English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nominal gross national product U محصول ناخالص ملی اسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gross yield U محصول ناخالص
gross national product U محصول ناخالص ملی
gross revenue U درامد فروش ناخالص دریافتی ناخالص
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
exchanged U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges U دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punched U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
iso product curve U منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
grossed U ناخالص
adulterant U ناخالص
grosses U ناخالص
grossing U ناخالص
grosser U ناخالص
grossest U ناخالص
gross U ناخالص
raw U ناخالص
impure U ناخالص
gross expenditure U هزینه ناخالص
grossest U عمده ناخالص
gross income U درامد ناخالص
gross amount U مبلغ ناخالص
grosses U عمده ناخالص
grossing U عمده ناخالص
gross yield U بازده ناخالص
gross earnings U عواید ناخالص
gross weight U وزن ناخالص
gross value U ارزش ناخالص
cross weight U وزن ناخالص
margin U سود ناخالص
gross tonnage U فرفیت ناخالص به تن
gross profit U سود ناخالص
dead loss U زیان ناخالص
operating profit U سود ناخالص
doping U ناخالص سازی
margins U سود ناخالص
cross thrust U تراست ناخالص
gross U عمده ناخالص
grossed U عمده ناخالص
grosser U عمده ناخالص
unladen weight U وزن ناخالص خودرو
gross rate of return U نرخ بازده ناخالص
g.n.p U تولید ناخالص ملی
gross primary product U تولید ناخالص نخستین
gross domestic product U تولید ناخالص داخلی
gross product per capita U تولید ناخالص سرانه
gross national quality U کیفیت ناخالص ملی
GNP U تولید ناخالص ملی
gross national product U تولید ناخالص ملی
gross investment U سرمایه گذاری ناخالص
gross national income U درامد ناخالص ملی
gross national expenditure U هزینه ناخالص ملی
nominal U اسمی
trinomial U سه اسمی
substantival U اسمی
onomastic U اسمی
denominative U اسمی
rated U اسمی
nounal U اسمی
potential gross national product U تولید ناخالص ملی بالقوه
real gross national product U تولید ناخالص ملی واقعی
g.d.p deflator U تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
at par U به قیمت اسمی
at par U بقیمت اسمی
call price U ارزش اسمی
ostensible U شریک اسمی
rating U رژیم اسمی
face value U ارزش اسمی
face value U بهای اسمی
ratings U رژیم اسمی
smee battery U پیل اسمی
rated duty U کار اسمی
nominal scale U مقیاس اسمی
nominal size U اندازه اسمی
nominal value U ارزش اسمی
nominal value U بهای اسمی
nominal value U قیمت اسمی
nominal value U مقدار اسمی
nominal voltage U ولتاژ اسمی
nominal wage U مزد اسمی
par value U ارزش اسمی
rated candlepower U شمع اسمی
rated current U جریان اسمی
rated voltage U ولتاژ اسمی
nominal rating U کار اسمی
nominal price U بهای اسمی
nominal income U درامد اسمی
nominal data U داده اسمی
nominal diameter U قطر اسمی
rated quantity U مقدار اسمی
nominal capital U سرمایه اسمی
nominal load U بار اسمی
nominal cost U هزینه اسمی
nominal partner U شریک اسمی
nominal pitch U گام اسمی
nominal price U قیمت اسمی
it answers to its name U اسمی است بامسمی
below par U کمتر از بهای اسمی
intermittent rating U کار اسمی متناوب
n.h.p. U توان اسمی دستگاه
full load U بار خارجی اسمی
below par U کمتر از ارزش اسمی
nominal interest rate U نرخ بهره اسمی
nominal load U بار خارجی اسمی
nominal value U قیمت اسمی سهمی
above par U بالاتر از بهای اسمی
at par U قیمت اسمی سند
continuous rating U کار پیوسته اسمی
voltage rating of a condenser U ولتاژ اسمی خازن
gerund U اسمی که از اضافه کردن
gerunds U اسمی که از اضافه کردن
asthmatics U دچار تنگی نفس اسمی
nominative indepdent U اسمی که درحالت نداواقع شود
asthmatic U دچار تنگی نفس اسمی
abjectival use of a noun U استعمال اسمی به طور صفت
nominal horsepower U توان اسب اسمی دستگاه
at par U بقیمت اصلی برابرقیمت اسمی
indicated horsepower U توان اسب اسمی دستگاه
pentaptote U اسمی که دارای پنج حالت باشد
write down U تنزل دادن بهای اسمی سهام
bond discount U تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
depreciation of currency U کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
His name is never mentioned anywhere . U اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
at par U قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
premiums U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
premium U مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
write down U یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
tolerances U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
tolerance U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
cation U یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
imparisyllabic U دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
nominative appositive U اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
callable bond U نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
face value U مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
line U محصول
total product U محصول کل
fabrics U محصول
fabric U محصول
product U محصول
lines U محصول
products U محصول
proceeds U محصول
crops U محصول
output U محصول
return [on something] U محصول
crop U محصول
yielded U محصول
yield U محصول
harvests U محصول
harvested U محصول
cropped U محصول
harvest U محصول
commodities U محصول
yields U محصول
outputs U محصول
commodity U محصول
pollutes U ملوث کردن الودن ناخالص کردن
polluting U ملوث کردن الودن ناخالص کردن
polluted U ملوث کردن الودن ناخالص کردن
pollute U ملوث کردن الودن ناخالص کردن
tare U تفاوت وزن خالص و وزن ناخالص
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
crop rent U اجاره محصول
condensate U محصول میعان
toil U محصول رنج
modelled U گونه یک محصول
coproduct U محصول فرعی
modelled U نوع یک محصول
by product U محصول جنبی
by product U محصول فرعی
modeled U گونه یک محصول
margin product U اضافه محصول
coemption U خرید کل محصول
incross U اولادیا محصول
foison U محصول فراوان
toiling U محصول رنج
toiled U محصول رنج
high grade product U محصول درجه یک
fehling reagent U محصول فهلینگ
fehling solution U محصول فهلینگ
finished product U محصول نهائی
fission product U محصول انشقاق
net product U محصول خالص
mass market product U محصول پر فروش
marginal product U محصول نهائی
release U گونه یک محصول
last year's produce U محصول پارسال
fabrics U محصول تولید
releases U گونه یک محصول
released U گونه یک محصول
emblements U محصول زمین
intermediate product U محصول واسطه
yields U محصول حاصل
yield U محصول حاصل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com