Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
nurseries
U
محل نگاهداری اطفال شیرخوار
nursery
U
محل نگاهداری اطفال شیرخوار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sucking
U
شیرخوار
suckle
U
کودک شیرخوار
suckled
U
پستاندار شیرخوار
suckles
U
پستاندار شیرخوار
suckles
U
کودک شیرخوار
sucker
U
طفل شیرخوار
suckers
U
طفل شیرخوار
suckled
U
کودک شیرخوار
suckle
U
پستاندار شیرخوار
fosterling
U
طفل شیرخوار فرزند خوانده
pediatrics
U
طب اطفال
juvenile courts
U
دادگاه اطفال
marriage settlement
U
نفقه اطفال
juvenile court
U
دادگاه اطفال
infantile paralysis
U
فلج اطفال
poliomyelitis
U
فلج اطفال
juvenile delinquency
U
بزهکاری اطفال
potty
U
لگن یامستراح اطفال
polio
U
بیماری فلج اطفال
necessaries
U
نفقه زوج و اطفال
potties
U
لگن یامستراح اطفال
pediatrician
U
پزشک متخصص اطفال
incubator
U
محل پرورش اطفال زودرس
incubators
U
محل پرورش اطفال زودرس
tabula rasa
U
فکر ساده وبدون تصور اطفال
orthopsychiatry
U
تداوی روحی اختلالات فکری وروحی اطفال
retention
U
نگاهداری
maintenance
U
نگاهداری
subsistence
U
نگاهداری
keep
U
نگاهداری
support
U
نگاهداری
internment
U
نگاهداری
keeps
U
نگاهداری
jungle gym
U
چهارچوبی که اطفال روی ان تاب خورده و بالا و پایین میروند
term of maintenance
U
مهلت نگاهداری
irretentive
U
ناتوان در نگاهداری
to give support to
U
نگاهداری کردن
term of maintenance
U
دوره نگاهداری
normal maintenance
U
نگاهداری بهنجار
maintainable
U
قابل نگاهداری
hold
U
چسبیدن نگاهداری
holds
U
چسبیدن نگاهداری
poise
U
ثبات نگاهداری
retentiveness
U
نیروی نگاهداری
ferris wheel
U
گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
baby-sits
U
از بچه نگاهداری کردن
baby-sitting
U
از بچه نگاهداری کردن
baby-sit
U
از بچه نگاهداری کردن
gasholder
U
محفظه نگاهداری گاز
gasholders
U
محفظه نگاهداری گاز
baby sit
U
از بچه نگاهداری کردن
retainer
U
حکم نگاهداری و ضبط
retainers
U
حکم نگاهداری و ضبط
baby-sat
U
از بچه نگاهداری کردن
necessaries
U
در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
poor rate
U
مالیات برای نگاهداری بی نوایان
vivarium
U
جای نگاهداری جانوران زمینی
ossuary
U
فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
bandbox
U
جعبهء مقوایی مخصوص نگاهداری کلاه
warrens
U
جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
warren
U
جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
sacristy
U
محل نگاهداری فروف مقدسه کلیسا
olericulture
U
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
livery stable
U
اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
bookends
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
flying shore
U
تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
refresh buffer
U
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com