Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 223 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fabric
U
محصول تولید
fabrics
U
محصول تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
modular
U
با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر
development
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
developments
U
برنامه ریزی تولید محصول جدید
cad
U
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads
U
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
production
U
تولید محصول
productions
U
تولید محصول
produce
U
تولید کردن محصول
produced
U
تولید کردن محصول
produces
U
تولید کردن محصول
product
U
ول مواد لازم برای تولید یک محصول
product
U
محصول تولید شده یا ساخته شده
product
U
محصول تولید شده برای فروش
products
U
ول مواد لازم برای تولید یک محصول
products
U
محصول تولید شده یا ساخته شده
products
U
محصول تولید شده برای فروش
multimedia
U
محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
off the shelf
U
محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه
piece parts
U
قطعاتی که در تولید محصول بکاربرده میشود
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
Other Matches
exchanging
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
U
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punches
U
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched
U
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch
U
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
iso product curve
U
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
crop
U
محصول
crops
U
محصول
cropped
U
محصول
lines
U
محصول
harvested
U
محصول
harvest
U
محصول
products
U
محصول
harvests
U
محصول
line
U
محصول
output
U
محصول
total product
U
محصول کل
commodity
U
محصول
return
[on something]
U
محصول
yield
U
محصول
fabric
U
محصول
product
U
محصول
proceeds
U
محصول
yielded
U
محصول
yields
U
محصول
commodities
U
محصول
outputs
U
محصول
fabrics
U
محصول
production
U
فراورده محصول
eluate
U
محصول شویش
incross
U
اولادیا محصول
last year's produce
U
محصول پارسال
intermediate product
U
محصول واسطه
product differentiation
U
اختلاف محصول
product diversification
U
تنوع محصول
mass market product
U
محصول پر فروش
fission product
U
محصول انشقاق
margin product
U
اضافه محصول
distillate
U
محصول تقطیر
diversity of product
U
تنوع محصول
product capabilities
U
خواص محصول
marginal product
U
محصول نهائی
product differentiation
U
تفاوت محصول
emblements
U
محصول زمین
toiled
U
محصول رنج
toil
U
محصول رنج
fehling reagent
U
محصول فهلینگ
gross yield
U
محصول ناخالص
fehling solution
U
محصول فهلینگ
net product
U
محصول خالص
overhead product
U
محصول سبک
finished product
U
محصول نهائی
over production
U
محصول زیادی
off year
U
سال کم محصول
yield
U
محصول حاصل
productions
U
محصول عمل
high grade product
U
محصول درجه یک
productions
U
فراورده محصول
release
U
گونه یک محصول
released
U
گونه یک محصول
releases
U
گونه یک محصول
production
U
محصول عمل
yields
U
محصول حاصل
yielded
U
محصول حاصل
toiling
U
محصول رنج
foison
U
محصول فراوان
end product
U
محصول نهایی
standing crop
U
محصول سرپا
by-products
U
محصول ضمنی
home-grown
U
محصول خانه
products
U
محصول حاصلضرب
adduct
U
محصول افزایشی
average output
U
محصول متوسط
average product
U
محصول متوسط
program product
U
محصول برنامه
output
U
برونداد محصول
artefact
U
محصول مصنوعی
cash crop
U
محصول فروشی
artifacts
U
محصول مصنوعی
brand
U
نام محصول
volatility product
U
محصول فرار
artifact
U
محصول مصنوعی
branding
U
نام محصول
artefacts
U
محصول مصنوعی
product
U
محصول حاصلضرب
universal product code
U
کد جامع محصول
turn over
U
محصول بازده
brands
U
نام محصول
models
U
نوع یک محصول
outputs
U
برونداد محصول
by-products
U
محصول فرعی
produce
U
ساختن محصول
by product
U
محصول جنبی
portfolio
U
نمونه محصول
model
U
نوع یک محصول
by-product
U
محصول فرعی
model
U
گونه یک محصول
produces
U
ساختن محصول
modeled
U
نوع یک محصول
modeled
U
گونه یک محصول
coemption
U
خرید کل محصول
modelled
U
نوع یک محصول
by-product
U
محصول ضمنی
condensate
U
محصول میعان
crop rent
U
اجاره محصول
coproduct
U
محصول فرعی
product mix
U
ترکیب محصول
modelled
U
گونه یک محصول
product liability
U
مسئولیت محصول
produced
U
ساختن محصول
by product
U
محصول فرعی
models
U
گونه یک محصول
marginal net product
U
محصول نهائی خالص
handpick
U
برداشت محصول با دست
version
U
تعداد گونههای یک محصول
maderia
U
شراب محصول مادریا
marginal product curve
U
منحنی محصول نهائی
marginal revenue product
U
درامد محصول نهائی
life cycle
U
دوره عمر یک محصول
marginal product function
U
تابع محصول نهائی
intermediate product
U
محصول نیم ساخته
ingethering
U
جمع اوری محصول
marginal physical product
U
محصول فیزیکی نهائی
versions
U
تعداد گونههای یک محصول
high end
U
گرانترین محصول یا مدل
productions
U
سرعت ساخت محصول
raw produce
U
محصول طبیعی یا کشاورزی
cropper
U
برداشت کننده محصول
catcher
U
فرفرههای گیرنده محصول
production
U
کنترل ساخت یک محصول
releases
U
شماره گونه یک محصول
average revenue product
U
درامد متوسط محصول
released
U
شماره گونه یک محصول
best profit output
U
محصول در بیشترین مقدارسود
product usage rate
U
میزان مصرف محصول
release
U
شماره گونه یک محصول
product launch
U
جا انداختن محصول در بازار
productions
U
کنترل ساخت یک محصول
production
U
سرعت ساخت محصول
outturn
U
محصول کشاورزی یاصنعتی
trial rate
U
درصد ازمایش یک محصول
extrudate
U
محصول روزن رانی
net national product
U
محصول خالص ملی
net domestic product
U
محصول خالص داخلی
software product
U
محصول نرم افزاری
heavy goods
U
محصول صنایع سنگین
gross national product
U
محصول ناخالص ملی
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
design
U
مشخصاتی برای طراحی یک محصول
product
U
نتیجه کار محصول فراورده
alphas
U
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
marginal net private product
U
محصول خصوصی نهائی خالص
aliterary production
U
فراورده یا محصول ادبی تالیف
disintegration product
U
محصول تجزیه و تفکیک شده
diminishing marginal product
U
منحنی نزولی محصول نهایی
diminishing marginal product
U
نزولی بودن محصول نهائی
designs
U
مشخصاتی برای طراحی یک محصول
biogenic
U
محصول فعالیت موجودات زنده
explosions
U
لیست اجزای بکاررفته در یک محصول
alpha
U
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
vintages
U
فصل انگور چینی محصول
products
U
محصول اصلی از ماده خام
life cycle costs
U
هزینههای دوره عمر یک محصول
vintage
U
فصل انگور چینی محصول
products
U
نتیجه کار محصول فراورده
analysis
U
یات هزینههای محصول جدید
throughput
U
حداکثر فرفیت میزان محصول
product
U
محصول اصلی از ماده خام
explosion
U
لیست اجزای بکاررفته در یک محصول
intertill
U
در بین ردیفهای محصول کاشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com