English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
litter U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littered U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littering U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litters U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vehicles U محمل
camel litter U محمل
vehicle U محمل
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
backplane U صفحه محمل
stretcher U برانکار
stretchers U برانکار
untenable U اشغال نشدنی غیر قابل اشغال
atheistical U مبنی برانکار هستی خدا
cots U برانکار یا تخت مخصوص حمل مریض
cot U برانکار یا تخت مخصوص حمل مریض
sick call U صف بیماران
sick list U صورت بیماران
medical evacuation U تخلیه بیماران
lazaret U اسایشگاه بیماران فقیروجذامی
lazaretto U اسایشگاه بیماران فقیروجذامی
diet kitchen U اشپزخانه بیماران فقیر
clearing station U ایستگاه تخلیه بیماران
air movement of patients U ترابری هوایی بیماران
clearing station U پست تخلیه بیماران
wardroom U سالن بیماران بیمارستان
air movement of patients U ترابری بیماران از طریق هوا
evacuees U بیماران تخلیه شده پزشکی
evacuee U بیماران تخلیه شده پزشکی
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
Do you have ... for diabetics? آیا شما ... برای بیماران قند دارید؟
hospitaler U فرقههای مسیحی که از بیماران ومعلولین پرستاری میکردند
staging U اسکان دادن بستری کردن بیماران به طورموقت
night light U شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
wards U اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
ward U اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
bedsore U زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
lamplighter U با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop U جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
airbed U تشکی که آنرا با باد پر میکنند
trampolines U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
drainpipes U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
trampoline U توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
drainpipe U لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
barbette U سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
bisk U ماهی وغیره درست میکنند
aeroscope U اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
Havana U سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
needleful U نخی که یکبار درته سوزن میکنند
endoparasite U انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
Plants store up the sun's energy. U گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
kick about U فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
collarette U یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
they are under serveillance U انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
they overtax our strength U بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
moulding board U تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
bedbug U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
gilded youth U جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
kumiss U قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
bedbugs U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
skipjack U بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
gabionade U خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
gridiron U اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
Bantu U عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
there is a rush for the papers U مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
halophile U موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
wimble U هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
reference librery U کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
rolling U نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
library paste U نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
bacillus U باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
injection engine U ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
promenade concert U مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
racket ball U گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
hasty pudding U خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
circular dispersion U قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
crazing mill U اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
clearinghouse U سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
durometer U اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
gingall U یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
figure head مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند [رئیس پوشالی]
embrasure U مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasures U مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
fog curing room U اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
kermis U جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
american plan U مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
brainstorming U گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
G-string U پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
G-strings U پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
bloody mary U مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
bloody marys U مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
vasculum U کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
happy family U دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
fitting shop U کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
bowling alley U مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
songfest U دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
energetics U رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
bowling alleys U مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
live box U جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
matriculated students U شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
moleskin U جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
creme U نام چند جورنوشابه خوش خوراک که از جوهرنعناع درست میکنند
sand iron U یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
churchwardens U هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
get a word in <idiom> U یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
chopsticks U میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
autoharp U سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
islets of langerhans U دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
nowel U کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
churchwarden U هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
clobbering U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbered U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobber U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
bandstand U تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
clobbers U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
quiot U حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
bandstands U تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
telescopic chimney U دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
paltry U اشغال
kitchen stuff U اشغال
draff U اشغال
dump U اشغال
trashing U اشغال
cultch U اشغال
culch U اشغال
busied U اشغال
busy U اشغال
refused U اشغال
refuse U اشغال
busies U اشغال
busiest U اشغال
refuses U اشغال
refusing U اشغال
junk U اشغال
busier U اشغال
riffraff U اشغال
inhabitancy U اشغال
wastes U اشغال
occupancy U اشغال
waste U اشغال
busying U اشغال
throw away U اشغال
raff U اشغال
occupation U اشغال
littering U اشغال
tots U اشغال
pig's wash U اشغال
paultry U اشغال
occuration U اشغال
slither U اشغال
sliver U اشغال
occupations U اشغال
litters U اشغال
littered U اشغال
litter U اشغال
tot U اشغال
swill U اشغال
swilled U اشغال
swilling U اشغال
swills U اشغال
soilage U اشغال
slithered U اشغال
scrapping U اشغال
rubbish U اشغال
garbage U اشغال
run-offs U اشغال
scrapped U اشغال
run off U اشغال
run-off U اشغال
offal U اشغال
scrap U اشغال
scraps U اشغال
trash U اشغال
trashed U اشغال
slithering U اشغال
slithers U اشغال
trashes U اشغال
funeral home U محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
beanpole U چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
a hot potato <idiom> U [بحث داغ که خیلی از مردم در موردش صحبت میکنند و مورد جدال هست]
etna U فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
braced U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace U گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
muslin U یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
beanpoles U چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
following my lead U یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
stinkpot U اشغال دان
fill up U اشغال کردن
hold back U اشغال کننده
dreg U ته نشین اشغال
grub street U اشغال گذرنویسندگان
offscourings U اشغال کثافت
occupation of position U اشغال موضع
indwell U اشغال کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com