Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
environmentalism
U
محیط زیست شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to tip something
[British E]
U
ته نشین شدن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
U
رسوب کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
U
ذخیره کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
Other Matches
bioecology
U
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
psychbiology
U
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics
U
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
environment
U
محیط زیست
environments
U
محیط زیست
lateral meniscus
U
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
environmentalists
U
محیط زیست شناس
environmentalist
U
محیط زیست شناس
environmentalist
U
محیط زیست گرا
environmental protection
U
حفاظت محیط زیست
environmentalists
U
محیط زیست گرا
environmentalism
U
محیط زیست گرایی
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
environmental test
U
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
immunogenetics
U
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
environmental services
U
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
the Green Dot®
[recycling symbol]
U
علامت نقطه سبز
[بازچرخی در محیط زیست]
to greenwash
U
نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
sere
U
تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
Plans for the dam have been rejected by environmentalists.
U
برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
greenwash
U
نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
biologism
U
زیست شناسی
biology
U
زیست شناسی
phenology
U
زیست پدیده شناسی
life zone
U
منطقه زیست شناسی
geobiology
U
زمین زیست شناسی
bioclimatology
U
زیست اقلیم شناسی
psychonomics
U
محیط شناسی روانی
bionic
U
وابسته به زیست سازه شناسی
gene analysis
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
genetic analysis
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
host
U
ارگانیسم میزبان
[زیست شناسی]
to be parasitic
[on]
U
پارازیتی شدن
[زیست شناسی]
to be parasitic
[on]
U
انگلی شدن
[زیست شناسی]
genetic screen
U
بررسی ژن
[پزشکی]
[زیست شناسی]
host organism
U
ارگانیسم میزبان
[زیست شناسی]
biologic
U
زیست شناسی معرفت الحیات
biotecture
U
[معماری تاثیر گرفته از زیست شناسی]
genetic analysis
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
genetic screen
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
pharyngeal tonsil
U
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
nasopharyngeal tonsil
U
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
gene analysis
U
بررسی ژنتیکی
[پزشکی]
[زیست شناسی]
medial meniscus
U
منیسک داخلی
[زیست شناسی]
[کالبدشناسی]
adenoid
U
لوزه سوم
[کالبدشناسی]
[زیست شناسی]
paleontology
U
مبحث زیست شناسی دوران قدیم
biology
U
زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
environmental refugee
U
پناهنده محیط زیستی
[بوم شناسی ]
[سیاست]
paleontologist
U
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
genetics
U
شاخهای از علم زیست شناسی که در باره انتقال وراثت
radiobiology
U
مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
limnology
U
بخشی از زیست شناسی که درباره موجودات اب شیرین بحث میکند
phenology
U
مبحث رابطه بین اب وهواوتغییرات حاصله در پدیدههای زیست شناسی
biocenology
U
رشتهای از زیست شناسی که از اجتماعی موجودات و تاثیرانها بریکدیگر بحث میکند
hematology
U
شاخهای از زیست شناسی که درباره خون ودستگاههای خونساز بحث میکند
biogeography
U
رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
dendrochronology
U
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
biotechnology
U
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
colony
U
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
agrobiology
U
مطالعهء مواد غذایی خاک زیست شناسی خاک
rezone
U
محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
eco-branch
U
شعبه زیست بوم
[شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
environmental preservation
U
نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
entomology
U
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
philological
U
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
bacteriologic
U
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology
U
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
karyology
U
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology
U
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
neurologic
U
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology
U
گونه شناسی نوع شناسی
kinematics
U
حرکت شناسی جنبش شناسی
ornithology
U
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
bio-
U
زیست -
symbion
U
هم زیست
subsistence
U
زیست
performance of the dam
U
زیست سد
biogen
U
زیست زا
pathologically
U
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological
U
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
lapped
U
محیط
outward things
U
محیط
lap
U
محیط
circuity
U
محیط
outline
U
محیط
spheres
U
محیط
perimeters
U
محیط
outlines
U
محیط
perimeter
U
محیط
settings
U
محیط
outlined
U
محیط
outsides
U
محیط
outside
U
محیط
sphere
U
محیط
outlining
U
محیط
setting
U
محیط
milieux
U
محیط
millieu
U
محیط
mediums
U
محیط
ambiance
U
محیط
ambience
U
محیط
surroundings
U
محیط
medium
U
محیط
milieus
U
محیط
milieu
U
محیط
circumference
U
محیط
environment
U
محیط
environments
U
محیط
circumferences
U
محیط
girth
U
محیط
girths
U
محیط
entourages
U
محیط
entourage
U
محیط
peripheries
U
محیط
periphery
U
محیط
biogenosphere
U
زیست سپهر
eco-
U
زیست بوم
biogeography
U
زیست جغرافی
biological clock
U
زیست گشت
biogas
U
زیست گاز
biogeographic
U
زیست جغرافیایی
biogenesis
U
زیست زاد
biome
U
زیست بوم
biopolymer
U
زیست بسپار
biome
U
اقلیم زیست
biomass
U
زیست توده
biogenic
U
زیست زاییده
bioluminescence
U
زیست تابی
biochemistry
U
زیست- شیمی
biogases
U
زیست گاز
biometrics
U
زیست سنجی
homelands
U
زیست بوم
biometry
U
زیست سنجی
biotechnology
U
زیست فناوری
biologically
U
زیست شناختی
biospher
U
زیست کره
biotype
U
زیست گروه
homeland
U
زیست بوم
biological
U
زیست شناختی
biomechanics
U
زیست مکانیک
biometrics
U
زیست سنجش
biogenosphere
U
زیست کره
joie de vivre
U
زیست شادی
biogenetic
U
زیست زادی
biochemistry
U
زیست شیمی
liveware
U
زیست افزار
modus vivendi
U
شیوه زیست
biochemist
U
زیست شیمیدان
biochemists
U
زیست شیمیدان
settlement
U
زیست گاه
libido
U
زیست مایه
viability
U
زیست پذیری
subsistence
U
مربوط به زیست
settlements
U
زیست گاه
biologist
U
زیست شناس
libidos
U
زیست مایه
existences
U
زیست موجودیت
exvia
U
برون زیست
subsist
U
زیست کردن
subsisted
U
زیست کردن
subsists
U
زیست کردن
colony
U
زیست گاه
subsistence
U
وسایل زیست
libidinal
U
زیست مایهای
livability
U
زیست پذیری
life force
U
زیست نیرو
life space
U
فضای زیست
biosphere
U
زیست کره
biosphere
U
فضای زیست
inhabitant
U
زیست کننده در
biosphere
U
زیست سپهر
biological chemistry
U
زیست شیمی
subsisting
U
زیست کردن
existence
U
زیست موجودیت
work
U
زیست عمل
biophysics
U
زیست- فیزیک
worked
U
زیست عمل
milieus
U
محیط اجتماعی
milieux
U
محیط اجتماعی
perimeters
U
پیرامون محیط
environmentalist
U
محیط نگر
silhouettes
U
محیط مریی
silhouette
U
محیط مریی
windowing environment
U
محیط پنجرهای
contour
U
محیط مرئی
environmentalists
U
محیط نگر
perimeter
U
پیرامون محیط
threptic
U
محیط زاد
atmospheric environement
U
محیط جوی
dispersion medium
U
محیط پاشندگی
dispersive medium
U
محیط پخش
perimeter
[circumference]
of a circle
U
محیط دایره
operational environment
U
محیط فعالیت
operational environment
U
محیط عملیاتی
polarization of a medium
U
قطبش محیط
psychological environment
U
محیط روانی
circumference
U
محیط دایره
acclimatization
U
سازش با محیط
shelf environment
U
محیط کم عمق
miseenscene
U
محیط کلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com