
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
U
اشتباه تایپ کردن صفحه
[کلید یا تلفن]
phones
U
تلفن تلفن زدن
phone
U
تلفن تلفن زدن
phoned
U
تلفن تلفن زدن
phoning
U
تلفن تلفن زدن
phoned
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phoning
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phones
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phone
U
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
dial
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
audio
U
ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
calling dial
U
صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
telephone conversation
U
گفتگوی تلفنی مذاکره تلفنی
telephone operation
U
طرز کار تلفن کار تلفن
download
U
1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر
operators
U
تلفن چی
telephone operator
U
تلفن چی
operator
U
تلفن چی
telephone circuit
U
خط تلفن
telephone code
U
کد تلفن
telephone jack
U
جک تلفن
telephone line
U
خط تلفن
service man
U
تلفن چی
telephoning
U
تلفن
telephoned
U
تلفن
telephones
U
تلفن
phone
U
تلفن
phoned
U
تلفن
phones
U
تلفن
phoning
U
تلفن
telephone
U
تلفن
telephone current
U
جریان تلفن
radiophone
U
تلفن بیسیم
telephone jack
U
مادگی تلفن
radiotelephone
U
تلفن بی سیم
telephone fuse
U
فیوز تلفن
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
telephone cord
U
بند تلفن
telephone equipment
U
دستگاه تلفن
telephone earphone
U
گوشی تلفن
telephone density
U
تراکم تلفن
telephones
U
تلفن زدن
telephone loope
U
حلقه تلفن
radio telephony
U
تلفن بیسیم
telephone station
U
جایگاه تلفن
telephone set
U
دستگاه تلفن
telephone service
U
سرویس تلفن
telephone ringer
U
زنگ تلفن
telephone relay
U
رله تلفن
telephone receiver
U
گوشی تلفن
auto
U
شماره تلفن
telephoning
U
تلفن زدن
telephone operation
U
عملکرد تلفن
telephone network
U
شبکه تلفن
telephoned
U
تلفن زدن
telephone conduit
U
کانال تلفن
hot
U
خط تلفن مستقیم
table telephone
U
تلفن رومیزی
speaking circuit
U
مدار تلفن
sound powered telephone
U
تلفن صوتی
hotter
U
خط تلفن مستقیم
ring
U
تلفن زدن
dataphone
U
تلفن داده
hottest
U
خط تلفن مستقیم
telephone
U
تلفن زدن
ring
U
تلفن حلقه
dataphone
U
تلفن دادهای
telephnone book
U
دفتر تلفن
telephone d.
U
دفتر تلفن
telephone condenser
U
خازن تلفن
repeating coil
U
مبدل تلفن
residance telephone
U
تلفن منزل
headset
U
گوشی سر تلفن
headsets
U
گوشی سر تلفن
autos
U
شماره تلفن
telephone circuit
U
مدار تلفن
telephone charge
U
هزینه تلفن
telephone channel
U
کانال تلفن
telephone cable
U
کابل تلفن
telephone station
U
تلفن خانه
telephone book
U
راهنمای تلفن
call boxes
U
کیوسک تلفن
call boxes
U
کابین تلفن
call boxes
U
اتاقک تلفن
call box
U
تلفن صحرایی
party line
U
خط خصوصی تلفن
call box
U
کیوسک تلفن
call box
U
کابین تلفن
call box
U
اتاقک تلفن
party lines
U
خط خصوصی تلفن
toll exchange
U
مرکز تلفن
radio-telephones
U
تلفن بی سیم
call boxes
U
تلفن صحرایی
handsets
U
تلفن در یک قطعه
telephone plug
U
دوشاخه تلفن
telephone book
U
دفتر تلفن
telephone books
U
دفتر تلفن
telephone books
U
راهنمای تلفن
address book
U
دفترچه تلفن
extensions
U
تلفن فرعی
extension
U
تلفن فرعی
ring up
<idiom>
U
تلفن زدن
hot lines
U
تلفن قرمز
handset
U
تلفن در یک قطعه
hot line
U
تلفن قرمز
radio-telephone
U
تلفن بی سیم
radio telephone
U
تلفن بی سیم
telephone exchange
U
مرکز تلفن
telephone directory
U
کتاب تلفن
central office
U
مرکز تلفن
telephone directories
U
کتاب تلفن
telephore e.
U
مرکز تلفن
central
U
تلفن چی مرکزی
switchboards
U
مرکز تلفن
switchboard
U
مرکز تلفن
telephony
U
علم تلفن
telephoner
U
تلفن کننده
telephone transformer
U
مبدل تلفن
telephone system
U
سیستم تلفن
telephone exchanges
U
مرکز تلفن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com