Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
foison
U
محصول فراوان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
easy money
U
پول فراوان ترکیب نرخ پایین بهره وموجودی فراوان اعتبار
exchanging
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punches
U
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched
U
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch
U
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
iso product curve
U
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
cad
U
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads
U
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
profuse
U
فراوان
all out
U
فراوان
excessive
U
فراوان
exuberant
U
فراوان
feracious
U
فراوان
foison
U
فراوان
oodles
U
فراوان
an abundance of
U
فراوان
oodlins
U
فراوان
unsparing
U
فراوان
in abundance
U
فراوان
in galore
U
فراوان
redun dantly
U
فراوان
exuberantly
U
فراوان
affluent
U
فراوان
plentifully
U
فراوان
superabundant
U
فراوان
fulsome
U
فراوان
copious
U
فراوان
redundantly
U
فراوان
galore
U
فراوان
plenty
U
فراوان
abundant
U
فراوان
plentiful
U
فراوان
prolific
U
فراوان
richly
U
فراوان
plenty of rain
U
باران فراوان
abundantly
U
بطور فراوان
cretaceous
U
دارای گچ فراوان
superrabundant
U
زیاد فراوان
bounteous
U
باسخاوت فراوان
abound
فراوان بودن
abundant element
U
عنصر فراوان
teems
U
فراوان بودن
lots
U
بسیار فراوان
very
U
چندان فراوان
abound with
U
فراوان داشتن
abound in
U
فراوان داشتن
ample
U
فراوان مفصل
overflowing
U
فراوان ریزش
post haste
U
با شتاب فراوان
teeming
U
فراوان بودن
teemed
U
فراوان بودن
abounded
U
فراوان بودن
abounding
U
فراوان بودن
abounds
U
فراوان بودن
infest
U
فراوان بودن در
infested
U
فراوان بودن در
infesting
U
فراوان بودن در
infests
U
فراوان بودن در
teem
U
فراوان بودن
rife
U
فراوان عادی
exuberate
U
فراوان بودن
amply
U
بطور فراوان
it smells of the lamp
U
با زحمت فراوان
f. money
U
پول فراوان
rampant
U
فراوان حکمفرما
rampant vegetation
U
گیاهان فراوان
feisty
U
فراوان چابک
luxuriant vegetation
U
گیاهان فراوان
grow rife
U
فراوان یا متداول شدن
in deepest sympathy
U
با دلسوزی بسیار فراوان
pervade
U
فراوان یا شایع بودن
copiously
U
فراوان زیاد مفصلا
superabound
U
زیاد فراوان بودن
to have plenty of time
U
وقت فراوان داشتن
he is f. of money
U
پول فراوان دارد
pervaded
U
فراوان یا شایع بودن
pervades
U
فراوان یا شایع بودن
knock oneself out
<idiom>
U
باعث تلاش فراوان
post haste
U
بسرعت شتاب فراوان
a copious choice of food and drink
U
غذا و نوشیدنی فراوان
shock head
U
دارای موی فراوان
pervading
U
فراوان یا شایع بودن
here is bread in plenty
U
نان فراوان داریم
luxuriance
U
شکوه وجلال فراوان
luxuriating
U
فراوان شدن وفور یافتن
slather
U
مقدار فراوان بیش ازاندازه
luxuriates
U
فراوان شدن وفور یافتن
overlabour
U
با رنج فراوان انجام دادن
luxuriated
U
فراوان شدن وفور یافتن
overrefinement
U
تهذیب بسیار اراستگی فراوان
with much pains
U
با رنج فراوان با زحمات بسیار
luxuriate
U
فراوان شدن وفور یافتن
labor rich country
U
کشور با نیروی کار فراوان
overabound
U
بیش از اندازه فراوان بودن
Joyedevivre
U
لذت فراوان زندگی
[ریشه فرانسوی]
Ferdowsi is held in the greatest respect.
U
فردوسی مورد احترام فراوان است
shock headed
U
انبوه گیسو دارای موی فراوان
it is a in terms
U
پرازاصطلاحات است اصطلاعات فراوان دارد
wisha
U
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
it is of a wide distribution
U
در خیلی جاها پیدا میشود بسیار فراوان است
Mahogany was once abundant
[prolific]
in the tropical forests.
U
یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
Vistory was dearly bought .
U
پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
jam session
U
اجرای اهنگهای طرب انگیز بوسیله ارکسترهای بزرگ و نوازندگان فراوان
Perspex
U
خانوادهای از پلاستیکها که بعنوان شیشه یا پلاستیکهای شفاف و نوگذران در هواپیماکاربرد فراوان دارد
opened
U
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
open
U
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
opens
U
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
products
U
محصول
return
[on something]
U
محصول
product
U
محصول
commodity
U
محصول
commodities
U
محصول
outputs
U
محصول
output
U
محصول
crops
U
محصول
cropped
U
محصول
crop
U
محصول
line
U
محصول
harvest
U
محصول
yields
U
محصول
fabrics
U
محصول
yielded
U
محصول
proceeds
U
محصول
total product
U
محصول کل
harvested
U
محصول
harvests
U
محصول
fabric
U
محصول
lines
U
محصول
yield
U
محصول
products
U
محصول حاصلضرب
diversity of product
U
تنوع محصول
fehling reagent
U
محصول فهلینگ
artefacts
U
محصول مصنوعی
product diversification
U
تنوع محصول
eluate
U
محصول شویش
artifact
U
محصول مصنوعی
artifacts
U
محصول مصنوعی
last year's produce
U
محصول پارسال
product capabilities
U
خواص محصول
emblements
U
محصول زمین
product
U
محصول حاصلضرب
product differentiation
U
تفاوت محصول
end product
U
محصول نهایی
distillate
U
محصول تقطیر
marginal product
U
محصول نهائی
fehling solution
U
محصول فهلینگ
fission product
U
محصول انشقاق
over production
U
محصول زیادی
overhead product
U
محصول سبک
adduct
U
محصول افزایشی
gross yield
U
محصول ناخالص
high grade product
U
محصول درجه یک
incross
U
اولادیا محصول
intermediate product
U
محصول واسطه
margin product
U
اضافه محصول
off year
U
سال کم محصول
net product
U
محصول خالص
average output
U
محصول متوسط
crop rent
U
اجاره محصول
coproduct
U
محصول فرعی
condensate
U
محصول میعان
coemption
U
خرید کل محصول
by product
U
محصول جنبی
by product
U
محصول فرعی
mass market product
U
محصول پر فروش
average product
U
محصول متوسط
finished product
U
محصول نهائی
fabric
U
محصول تولید
productions
U
فراورده محصول
productions
U
تولید محصول
production
U
تولید محصول
models
U
گونه یک محصول
models
U
نوع یک محصول
productions
U
محصول عمل
modelled
U
گونه یک محصول
cash crop
U
محصول فروشی
standing crop
U
محصول سرپا
modelled
U
نوع یک محصول
produce
U
ساختن محصول
modeled
U
گونه یک محصول
modeled
U
نوع یک محصول
produced
U
ساختن محصول
release
U
گونه یک محصول
production
U
محصول عمل
fabrics
U
محصول تولید
home-grown
U
محصول خانه
yields
U
محصول حاصل
yielded
U
محصول حاصل
volatility product
U
محصول فرار
yield
U
محصول حاصل
turn over
U
محصول بازده
universal product code
U
کد جامع محصول
releases
U
گونه یک محصول
toil
U
محصول رنج
toiled
U
محصول رنج
released
U
گونه یک محصول
toiling
U
محصول رنج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com