English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
outside U محیط دست بالا
outsides U محیط دست بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
list U 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
Other Matches
rezone U محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
to tip something [British E] U ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
outside U محیط
millieu U محیط
milieu U محیط
outsides U محیط
circuity U محیط
milieus U محیط
circumference U محیط
ambience U محیط
ambiance U محیط
mediums U محیط
medium U محیط
circumferences U محیط
environments U محیط
milieux U محیط
surroundings U محیط
periphery U محیط
outward things U محیط
sphere U محیط
girth U محیط
girths U محیط
environment U محیط
lapped U محیط
lap U محیط
peripheries U محیط
perimeters U محیط
entourage U محیط
perimeter U محیط
spheres U محیط
outlines U محیط
outlining U محیط
settings U محیط
outline U محیط
outlined U محیط
setting U محیط
entourages U محیط
perimeters U پیرامون محیط
social milieu U محیط اجتماعی
environments U محیط زیست
acclimatization U سازش با محیط
living environment U محیط زنده
mediums U محیط کشت
medium U محیط کشت
psychological environment U محیط روانی
perimeter U پیرامون محیط
environmentalists U محیط نگر
miseenscene U محیط کلی
mixed environment U محیط درهم
comprehensive U وسیع محیط
contour U محیط مرئی
silhouette U محیط مریی
ambient pressure U فشار محیط
operational environment U محیط فعالیت
therapeutic millieu U محیط درمانی
milieu therapy U محیط درمانی
operational environment U محیط عملیاتی
polarization of a medium U قطبش محیط
atmospheric environement U محیط جوی
environmentalist U محیط نگر
environment U محیط زیست
silhouettes U محیط مریی
shelf environment U محیط کم عمق
ambient temperature U دمای محیط
periphery U محیط حدود
circles U محیط دایره
environment architecture U معماری محیط
circling U محیط دایره
dispersive medium U محیط پخش
dispersion medium U محیط پاشندگی
circle U محیط دایره
climate for growth U محیط رشد
circumambient U محیط دورگردیدن
milieu U محیط اجتماعی
circled U محیط دایره
threptic U محیط زاد
workbenches U محیط کاری
perimeter [circumference] of a circle U محیط دایره
peripheries U محیط حدود
windowing environment U محیط پنجرهای
workbench U محیط کاری
milieus U محیط اجتماعی
in vitro U در محیط مصنوعی
ill neighboured U دارای محیط بد
milieux U محیط اجتماعی
circumferences U محیط دایره
in vivo U در محیط طبیعی
induced environment U محیط القایی
circumference U محیط دایره
bodification U بهسازی محیط
bonification U به سازی محیط
environmentalists U محیط زیست گرا
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
environmentalist U محیط زیست گرا
environmentalist U محیط زیست شناس
bonification scheme U طرح بهسازی محیط
accommodations U سازش با مقتضیات محیط
eco- U پیشوند محیط پرگیر
acid cure U پخت در محیط اسیدی
acid catalysis U کاتالیزور در محیط اسیدی
environmental protection U حفاظت محیط زیست
it is meters U محیط ان دومتر است
misfit U غیر متجانس با محیط
misfits U غیر متجانس با محیط
induced environment U محیط القا شده
environmentalists U محیط زیست شناس
archibenthal enviroment U محیط ژرف اقیانوس
derealization U دگرسان بینی محیط
accommodation U سازش با مقتضیات محیط
circumstance U شرایط محیط اهمیت
data base environment U محیط پایگاه داده
elements U محیط طبیعی اخشیج
metaerg U صفت محیط زاد
element U محیط طبیعی اخشیج
atlantic U دریای محیط غربی
peripheral U دورهای وابسته به محیط
terrestrial environment U وضع محیط زمین
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
environment U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environmentalism U محیط زیست گرایی
environmentalism U محیط زیست شناسی
psychonomics U محیط شناسی روانی
environmental psychology U روانشناسی محیط نگر
environmental conservation U حفافت محیط زیست
environments U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
element U عامل اصلی محیط طبیعی
invert U تغییر اعداد در محیط دودویی
eupelagic environment U محیط زیر لایه زیرین
climb the wall <idiom> U از محیط خسته وعصبانی شدن
elements U عامل اصلی محیط طبیعی
inverts U تغییر اعداد در محیط دودویی
inverting U تغییر اعداد در محیط دودویی
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
contamination U عدم خلوص و یکنواختی محیط
living environment U جانداران محیط زیوندگان- پرمون
tested U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
great circle U بزرگترین دایره محیط یک کره
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tests U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
environmental services U دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
demarcation U نشان دادن اختلاف بین دو محیط
the outer world U مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
oxydizing agents U مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
accomodation U تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
acid alkylation U الکیل دار کردن در محیط اسیدی
contour U محیط مریی دوره میزان منحنی
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
autecology U مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
archive U کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
airspeed U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeeds U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
archive U قرار دادن داده در محیط ذخیره سازی
environmental refugee U پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
music track U تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
alternates U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
stenotopic U دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
extraterrestrials U بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
extraterrestrial U بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
track [on a sound recording medium] U تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
alternate U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternated U برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
ecesis U نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
the Green Dot® [recycling symbol] U علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
isoperimetry U گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
cabin supercharger U کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cenogenesis U تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد
to greenwash U نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
virtual U شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
ecology U علم عادت وطرز زندگی موجودات ونسبت انها با محیط
integrated U محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
annulus U دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
sere U تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
cabin blower U در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
greenwash U نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
Plans for the dam have been rejected by environmentalists. U برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
cassion discase U تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
pitot tube U لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
casework U مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
dendrochronology U دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
antibiosis U تضاد بین دوموجود زنده کوچک که بیش از یکی از انها در محیط باقی نمیماند
naturally aspirated engine U موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
helmzhold resonator U محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
finder U عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
privilege U ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
hypercard U نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com