Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
superstitious uses
U
مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
chaplain activities fund
U
اعتبار امور مذهبی
electronic
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
the r.
U
مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
channel
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channelled
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channeled
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channeling
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
housekeeping
U
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
channels
U
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
pious fraud
U
حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
consortium
U
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortiums
U
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
consortia
U
ائتلاف چند شرکت باهم برای انجام امور انتفاعی کنسرسیوم
civil works
U
امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
businesses
U
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
business
U
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
concordat
U
پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
flag day
U
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
tax deduction
U
تخفیف مالیاتی مخارجی که معافیت مالیاتی دارند
businesses
U
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
business
U
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
housekeeping
U
در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
medical regulator
U
تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
extra legal
U
غیرقانونی
illegal
U
غیرقانونی
illegality
U
غیرقانونی
extralegal
U
غیرقانونی
lawlessness
U
غیرقانونی
traffics
U
تجارت غیرقانونی
kangaroo court
U
دادگاه غیرقانونی
trafficking
U
تجارت غیرقانونی
trafficked
U
تجارت غیرقانونی
traffic
U
تجارت غیرقانونی
sequestration
U
توقیف غیرقانونی
larceny
U
تصرف غیرقانونی
wrongful
U
پرغلط غیرقانونی
unlawful
U
حرام غیرقانونی
illegally
U
بطور غیرقانونی
kangaroo courts
U
دادگاه غیرقانونی
illigal character
U
کاراکتر غیرقانونی
blocking
U
سد راه غیرقانونی
illegalize
U
غیرقانونی دانستن
illegal move
U
حرکت غیرقانونی شطرنج
pound breach
U
هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
hacked
U
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacks
U
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hack
U
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
outlawed
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlaw
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlawing
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlaws
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
floater
U
کسی که درچند محل بنحو غیرقانونی رای بدهد
churchgoer
U
مذهبی
churchly
U
مذهبی
churchgoers
U
مذهبی
religious
U
مذهبی
pirated
U
کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirate
U
کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirates
U
کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
pirating
U
کپی از نرم افزار یا موضوع دیگر که حق کپی دارد که غیرقانونی انجام شود
holiday
U
تعطیل مذهبی
holidays
U
تعطیل مذهبی
clergyman
U
عالم مذهبی
religious tenets
U
عقاید مذهبی
religious rites
U
شعائر مذهبی
religious matters
U
مسائل مذهبی
devout
U
مذهبی عابد
missionaries
U
مبلغ مذهبی
clergymen
U
عالم مذهبی
missioner
U
مبلغ مذهبی
tenet
U
متعقدات مذهبی
service book
U
کتب مذهبی
ritual
U
تشریفات مذهبی
neologize
U
مذهبی بودن
missionary
U
مبلغ مذهبی
sect
U
فرقه مذهبی
sects
U
فرقه مذهبی
religiosity
U
تعصب مذهبی
gurus
U
معلم مذهبی
guru
U
معلم مذهبی
spirituality
U
روحیه مذهبی
pastoral psychiatry
U
روانپزشکی مذهبی
converter
U
مبلغ مذهبی
convertor
U
مبلغ مذهبی
pontifex
U
شورای مذهبی
revival
U
جنبش مذهبی
dogmatism
U
تعصب مذهبی
religiose
U
مذهبی بودن
holy day
U
تعطیل مذهبی
religionism
U
غیرت مذهبی
R.E
U
تحصیلات مذهبی
revivals
U
جنبش مذهبی
semireligious
U
نیمه مذهبی
infringement
U
ایجاد کپی غیرقانونی از کتاب که حق کپی دارد
pirating
U
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirates
U
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
infringements
U
ایجاد کپی غیرقانونی از کتاب که حق کپی دارد
pirated
U
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
pirate
U
ایجاد کپی از کارهای دارای حق کپی غیرقانونی
catechisms
U
پرسش نامه مذهبی
rite
U
مراسم تشریفات مذهبی
holyday
U
روز تعطیل مذهبی
traditor
U
خائن در امر مذهبی
hymnbook
U
کتاب سرود مذهبی
catechisms
U
تعلیم ودستور مذهبی
revivalist
U
طرفدار احیای مذهبی
revivalists
U
طرفدار احیای مذهبی
revivalism
U
اصول بیداری مذهبی
psalm
U
سرود مذهبی خواندن
synod
U
مجلس منافره مذهبی
tabu
U
منع یانهی مذهبی
swami
U
رهبر مذهبی هندی
crusading
U
جنگ مذهبی نهضت
pauli
U
اصول مذهبی پولس
taboos
U
منع یانهی مذهبی
psalter
U
سرود مذهبی مزامیر
religious sentiments
U
احساسات وعقاید مذهبی
rectorate
U
ریاست بنگاه مذهبی
sacramental
U
وابسته به مراسم مذهبی
crusades
U
جنگ مذهبی نهضت
catechism
U
تعلیم ودستور مذهبی
catechism
U
پرسش نامه مذهبی
crusade
U
جنگ مذهبی نهضت
taboo
U
منع یانهی مذهبی
Easter Sepulchre
U
تشریفات مذهبی تدفین
priggism
U
تعصب سخت مذهبی
crusaded
U
جنگ مذهبی نهضت
psalms
U
سرود مذهبی خواندن
synods
U
مجلس منافره مذهبی
ecclesiogenic neurosis
U
روان رنجوری مذهبی
dogmatics
U
مبحث شعائر مذهبی
soul music
U
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
Religious (political) fanaticism
U
تعصبات مذهبی ( سیاسی )
Mother Superiors
U
رئیس بنیاد مذهبی
Mother Superior
U
رئیس بنیاد مذهبی
cantor
U
اواز خوان مذهبی
catechetic
U
وابسته به تعالیم مذهبی
catechesis
U
تعالیم مذهبی شفاهی
wowser
U
مذهبی و خرده گیر
amor
U
امور
sacrilegious
U
مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی
Scientology
U
ساینتولوژی
[یک نوع سیستم مذهبی]
indoctrinating
U
تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
neologian
U
متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
indifferentism
U
لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
revivalist movement
U
جنبش اصول بیداری مذهبی
indoctrinates
U
تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinated
U
تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
dogmatize
U
تعصب مذهبی نشان دادن
indoctrinate
U
تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
neologian
U
وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
vigilantism
U
پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
menology
U
سالنمای جشنها وسوگوارهای مذهبی
anagogy
U
تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
anagoge
U
تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
sisterhood
U
انجمن خیریه مذهبی نسوان
church
U
کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
archdiocese
U
قلمرو مذهبی اسقف اعظم
churches
U
کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
secular
U
دورهای غیر مذهبی دنیائی
interior
U
امور داخله
non litigious matters
U
امور حسبی
religious matters
U
امور دینی
financial affairs
U
امور مالی
interiors
U
امور داخله
authority ties of the state
U
اولیا امور
authority ties of the state
U
مصادر امور
authorities
U
اولیای امور
state affairs
U
امور مملکتی
money matters
U
امور پولی
authority
U
اولیاء امور
aviation authority
U
امور هواپیمایی
personal affairs
U
امور شخصی
the high functionery ries of the state
U
مصادر امور
miscellaneous
U
امور متفرقه
combat duty
U
امور رزمی
civil affairs
U
امور غیرنظامیان
interior affairs
U
امور داخلی
character guidance
U
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
jacobin
U
عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
inquisitions
U
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inquisition
U
تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
politico military
U
امور سیاسی نظامی
non litigious matters act
U
قانون امور حسبی
State Department
U
وزارت امور خارجه
militarization
U
نظامی کردن امور
ministry of foreign affairs
U
وزارت امور خارجه
surveillance authority
U
اولیاء امور نظارتی
regulatory authority
U
اولیاء امور نظارتی
promiscuous
U
بیقید در امور جنسی
majordomo
U
متصدی امور خانوادگی
to arrange matters
U
ترتیب دادن امور
secretary of state for foreign affairs
U
وزیر امور خارجه
civic action
U
امور عام المنفعه
minister of foreign affairs
U
وزیر امور خارجه
bureaucratic
U
وابسته به امور اداری
liquidation of company
U
تصفیه امور شرکتها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com