English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
forcing cone U مخروط مقاوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hardened site U حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
cones U مخروط
cone U مخروط
carroty U مخروط
strobilus U مخروط
nose cone U مخروط دماغه
turbinate U وارونه مخروط
frustum U مخروط ناقص
fastigiate U بشکل مخروط
reducer U مخروط تقلیلی
cone of fire U مخروط اتش
cone of dispersion U مخروط پراکندگی
steep taper U مخروط کوتاه
alluvial fan U مخروط افکنه
alluvial cone U مخروط افکنه
parabolas U قطع مخروط
parabola U قطع مخروط
pinecones U مخروط کاج
pinecone U مخروط کاج
cone of dispersion U مخروط پراکندگی بسکها
bell and hopper arrangement U ترتیب قیف و مخروط
right cone U مخروط قائم [ریاضی]
oblique cone U مخروط اریب [ریاضی]
cone of scape U مخروط فرضی در اگزوسفر
cone of fire U مخروط پراکندگی تیرها
cone indentation test U ازمایش فشار مخروط
cone thrust test U ازمایش فشار مخروط
solid angle U زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
apex U راس [مخروط، سنتوری یا هرم]
turbinate U فرفرهای مانند مخروط وارونه مارپیچ
resisters U مقاوم
resistors U مقاوم
renitent U مقاوم
resistant U مقاوم
refractory U مقاوم
resistor U مقاوم
plasma plating U مقاوم
resister U مقاوم
tolerant U مقاوم
resisting moment U لنگر مقاوم
hardened site U پایگاه مقاوم
counterpoise U نیروی مقاوم
moment of resistence U لنگر مقاوم
resistive force U نیروی مقاوم
stand up <idiom> U مقاوم بودن
weatherproof U مقاوم در برابرهوا
adamantly U مقاوم یکدنده
adamant U مقاوم یکدنده
stabile U مقاوم در برابرگرما
water resistant U مقاوم در برابر اب
rigid cores U هستههای مقاوم
shell proof U مقاوم در مقابل گلوله
wear resistant U مقاوم در بربر سائیدگی
windproof U مقاوم در مقابل باد
resistance to cracking U مقاوم در برابر شکستگی
passive earth pressure U فشار مقاوم خاک
resistant to heat U مقاوم در برابر گرما
resistance to tempering U مقاوم در برابر بازپخت
resistance to failure U مقاوم در برابر ترک
passive earth pressure U رانش مقاوم خاک
swelling resistant U مقاوم در برابر تورم
lightfast U مقاوم در برابر نور
heat fast paint U رنگ مقاوم گرما
drag force U نیروی مقاوم حرکت
drag chain conveyor U نقاله با زنجیر مقاوم
torsion resistant U مقاوم در برابر پیچش
heat resisting steels U فولادهای مقاوم حرارتی
creep resistant U مقاوم در برابر خزش
internal resisting moment U لنگر مقاوم درونی
resistance to plastic deformation U مقاوم در برابر تغییر شکل
acid resistant U ماده مقاوم در برابر اسید
thermistor U الت مقاوم درمقابل برق
resistance to corrosion U مقاوم در برابر زنگ زدگی
earthquake proof foundation U غیر مقاوم درمقابل زلزله
deadman U پایه استقرارسنگر دستک مقاوم
insulant U ماده مقاومت کننده مقاوم
resistor U اسباب مقاوم دربرابر برق
resistors U اسباب مقاوم دربرابر برق
resister U اسباب مقاوم دربرابر برق
fracture proof U مقاوم در برابر شکستگی نشکن
resisters U اسباب مقاوم دربرابر برق
stainless steel U فولاد مقاوم در برابر خوردگی
defendant U مقاوم درمقابل زور و فشار
defendants U مقاوم درمقابل زور و فشار
acid fast U مقاوم در برابر رنگ بری اسید
phosphate esters U مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
resistance to deflaction U مقاوم در برابر تغییر شکل خمشی
cold wet clothing U لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
incolen U الیاژهای مقاوم اهن و کرم با نیکل زیاد
cassettes U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassette U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
monel U الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
pressure cabin U هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
immune U مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
plasma plating U ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
stiffest U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffer U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiff U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
collapse slump U از هم پاشیدگی بتن را درازمایش افت بتن بوسیله مخروط ناقص گویند
constant of the cone U زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
cone of silence U مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
photoresist U روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
cylinder liner U رگکش سخت و مقاوم در برابرسایش در جدار داخلی سیلندراز جنس الیاژهای سبک یامواد نرم دیگر
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
accelerators U ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com