English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
duplex transmission U مخابره دورشتهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
duplex U دورشتهای
duplexes U دورشتهای
duplex channel U مجرای دورشتهای
analog transmission U انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
serial transmission U مخابره سری مخابره نوبتی
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
despatch U مخابره
traffics U مخابره
message line U خط مخابره
communication U مخابره
transmission U مخابره
transmissions U مخابره
trafficking U مخابره
trafficked U مخابره
messages U مخابره
traffick U مخابره
traffic U مخابره
message U مخابره
data communication U مخابره داده ها
boat call U مخابره با قایق
transmittance U ارسال مخابره
asynchronous transmission U مخابره غیرهمزمان
transmittancy U ارسال مخابره
visual communication U مخابره بصری
transmittal U ارسال مخابره
analog transmission U مخابره قیاسی
telegram U مخابره تلگرافی
wirable U قابل مخابره
telegraphs U مخابره تلگرافی
telegrams U مخابره تلگرافی
telegraph U مخابره تلگرافی
synchronous transmission U مخابره همگام
telegraphed U مخابره تلگرافی
asynchronous transmission U مخابره ناهمگام
telegraphing U مخابره تلگرافی
data transmission U مخابره داده ها
data transmission U مخابره داده
polar transmission U مخابره قطبی
retransmission U مخابره مجدد
satellite communications U مخابره ماهوارهای
telegraphic message U مخابره تلگرافی
synchronous transmission U مخابره همزمان
signal bridge U پل مخابره ناو
simplex transmission U مخابره ساده
syncheronous communications U مخابره همزمان
parallel transmission U مخابره موازی
serial tranmission U مخابره نوبتی
digital transmission U مخابره دیجیتال
dispateh U مخابره کردن
transmission rate U سرعت مخابره
duplex transmission U مخابره دو رشتهای
flag hoist U مخابره با پرچم
transmission rate U نرخ مخابره
transmission error U خطای مخابره
neutral transmission U مخابره خنثی
transmission security U تامین مخابره
transmissions U مخابره کردن
transmission U مخابره کردن
transmission U مخابره مخابرات
flags U پرچم مخابره
signal U مخابره کردن
signaled U مخابره کردن
signalled U مخابره کردن
squawked U مخابره کردن
squawks U مخابره کردن
communicating U مخابره کردن
squawk U مخابره کردن
transmissions U مخابره مخابرات
flag U پرچم مخابره
end of transmission U انتهای مخابره
wire U مخابره کردن
wires U مخابره کردن
multiplex U تسهیم مخابره ترکیبی
end of transmission block U انتهای بلاک مخابره
helio U ایینه مخابره پیام
half duplex transmission U مخابره دو نیم رشتهای
jam U مانع مخابره شدن
etb U انتهای بلاک مخابره
despatched U مخابره کردن ارسال
aerogram U مخابره با تلگراف بی سیم
radiotelegram U مخابره تلگراف بیسیم
dispatches U مخابره کردن ارسال
dispatched U مخابره کردن ارسال
start stop transmission U مخابره قطع و وصلی
dispatch U مخابره کردن ارسال
despatching U مخابره کردن ارسال
despatches U مخابره کردن ارسال
retransmit U دوباره مخابره کردن
transmitted data U دادههای مخابره شده
jammed U مانع مخابره شدن
jams U مانع مخابره شدن
radio U با بی سیم مخابره کردن
radioing U با بی سیم مخابره کردن
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
radios U با بی سیم مخابره کردن
radiograms U مخابره پیام با بی سیم
radiogram U مخابره پیام با بی سیم
radioed U با بی سیم مخابره کردن
semaphore U مخابره با پرچم دستی
intercoms U دستگاه مخابره داخل ساختمان
blinker yardarm U چراغ مخابره دکل کشتی
toll call U مخابره تلفنی خارج شهری
wigwag U ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
squawk box U دستگاه مخابره داخلی ناو
signalled U مخابره کردن علامت دادن
toll calls U مخابره تلفنی خارج شهری
signal U مخابره کردن علامت دادن
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
signaled U مخابره کردن علامت دادن
heliographic U مربوط به مخابره تلگراف افتابی
intercom U دستگاه مخابره داخل ساختمان
alphabet code flag U پرده مخابره حروف یا اعداد
walkie-talkies U دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
wirelesses U بابی سیم تلگراف مخابره کردن
phototelegraphyt U مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
walkie talkie U دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
intercommunication U رابطه یا مخابره بین چند مرکز
walkie-talkie U دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
telephoto U دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور
wireless U بابی سیم تلگراف مخابره کردن
datacom U امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
radio procedures U روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
procedure word U کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
open code U سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
nancy U سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
multiplex telegraphy U دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
modem U دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
CB U مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
heliograph U گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
he sent me a wire U تلگرافی برای من فرستاد تلگرافی بمن مخابره کرد
heliography U مخابره باتلگراف افتابی ساختن عکس گراووری افتابی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
frequency division multilexing U مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
communicated U مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
despatching U ارسال کردن حمل مخابره کردن
communicates U مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
despatched U ارسال کردن حمل مخابره کردن
despatches U ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatched U ارسال کردن حمل مخابره کردن
communicate U مخابره کردن ارتباط حاصل کردن
dispatch U ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatches U ارسال کردن حمل مخابره کردن
communications stallite corporation U یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
eot U maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
ground signals U سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
flag semaphore U سیستم مخابره با پرچم سیستم علایم پرچم
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com