Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
miseenscene
U
محیط کلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
outline
U
محیط
outlined
U
محیط
outlines
U
محیط
outlining
U
محیط
setting
U
محیط
settings
U
محیط
enhance
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhanced
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhances
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhancing
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
lap
U
محیط
lapped
U
محیط
list
U
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
integrated
U
محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
test
U
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tested
U
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tests
U
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
peripheral
U
دورهای وابسته به محیط
outside
U
محیط دست بالا
outside
U
محیط
outsides
U
محیط دست بالا
outsides
U
محیط
airspeed
U
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeeds
U
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
environmentalist
U
محیط نگر
environmentalist
U
محیط زیست شناس
environmentalist
U
محیط زیست گرا
environmentalists
U
محیط نگر
environmentalists
U
محیط زیست شناس
environmentalists
U
محیط زیست گرا
contour
U
محیط مرئی
contour
U
محیط مریی دوره میزان منحنی
comprehensive
U
وسیع محیط
virtual
U
شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
circumstance
U
شرایط محیط اهمیت
environment
U
محیط
environment
U
محیط زیست
environment
U
محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environments
U
محیط
environments
U
محیط زیست
environments
U
محیط یا موقعیتهای فیزیکی
medium
U
محیط کشت
medium
U
محیط
mediums
U
محیط کشت
mediums
U
محیط
ambiance
U
محیط
ambience
U
محیط
demarcation
U
نشان دادن اختلاف بین دو محیط
surroundings
U
محیط
circumference
U
محیط
circumference
U
محیط دایره
circumferences
U
محیط
circumferences
U
محیط دایره
privilege
U
ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
element
U
محیط طبیعی اخشیج
element
U
عامل اصلی محیط طبیعی
elements
U
محیط طبیعی اخشیج
elements
U
عامل اصلی محیط طبیعی
alternate
U
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternated
U
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternates
U
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
casework
U
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
entourage
U
محیط
entourages
U
محیط
girth
U
محیط
girths
U
محیط
peripheries
U
محیط حدود
peripheries
U
محیط
periphery
U
محیط حدود
periphery
U
محیط
invert
U
تغییر اعداد در محیط دودویی
inverting
U
تغییر اعداد در محیط دودویی
inverts
U
تغییر اعداد در محیط دودویی
archive
U
کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
archive
U
قرار دادن داده در محیط ذخیره سازی
workbench
U
محیط کاری
workbenches
U
محیط کاری
misfit
U
غیر متجانس با محیط
misfits
U
غیر متجانس با محیط
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
ecology
U
علم عادت وطرز زندگی موجودات ونسبت انها با محیط
circle
U
محیط دایره
circled
U
محیط دایره
circles
U
محیط دایره
circling
U
محیط دایره
extraterrestrial
U
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
extraterrestrials
U
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
milieu
U
محیط
milieu
U
محیط اجتماعی
milieus
U
محیط
milieus
U
محیط اجتماعی
milieux
U
محیط
milieux
U
محیط اجتماعی
accommodation
U
سازش با مقتضیات محیط
accommodations
U
سازش با مقتضیات محیط
silhouette
U
محیط مریی
silhouettes
U
محیط مریی
perimeter
U
محیط
perimeter
U
پیرامون محیط
perimeters
U
محیط
Other Matches
rezone
U
محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology
U
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
to tip something
[British E]
U
ذخیره کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
U
رسوب کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
U
ته نشین شدن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
environmental test
U
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
outward things
U
محیط
millieu
U
محیط
circuity
U
محیط
sphere
U
محیط
spheres
U
محیط
atmospheric environement
U
محیط جوی
bodification
U
بهسازی محیط
ambient temperature
U
دمای محیط
ambient pressure
U
فشار محیط
acclimatization
U
سازش با محیط
perimeters
U
پیرامون محیط
perimeter
[circumference]
of a circle
U
محیط دایره
bonification
U
به سازی محیط
mixed environment
U
محیط درهم
operational environment
U
محیط عملیاتی
windowing environment
U
محیط پنجرهای
threptic
U
محیط زاد
operational environment
U
محیط فعالیت
psychological environment
U
محیط روانی
social milieu
U
محیط اجتماعی
polarization of a medium
U
قطبش محیط
therapeutic millieu
U
محیط درمانی
milieu therapy
U
محیط درمانی
living environment
U
محیط زنده
circumambient
U
محیط دورگردیدن
climate for growth
U
محیط رشد
dispersion medium
U
محیط پاشندگی
dispersive medium
U
محیط پخش
environment architecture
U
معماری محیط
ill neighboured
U
دارای محیط بد
in vitro
U
در محیط مصنوعی
in vivo
U
در محیط طبیعی
induced environment
U
محیط القایی
shelf environment
U
محیط کم عمق
environmetal protection
U
حمایت محیط زیستی
environmentalism
U
محیط زیست شناسی
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
environmental psychology
U
روانشناسی محیط نگر
terrestrial environment
U
وضع محیط زمین
metaerg
U
صفت محیط زاد
it is meters
U
محیط ان دومتر است
induced environment
U
محیط القا شده
psychonomics
U
محیط شناسی روانی
eco-
U
پیشوند محیط پرگیر
environmentalism
U
محیط زیست گرایی
domain knowledge
U
دانش محیط کاربرد
archibenthal enviroment
U
محیط ژرف اقیانوس
bonification scheme
U
طرح بهسازی محیط
acid catalysis
U
کاتالیزور در محیط اسیدی
acid cure
U
پخت در محیط اسیدی
atlantic
U
دریای محیط غربی
derealization
U
دگرسان بینی محیط
data base environment
U
محیط پایگاه داده
collapse design
U
محاسبه در محیط خمیری
environmental protection
U
حفاظت محیط زیست
climb the wall
<idiom>
U
از محیط خسته وعصبانی شدن
acclimatation
U
توافق بااب و هوای یک محیط
great circle
U
بزرگترین دایره محیط یک کره
eupelagic environment
U
محیط زیر لایه زیرین
contamination
U
عدم خلوص و یکنواختی محیط
elastic design
U
طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
living environment
U
جانداران محیط زیوندگان- پرمون
acclimatization
U
توافق بااب و هوای یک محیط
oxydizing agents
U
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
the outer world
U
مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
environmental services
U
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
accomodation
U
تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
acid alkylation
U
الکیل دار کردن در محیط اسیدی
music track
U
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
track
[on a sound recording medium]
U
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
the Green Dot®
[recycling symbol]
U
علامت نقطه سبز
[بازچرخی در محیط زیست]
environmental refugee
U
پناهنده محیط زیستی
[بوم شناسی ]
[سیاست]
autecology
U
مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
stenotopic
U
دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
ecesis
U
نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
isoperimetry
U
گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
cenogenesis
U
تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد
cabin supercharger
U
کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
to greenwash
U
نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
sere
U
تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
cabin blower
U
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
annulus
U
دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
eurytopic
U
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
greenwash
U
نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
cassion discase
U
تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
Plans for the dam have been rejected by environmentalists.
U
برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
dendrochronology
U
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
pitot tube
U
لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
naturally aspirated engine
U
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
antibiosis
U
تضاد بین دوموجود زنده کوچک که بیش از یکی از انها در محیط باقی نمیماند
helmzhold resonator
U
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
finder
U
عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
hypercard
U
نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
exfoliation
U
پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
downsize
U
انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
lysenkoism
U
نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
font da/mover
U
یک برنامه کمکی است که توسط شرکت اپل تهیه گردیده است و در محیط مکینتاش بکار می رود
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
Mercerization
U
مرسیزاسیون
[این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
epicycle
U
دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
hydraulic radius
U
شعاع ابی که برابر است باسطح خیس شده به محیط خیس شده
acid reduction
U
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
quadrant
U
ربع دایره ربع محیط دایره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com