English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cannibalised U محل اوراق کردن وسایل
cannibalises U محل اوراق کردن وسایل
cannibalising U محل اوراق کردن وسایل
cannibalize U محل اوراق کردن وسایل
cannibalized U محل اوراق کردن وسایل
cannibalizes U محل اوراق کردن وسایل
cannibalizing U محل اوراق کردن وسایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
salvage U اوراق کردن وسایل
salvaged U اوراق کردن وسایل
salvages U اوراق کردن وسایل
salvaging U اوراق کردن وسایل
Other Matches
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
overhaul U اوراق کردن
cannibalization U اوراق کردن
overhauled U اوراق کردن
overhauls U اوراق کردن
disassemble U اوراق کردن
overhauling U اوراق کردن
perpetual bonds U اوراق قرضه بدون مدت اوراق قرضه دائمی
scraps U نزاع اوراق کردن
scrapping U خرده اوراق کردن
scrapping U نزاع اوراق کردن
scraps U خرده اوراق کردن
scrapped U نزاع اوراق کردن
overhauling U اوراق کردن کامل
overhauls U اوراق کردن کامل
overhauled U اوراق کردن کامل
scrap U خرده اوراق کردن
overhaul U اوراق کردن کامل
scrapped U خرده اوراق کردن
scrap U نزاع اوراق کردن
To take something to pieces. U دل وروده چیزی را در آوردن ( اوراق کردن )
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
neutralising U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises U بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
augmentation U تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
fan U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
camouflage U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
pipeline assets U وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
enhance U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing U تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
bios U توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
mounting U سوار کردن وسایل
cryptodevice U وسایل رمز کردن
directing U اداره کردن روانه کردن وسایل
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
stacks U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
hoisted U بلند کردن وسایل سنگین
juryrig U سوار کردن موقت وسایل
stack U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
hoists U بلند کردن وسایل سنگین
camouflaged U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage U پنهان کردن وسایل جنگی
hoist U بلند کردن وسایل سنگین
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
camouflages U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging U پنهان کردن وسایل جنگی
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
stacked U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacks U جمع اوری و منظم کردن وسایل
cocooning U اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
pickup zone U منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
stacked U جمع اوری و منظم کردن وسایل
stack U جمع اوری و منظم کردن وسایل
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
sync U بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
sync U حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
cryptoancillary equipment U وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools U وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids U وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
disposal U انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
cryptocustodian U مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
stages U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
mechanising U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
accessorize U اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
sickest U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
sick U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
rig in U باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
tetragraph U کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
in quires U اوراق
paper U اوراق
papered U اوراق
papering U اوراق
papers U اوراق
target materials U مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
basic issue items U وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
commercial bills U اوراق تجارتی
document bills U اوراق تجارتی
government stock U اوراق بهاداردولتی
papers U اوراق بهادار
scrapper U اوراق کننده
scraps U اوراق دورانداختن
obligation U اوراق قرضه
substituted service U اوراق دعوی
obligations U اوراق قرضه
scrap U اوراق دورانداختن
negotiable papers U اوراق بهادار
secret papers U اوراق سری
scrapped U اوراق دورانداختن
debenture U اوراق قرضه
negotiable instruments U اوراق بهادار
savings bond U اوراق قرضه
scrapping U اوراق دورانداختن
bonds U اوراق بهادار
bond U اوراق قرضه
commerical papers U اوراق تجارتی
draft U اوراق بهادار
securities U اوراق بهادار
treasury bonds U اوراق بهادارخزانه
paper U اوراق بهادار
papered U اوراق بهادار
printed matter U اوراق چاپی
drafted U اوراق بهادار
drafts U اوراق بهادار
papering U اوراق بهادار
commercial papers U اوراق تجارتی
registered securities U اوراق بهادار با نام
bourse [in a non-English-speaking country] U بورس اوراق بهادار
scrap U ماشین الات اوراق
bond issue U صدور اوراق قرضه
securities market U بازار اوراق بهادار
securities department U اداره اوراق بهادار
stock exchanges U بورس اوراق بهادار
stock exchange U بورس اوراق بهادار
negotiable papers U اوراق قابل انتقال
stock exchange U بورس اوراق بهادار
assumed portfolio U اوراق بهادار مفروض
preference bonds U اوراق قرضه ممتاز
government bonds U اوراق قرضه دولتی
government securities U اوراق بهادار دولتی
bearer securities U اوراق بهادار بی نام
junk bond U اوراق قرضهی قمارآمیز
bill of oredit U اوراق قرضه دولتی
documents U پرونده ها [اسناد] [اوراق]
portfolios U موجودی اوراق بهادار
brokering U دلال اوراق بهادار
brokers U دلال اوراق بهادار
scrapping U ماشین الات اوراق
junk U جنس اوراق وشکسته
scraps U ماشین الات اوراق
junk bonds U اوراق قرضهی قمارآمیز
registered bond U اوراق قرضه با نام
scrapbook U دفتر اجناس اوراق
scrapped U ماشین الات اوراق
broker U دلال اوراق بهادار
brokered U دلال اوراق بهادار
security market U بازار اوراق بهادار
portfolio U موجودی اوراق بهادار
scrapbooks U دفتر اجناس اوراق
self- U برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند
transferable commercial instrument U اوراق تجارتی قابل انتقال
redemption U مبادله اوراق بهادار با پول
scrappiness U اوراق شدگی ستیزه جویی
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
transferable securities U اوراق بهادار قابل انتقال
issue [of something] [ID card or check] U انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
ceded portfolio U اوراق بهادار واگذار شده
archive U ضبط اسناد و اوراق بایگانی
yield of bonds U نرخ بازده اوراق قرضه
leafleted U اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
marketable securities U اوراق بهادار قابل معامله
appraisement bond U اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
loose-leaf U دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
loose leaf U دارای برگهایا اوراق ول و جداشدنی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com