English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
off the shelf U تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
shared U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
poisson distribution U این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
importing U بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported U بردن محصولات به کشوری برای فروش
import U بردن محصولات به کشوری برای فروش
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
international standards organization U سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
universal U سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
proprietary file format U روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
fit to work U اماده برای کارکردن
ready to die U اماده برای مرگ
on offer U اماده برای فروش
to fit with U اماده کردن برای
prompt to go U اماده برای رفتن
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
cover U اماده برای برگرداندن توپ
bats U گل اماده برای کوزه گری
attention U شمشیرباز اماده برای مبارزه
up and running U اماده برای عملیات کامل
bat U گل اماده برای کوزه گری
coverings U اماده برای برگرداندن توپ
covers U اماده برای برگرداندن توپ
to keep ome's powder dry U برای هر رویدادی اماده بودن
attentions U شمشیرباز اماده برای مبارزه
to stand in the gap U برای دفاع اماده بودن
to prepare for war U برای جنگ اماده شدن
mission ready U هواپیمای اماده برای پرواز
on guard U اماده برای دفاع باشید
batted U گل اماده برای کوزه گری
attack on preparation U شمشیرباز اماده برای حمله
he was prone to mischief U برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
covers U اماده شدن برای دریافت توپ
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
herbescent U اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
addresses U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addressed U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
hydraulic fluid U سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
grooms U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
groom U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
to the manner born U فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
repertoire U فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
lime paste U اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
sawhorse U نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
routing identifier U نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
hot site U یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
reaction time U زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
turnkey U سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
ActiveX U سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
Linotype U ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
DNS U پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
input output table U و محصولات
primary products U محصولات اولیه
joint products U محصولات مشترک
production adviser مشاوره محصولات
domestic products U محصولات داخلی
primary products U محصولات پایه
agricultural products U محصولات کشاورزی
designs U طراحی محصولات
design U طراحی محصولات
home product U محصولات ملی
home product U محصولات داخلی
break bulk U تفکیک محصولات
raw products U محصولات اولیه
raw products U محصولات ناتمام
waste product U محصولات زائد
warning order U دستور اماده باش اعلام اماده باش
by product recovery U بازده محصولات فرعی
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
average costs U معدل هزینه کل محصولات
cash crops U محصولات نقدی مانند
product planning U برنامه ریزی محصولات
by product cock oven plant U محصولات فرعی کک سازی
break bulk agent U عامل تفکیک محصولات
toxicogenic U تولید کننده محصولات سمی
businesses U نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
production U تولید حجم بزرگ محصولات
development U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
productions U تولید حجم بزرگ محصولات
root crops U محصولات دارای ریشههای خوراکی
root crop U محصولات دارای ریشههای خوراکی
business U نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
developments U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
by product oven U محصولات فرعی کوره کک سازی
by product coking practice U محصولات فرعی کوره کک سازی
supplying U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplied U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
laager U هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
agricultural price policy U سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
factory U ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
factories U ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
basic crops U محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
digital research inc U یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
corn harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
product U مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
products U مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
R & D U سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
distributions U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution U پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
adobe U شرکت نرم افزاری که محصولات Acrobat و ATM و PostScript را تولید کرده است
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. U این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
Xerox PARC U مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
protective tariffs U تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
electronics U دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
Chad U محصولات زیادی ایجاد شده از سوراخهای پانچ شده در نوار یا کارت
assemble U قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembled U قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembles U قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
vendor U مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری
vendors U مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
dispensations U توزیع
dispensation U توزیع
repartition U توزیع
allotment U توزیع
distribution U توزیع
marketing U توزیع
allotments U توزیع
distributions U توزیع
issue U توزیع
t distribution U توزیع تی
dissemination U توزیع
issues U توزیع
issued U توزیع
wand U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com