Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
confessional
U
محل مخصوص اعتراف بگناه اعترافی
confessionals
U
محل مخصوص اعتراف بگناه اعترافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shrift
U
اعتراف بگناه
peccavi
U
اعتراف بگناه
confessionary
U
اعترافی
peccavi
U
اقرار بگناه
shrift
U
اقرار بگناه
incriminating
U
بگناه متهم کردن
to play not guilty
U
اقرار بگناه نکردن
incriminate
U
بگناه متهم کردن
incriminated
U
بگناه متهم کردن
to plead guilty
U
اقرار بگناه کردن
incriminates
U
بگناه متهم کردن
short shrift
U
مهلت مختصربرای اقرار بگناه پیش از مردن
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
professions
U
اعتراف
profession
U
اعتراف
confessions
U
اعتراف
confession
U
اعتراف
recognition
U
اعتراف
avowal
U
اعتراف
avowals
U
اعتراف
voluntary confession
U
اعتراف داوطلبانه
admission
U
تصدیق اعتراف
acknowledger
U
اعتراف کننده
ackuowledge
U
اعتراف کردن
avowed
U
اعتراف شده
confessions
U
اعتراف نامه
confession
U
اعتراف نامه
defeatism
U
اعتراف به شکست
confesses
U
اعتراف کردن
confessed
U
اعتراف کردن
confess
U
اعتراف کردن
avowing
U
اعتراف کردن
acknowledge
اعتراف کردن
avows
U
اعتراف کردن
confessing
U
اعتراف کردن
avow
U
اعتراف کردن
shrive
U
اعتراف گرفتن از
shrive
U
اعتراف گرفتن
confessional
U
اعتراف گاه
profession
U
اقرار اعتراف
professions
U
اقرار اعتراف
admissions
U
تصدیق اعتراف
unburden
U
اعتراف و درددل کردن
unburdening
U
اعتراف و درددل کردن
unburdens
U
اعتراف و درددل کردن
confiscator
U
دعای اعتراف بگناهان
confiscator
U
دعای اعتراف نامه
acknowledgment
U
اعلام معرف اعتراف
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
recant
U
بخطای خود اعتراف کردن
recants
U
بخطای خود اعتراف کردن
To force a confession from somebody.
U
بزوراز کسی اعتراف گرفتن
kithe
U
اعلام داشتن اعتراف کردن
recanting
U
بخطای خود اعتراف کردن
recanted
U
بخطای خود اعتراف کردن
He confessed under torture.
U
زیر فشار شکنجه اعتراف کرد
I'll give you that
[much]
.
U
دراین نکته اعتراف می کنم
[که حق با تو است]
.
put to the question
U
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
confessors
U
کسی که کیش خود رااشکارا اعتراف میکند
confessor
U
کسی که کیش خود رااشکارا اعتراف میکند
to shrive oneself
U
گناهان خود را اعتراف کردن وامرزش طلبیدن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
folded
U
بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
fold
U
بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folds
U
بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
recognising
U
اعتراف کردن تصدیق کردن
recognizes
U
اعتراف کردن تصدیق کردن
acknowledges
U
اعتراف کردن تصدیق کردن
recognize
U
اعتراف کردن تصدیق کردن
recognizing
U
اعتراف کردن تصدیق کردن
recognises
U
اعتراف کردن تصدیق کردن
acknowledging
U
اعتراف کردن تصدیق کردن
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
specifics
U
مخصوص
particular
U
مخصوص
specific
U
مخصوص
franchises
U
حق مخصوص
extra special
U
مخصوص
special
U
مخصوص
vest pocket
U
مخصوص
particulars
U
مخصوص
favorites
U
مخصوص
especial
U
مخصوص
franc
U
حق مخصوص
franchise
U
حق مخصوص
francs
U
حق مخصوص
favourites
U
مخصوص
favourite
U
مخصوص
aide de camp
U
اجودان مخصوص
terminologies
U
اصطلاح مخصوص
aide-de-camp
U
اجودان مخصوص
terminology
U
اصطلاح مخصوص
favorite
U
مخصوص سوگلی
special
U
مخصوص خاص
habiliments
U
لباس مخصوص
resistivity
U
مقاومت مخصوص
chorea
U
تشنج مخصوص
selective signalling
U
ارتباط مخصوص
aides-de-camp
U
اجودان مخصوص
exempted station
U
یکان مخصوص
g man
U
بازرس مخصوص
marque
U
مدل مخصوص
marque
U
علامت مخصوص
specifics
U
مخصوص معین
maid in waiting
U
پیشخدمت مخصوص
low resistivity
U
مقاومت مخصوص کم
specific
U
مخصوص معین
dry gap bridge
U
پل مخصوص اب بریدگی
specially
U
مخصوص خاص
parts peculiar
U
قطعات مخصوص
idiocrasy
U
حالت مخصوص
deffered maintenance
U
نگهداری مخصوص
proper
U
مخصوص مقتضی
special services
U
خدمات مخصوص
idiosyncrasies
U
حال مخصوص
specific gravities
U
وزن مخصوص
valetdechambre
U
پیشخدمت مخصوص
specific gravities
U
ورن مخصوص
idiosyncrasy
U
حال مخصوص
special damage
U
خسارت مخصوص
generals
U
معمولی و نه مخصوص
specific capacity
U
فرفیت مخصوص
special sheaf
U
مروحه مخصوص
heavy duty
U
مخصوص کارسنگین
special passport
U
پاسپورت مخصوص
special drawing right
U
حق برداشت مخصوص
density
U
جرم مخصوص
special corrections
U
تصحیحات مخصوص
densities
U
جرم مخصوص
special session
U
جلسه مخصوص
game
U
کامپیوتر مخصوص
heavy-duty
U
مخصوص کارسنگین
general
U
معمولی و نه مخصوص
unit weight
U
وزن مخصوص
built in jack
U
جک مخصوص نصب
idoneous
U
مختص مخصوص
Afro pick
شانه مخصوص فر
specific energy
U
انرژی مخصوص
favourite or vor
U
ویژه مخصوص
special troops
U
یکانهای مخصوص
specific weight
U
وزن مخصوص
bolt
U
پیچ مخصوص قفل کردن در
specific gravity
U
ورن مخصوص
specific gravity
U
وزن مخصوص
specific resistivity
U
مقاومت مخصوص
specific search
U
شناسایی مخصوص
bluck density
U
وزن مخصوص
nursery rhymes
U
اشعار مخصوص کودکان
sign language
U
زبان مخصوص کرها
prerogatives
U
امتیاز مخصوص حق ارثی
dry density
U
وزن مخصوص خشک
holler
U
صدای مخصوص هر حیوان
handrails
U
نرده مخصوص دستگیره
fisherman's bend
U
گره مخصوص قایقرانی
boudoir
U
اطاق کوچک مخصوص زن
boudoirs
U
اطاق کوچک مخصوص زن
lady-in-waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
finishing limes
U
اهک مخصوص اندود
lady in waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
effective unit weight
U
وزن مخصوص موثر
ladies-in-waiting
U
مستخدمه مخصوص ملکه
exception reporting
U
گزارش گیری مخصوص
hollered
U
صدای مخصوص هر حیوان
hollering
U
صدای مخصوص هر حیوان
hollers
U
صدای مخصوص هر حیوان
boot band
U
کش مخصوص گتر شلوارنظامی
dump box
U
فرف مخصوص زباله
kitchen gardens
U
باغ مخصوص سبزیکاری
kitchen garden
U
باغ مخصوص سبزیکاری
handrail
U
نرده مخصوص دستگیره
prerogative
U
امتیاز مخصوص حق ارثی
gasket
U
نوعی ابزار مخصوص
lectern
U
میز مخصوص قرائت
lecterns
U
میز مخصوص قرائت
podiums
U
بالکن جایگاه مخصوص
attack cargo ship
U
ناوحمل و نقل مخصوص تک
podium
U
بالکن جایگاه مخصوص
bird cage
U
ماسک مخصوص خط نگهدار
conductibility
U
ضریب هدایت مخصوص
jemmy
U
دیلم مخصوص دزدان
jemmies
U
دیلم مخصوص دزدان
columbia round
U
تیراندازی مخصوص زنان
catcher's box
U
محوطه مخصوص توپگیر
cargo liners
U
خط کشتیرانی مخصوص بار
canalboat
U
قایق مخصوص کانال
built up edge
U
لبه مخصوص نصب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com