English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
idoneous U مختص مخصوص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
coordinate U مختص
sacred to U مختص
endemical U مختص یک دیار
endemic U مختص یک دیار
paticular U مختص سخت گیر
tea has an adour p to itself U چای بوئی دارد که مختص خود ان است
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
favorites U مخصوص
specific U مخصوص
vest pocket U مخصوص
franchises U حق مخصوص
francs U حق مخصوص
specifics U مخصوص
particulars U مخصوص
special U مخصوص
franchise U حق مخصوص
favourite U مخصوص
favourites U مخصوص
franc U حق مخصوص
especial U مخصوص
particular U مخصوص
extra special U مخصوص
special damage U خسارت مخصوص
bolt U پیچ مخصوص قفل کردن در
favorite U مخصوص سوگلی
special drawing right U حق برداشت مخصوص
general U معمولی و نه مخصوص
generals U معمولی و نه مخصوص
resistivity U مقاومت مخصوص
g man U بازرس مخصوص
unit weight U وزن مخصوص
favourite or vor U ویژه مخصوص
selective signalling U ارتباط مخصوص
aide de camp U اجودان مخصوص
terminology U اصطلاح مخصوص
terminologies U اصطلاح مخصوص
specific capacity U فرفیت مخصوص
special troops U یکانهای مخصوص
special sheaf U مروحه مخصوص
special session U جلسه مخصوص
special services U خدمات مخصوص
special passport U پاسپورت مخصوص
dry gap bridge U پل مخصوص اب بریدگی
proper U مخصوص مقتضی
specific energy U انرژی مخصوص
aide-de-camp U اجودان مخصوص
specific resistivity U مقاومت مخصوص
exempted station U یکان مخصوص
specifics U مخصوص معین
specific U مخصوص معین
deffered maintenance U نگهداری مخصوص
densities U جرم مخصوص
aides-de-camp U اجودان مخصوص
specific weight U وزن مخصوص
specific search U شناسایی مخصوص
game U کامپیوتر مخصوص
special corrections U تصحیحات مخصوص
heavy duty U مخصوص کارسنگین
habiliments U لباس مخصوص
marque U علامت مخصوص
marque U مدل مخصوص
chorea U تشنج مخصوص
idiosyncrasy U حال مخصوص
parts peculiar U قطعات مخصوص
heavy-duty U مخصوص کارسنگین
idiosyncrasies U حال مخصوص
bluck density U وزن مخصوص
special U مخصوص خاص
built in jack U جک مخصوص نصب
specific gravity U ورن مخصوص
specially U مخصوص خاص
maid in waiting U پیشخدمت مخصوص
specific gravities U وزن مخصوص
idiocrasy U حالت مخصوص
low resistivity U مقاومت مخصوص کم
valetdechambre U پیشخدمت مخصوص
density U جرم مخصوص
Afro pick شانه مخصوص فر
specific gravities U ورن مخصوص
specific gravity U وزن مخصوص
g suit U لباس مخصوص هوانوردی
jacklight U نورافکن مخصوص ماهیگیری
roughshod U دارای میخ مخصوص
jemmy U دیلم مخصوص دزدان
oil color U روغن مخصوص نقاشی
one horse U مخصوص یک اسب بی مایه
opera glass U دوربین مخصوص اپرا
opiumden U محل مخصوص تریاکها
jemmies U دیلم مخصوص دزدان
lecterns U میز مخصوص قرائت
lectern U میز مخصوص قرائت
klister U واکس مخصوص کف اسکی
exception reporting U گزارش گیری مخصوص
insulativity U مقاومت ایزولاسیون مخصوص
special area U منطقه پرواز مخصوص
special ammunition U مهمات مخصوص یا ویژه
dump box U فرف مخصوص زباله
effective unit weight U وزن مخصوص موثر
melinite U مخصوص تهیه چاشنی
podiums U بالکن جایگاه مخصوص
sla U انجمن کتابخانههای مخصوص
lady-in-waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
lady in waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
ladies-in-waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
phonograph connection U پریز مخصوص پیکاپ
finishing limes U اهک مخصوص اندود
fisherman's bend U گره مخصوص قایقرانی
freestone U سنگ مخصوص تراش
kitchen gardens U باغ مخصوص سبزیکاری
kitchen garden U باغ مخصوص سبزیکاری
blower U ماشین مخصوص دمیدن
weightless U دارای وزن مخصوص کم
prerogative U امتیاز مخصوص حق ارثی
poolroom U اطاق مخصوص بیلیاردانگلیسی
prerogatives U امتیاز مخصوص حق ارثی
pricket U شمع مخصوص شمعدان
nursery rhyme U اشعار مخصوص کودکان
nursery rhymes U اشعار مخصوص کودکان
skeeter U قایق مخصوص روی یخ
commando U افراد نیروی مخصوص
commandos U افراد نیروی مخصوص
podium U بالکن جایگاه مخصوص
particle density U وزن مخصوص حقیقی
hollers U صدای مخصوص هر حیوان
hollering U صدای مخصوص هر حیوان
hollered U صدای مخصوص هر حیوان
holler U صدای مخصوص هر حیوان
harrier U تازی مخصوص شکارخرگوش
pack saddle U زین مخصوص بار
respective U بترتیب مخصوص خود
handrails U نرده مخصوص دستگیره
handrail U نرده مخصوص دستگیره
slang U بزبان یا لهجه مخصوص
processor U پردازنده جانبی مخصوص
teleplay U نمایشنامه مخصوص تلویزیون
registering U 1-محل مخصوص درCPU
register U 1-محل مخصوص درCPU
spuds U تیشه مخصوص کندن یخ
spud U تیشه مخصوص کندن یخ
a special menu U صورت غذای مخصوص
red carpet U علامت پذیرایی مخصوص
boudoir U اطاق کوچک مخصوص زن
sign language U زبان مخصوص کرها
registers U 1-محل مخصوص درCPU
conductibility U ضریب هدایت مخصوص
boudoirs U اطاق کوچک مخصوص زن
tramline U خط مخصوص واگن برقی
tramlines U خط مخصوص واگن برقی
towline U طناب مخصوص صیدبالن
gasket U نوعی ابزار مخصوص
gaskets U نوعی ابزار مخصوص
cuish U زره مخصوص ران
crewel U نخ تابیده مخصوص قلابدوزی
significance U معنای مخصوص دارد
sign languages U زبان مخصوص کرها
catcher's box U محوطه مخصوص توپگیر
boot band U کش مخصوص گتر شلوارنظامی
bird cage U ماسک مخصوص خط نگهدار
attack cargo ship U ناوحمل و نقل مخصوص تک
ashpit U چاله مخصوص خاکستر
armlet U زرهء مخصوص دست
anvil block U سندان مخصوص اهنگری
alemannic U لهجهء مخصوص المانی
cargo liners U خط کشتیرانی مخصوص بار
canalboat U قایق مخصوص کانال
acetarious U سبزیهای مخصوص سالاد
columbia round U تیراندازی مخصوص زنان
built up edge U لبه مخصوص نصب
all weather hood U کلاهک مخصوص هوا
duck U کد مخصوص درگیریهای هوایی
chancel U جای مخصوص کشیش
chancels U جای مخصوص کشیش
cycle spanner U اچار مخصوص تعمیردوچرخه
valeted U پیشخدمت مخصوص ملازم
nipples U پستانک مخصوص شیربچه
valet U پیشخدمت مخصوص ملازم
tacamahaca U بلسان مخصوص بخورمعطر
tacamahac U بلسان مخصوص بخورمعطر
special operations U عملیات مخصوص یا ویژه
valeting U پیشخدمت مخصوص ملازم
specific electrical conductivity U هدایت الکتریکی مخصوص
silk U نخ ابریشم مخصوص طراحی
subcaliber range U میدان تیر مخصوص
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com