English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
con U مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
conned U مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
conning U مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
cons U مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mikes U مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
mike U مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
commie U مخفف کلمه communist
chutes U مخفف کلمه پاراشوت
commies U مخفف کلمه communist
chute U مخفف کلمه پاراشوت
TNT U مخفف کلمه تری نیتروتولوئن
ihs U مخفف کلمه یونانی عیسی
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
scams U رجوع شود بهgame confidence
scam U رجوع شود بهgame confidence
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit U رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefix U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large U چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
augments U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
markers U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug U [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another U یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
slangy U عامیانه
vulgar U عامیانه
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
argots U گویش عامیانه
slang U بزبان عامیانه
slang U اصطلاح عامیانه
vulgate U زبان عامیانه
argot U گویش عامیانه
laicize U جنبه عامیانه دادن به
damnit! U لعنت ! [اصطلاح عامیانه ]
blowrag U دستمال جیب [اصطلاح عامیانه]
slang U واژه عامیانه وغیر ادبی
snot rag U دستمال جیب [اصطلاح عامیانه]
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
syllable U جزء کلمه مقطع کلمه
synonym U کلمه مترادف کلمه هم معنی
synonyms U کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables U جزء کلمه مقطع کلمه
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
softer U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
soft U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softest U محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
I don't give a damn shit! [vulgar] <idiom> U به ت.مم! [حرف رکیک و عامیانه] [اصلا اهمیت نمیدم]
copper [police officer] U پلیس [اغلب تحقیر آمیز] [اصطلاح عامیانه]
I don't give a fuck! [vulgar] <idiom> U به ت.مم! [حرف رکیک و عامیانه] [اصلا اهمیت نمیدم]
I don't give a monkey's (fart)! [vulgar] <idiom> U به ت.مم! [حرف رکیک و عامیانه] [اصلا اهمیت نمیدم]
I don't give a shit! [vulgar] <idiom> U به ت.مم! [حرف رکیک و عامیانه] [اصلا اهمیت نمیدم]
copper [police officer] U پاسبان [اغلب تحقیر آمیز] [اصطلاح عامیانه]
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softer U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest U حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycle U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles U تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
affiance U اعتماد
faiths U اعتماد
faith U اعتماد
belief U اعتماد
fideism U اعتماد
reliance U اعتماد
credence U اعتماد
trustful U اعتماد
sense of trust U حس اعتماد
trusts U اعتماد
trust U اعتماد
trusted U اعتماد
trustiness U قابلیت اعتماد
trig U قابل اعتماد
confidence interval U فاصله اعتماد
dependability U قابلیت اعتماد
trustworthiness U قابلیت اعتماد
confidence limits U حدود اعتماد
place confidence in U اعتماد کردن به
self-confidence U اعتماد به خود
distrustfulness U عدم اعتماد
trut U اعتماد کردن
confidentiality U قابلیت اعتماد
vote of censure U رای اعتماد
unreliable U غیرقابل اعتماد
vote of confidence U رای اعتماد
votes of confidence U رای اعتماد
to base one self U اعتماد کردن
confidence coefficient U ضریب اعتماد
confiding U اعتماد کننده
soiothfast U قابل اعتماد
self trust U اعتماد بخود
reliableness U قابلیت اعتماد
to put trust in U اعتماد کردن به
level of confidence U سطح اعتماد
confidence U اعتماد رازگویی
confidences U اعتماد رازگویی
to put confidence in U اعتماد کردن به
self reliance U اعتماد بنفس
aplomb U اعتماد بنفس
self-reliance U اعتماد به نفس
confidence coefficicent U ضریب اعتماد
confides U اعتماد داشتن به
trusty U قابل اعتماد
faithworthy U قابل اعتماد
confided U اعتماد داشتن به
fiduciary U قابل اعتماد
confide U اعتماد داشتن به
trustworthy U قابل اعتماد
self assurance U اعتماد به نفس
place confidence on U اعتماد کردن به
awareness of the self U اعتماد به نفس
self-assurance U اعتماد به نفس
relies U اعتماد کردن
reliability U قابلیت اعتماد
failure safety U قابلیت اعتماد
trust U اعتماد داشتن
trusted U اعتماد داشتن
trusts U اعتماد داشتن
poise [self-confidence] U اعتماد به نفس
relied U اعتماد کردن
rely U اعتماد کردن
self-trust U اعتماد به نفس
relying U اعتماد کردن
self-awareness U اعتماد به نفس
reliability U قابل اعتماد
reliability U قابلیت اعتماد
aplombself-trust U اعتماد به نفس
self-reliance U اعتماد به نفس
self-assuredness U اعتماد به نفس
self-confidence U اعتماد به نفس
trust in god U اعتماد یا توکل به خدا
distrusting U سوء فن اعتماد نداشتن
authentic U موثق قابل اعتماد
self doubt U عدم اعتماد بنفس
distrusts U سوء فن اعتماد نداشتن
reliably U بطور قابل اعتماد
take down a notch (peg) <idiom> U سلب اعتماد به نفس
disafected person U عنصر غیرقابل اعتماد
lack of confidence U کمبود اعتماد به نفس
man of confidence U شخص مورد اعتماد
lack of confidence U کمی اعتماد به نفس
lack of self-confidence U کمی اعتماد به نفس
lack of self-confidence U کمبود اعتماد به نفس
diffidently U با نداشتن اعتماد بخود
diffidence U عدم اعتماد به نفس
lack of confidence U عدم اعتماد به نفس
lack of self-confidence U عدم اعتماد به نفس
distrust U سوء فن اعتماد نداشتن
distrusted U سوء فن اعتماد نداشتن
dependable U قابل اطمینان مورد اعتماد
self confidence U اعتماد بنفس غرور بیجا
blue book U هر کتاب یا سند مستندوقابل اعتماد
in order to <idiom> U اعتماد شخص را بدست آوردن
calculable U براورد کردنی قابل اعتماد
make out <idiom> U باعث اعتماد،اثبات شخص
trut U اعتماد کردن به امیدوار بودن
dependable U قابل اعتماد توکل پذیر
confidence trick U کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
confidence tricks U کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
untrustworthy U غیر قابل اعتماد غیرمعتمد ناپایدار
abbreviated U مخفف
o' U مخفف of
aren't U مخفف not are
pl U مخفف جا
what's U مخفف is what
grammalogue U مخفف
ft U مخفف پا
e'er U مخفف ever
mitigative U مخفف
didn't U مخفف not did
logogram U مخفف
shorthand symbol U مخفف
token [symbol, abbreviation] U مخفف
abbreviation U مخفف
abbreviations U مخفف ها
acronyms U مخفف
acronym U مخفف
obj U مخفف شی
wouldn't U مخفف not would
wasn't U مخفف not was
who's U مخفف is who
who're U مخفف are who
D.I.Y U مخفف!yourself it Do
who'll U مخفف shall who
hrs U مخفف ساعت
HRH U مخفف والاحضرت
in. U مخفف اینچ
Inc U مخفف محوطه
hr U مخفف ساعت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com