Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prime mover
U
محرک اصلی
prime movers
U
محرک اصلی
main exciter
U
محرک اصلی
primum mobile
U
محرک اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
starter
U
وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
starters
U
وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
Other Matches
s r s model
U
الگوی محرک- پاسخ- محرک
drive shaft
U
میله محرک محور محرک
drive shafts
U
میله محرک محور محرک
s s model
U
الگوی محرک- محرک
stimulus stimulus model
U
الگوی محرک- محرک
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
incentive
U
محرک
stimuli
U
محرک
stimulus
U
محرک
stimulative
U
محرک
motor-
U
محرک
stimulus trace
U
رد محرک
excitant
U
محرک
motors
U
محرک
drivers
U
محرک
motored
U
محرک
motorial
U
محرک
motor
U
محرک
line driver
U
محرک خط
irritative
U
محرک
exciter
U
محرک
incentives
U
محرک
stimulating
U
محرک
excitative
U
محرک
fomenter
U
محرک
appetizing
U
محرک
incitation
U
محرک
motory
U
محرک
motivation
U
محرک
provocative
U
محرک
instigators
U
محرک
agitator
U
محرک
affective
U
محرک
motives
U
محرک
stimulant
U
محرک
driving
U
محرک
irritants
U
محرک
irritant
U
محرک
trigger
U
محرک
triggered
U
محرک
motive
U
محرک
agitators
U
محرک
stimulants
U
محرک
irritating
U
محرک
exciting
U
محرک
anabiotic
U
محرک
actuator
U
محرک
instigator
U
محرک
triggers
U
محرک
driver
U
محرک
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
eliciting stimulus
U
محرک فراخوان
motives
U
محرک باعث
propellent
U
انگیزه محرک
effective stimulus
U
محرک موثر
electromotor
U
محرک الکتریکی
pep pills
U
قرص محرک
impetus
U
نیروی محرک
negative tropism
U
محرک گریزی
stimulation
U
ایجاد محرک
pep pill
U
قرص محرک
motive
U
محرک باعث
energetics
U
داروهای محرک
abience
U
محرک گریزی
exteroceptive
U
محرک خارجی
peripheral driver
U
محرک جنبی
propellants
U
انگیزه محرک
locomotiveorgans
U
اندامهای محرک
stressor
U
محرک تنش زا
prime movers
U
دستگاه محرک
prime movers
U
عامل محرک کل
prime mover
U
دستگاه محرک
maintaining stimulus
U
محرک نگهدارنده
propellant
U
انگیزه محرک
hypo
U
عامل محرک
drives
U
ولت محرک
drive
U
ولت محرک
impelent
U
عامل محرک
affecting
U
محرک احساسات
incentive price
U
قیمت محرک
prime mover
U
عامل محرک کل
neutral stimulus
U
محرک بی اثر
stimulus bound
U
محرک- وابسته
aversive stimulus
U
محرک ازارنده
stimulus object
U
شیئی محرک
stimulus novelty
U
تازگی محرک
stimulus intensity
U
شدت محرک
stimulus gradient
U
شیب محرک
stimulus generalization
U
تعمیم محرک
stimulus free
U
محرک- نابسته
stimulus equivalence
U
هم ارزی محرک
stimulus discrimination
U
افتراق محرک
stimulus discrimination
U
تمیز محرک
stimulus control
U
کنترل محرک
stimulus continuum
U
پیوستار محرک
stimulus conduction
U
رسانش محرک
adience
U
محرک گرایی
stimulus ambiguity
U
ابهام محرک
adequate stimulus
U
محرک بسنده
stimulus pattern
U
طرح محرک
discriminative stimulus
U
محرک افتراقی
biostimulant
U
محرک زیستی
bus driver
U
محرک گذرگاه
analeptic
U
محرک روحی
comparison stimulus
U
محرک مقایسهای
conditioned stimulus
U
محرک شرطی
consummatory stimulus
U
محرک پایانی
terminal stimulus
U
محرک پایانی
crankcase
U
حوض محرک
tachistoscope
U
محرک نما
subliminal stimulus
U
محرک زیراستانهای
stimulus word
U
واژه محرک
stimulus situation
U
موقعیت محرک
stimulus produced
U
محرک زاد
device driver
U
محرک دستگاه
positive tropism
U
محرک گرایی
stimulant drug
U
داروی محرک
driveshaft
U
میله محرک
drive belt
U
تسمه محرک
proximal stimulus
U
محرک مجاور
psychic energizer
U
داروهای محرک
drive motor
U
موتور محرک
driving motor
U
موتور محرک
drive stimulus
U
محرک سائق
driver unit
U
واحد محرک
driving member
U
عضو محرک
driving force
U
نیروی محرک
driving spindle
U
هرزگرد محرک
dymanic
U
قوه محرک
driving wheel
U
چرخ محرک
distal stimulus
U
محرک دوربرد
standard stimulus
U
محرک معیار
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
crank drive
U
محرک میل لنگ
driving gear
U
چرخ دنده محرک
four-wheel drive
U
محرک چهار چرخ
constant stimulus method
U
روش محرک ثابت
four wheel drive
U
محرک چهار چرخ
analeptics
U
داروهای محرک اعصاب
reinforcing stimulus
U
محرک تقویت کننده
vasomotor nerves
U
اعصاب محرک رگها
vasomotor
U
اعصاب محرک رگها
register
U
انجام عملی به یک محرک
competitive factors
U
عوامل محرک رقابت
registering
U
انجام عملی به یک محرک
mint juleps
U
شربت محرک یامقوی
registers
U
انجام عملی به یک محرک
mint julep
U
شربت محرک یامقوی
ucs
U
محرک غیر شرطی
front wheel drive
U
محرک چرخهای جلو
excitor
U
عصب یابی محرک
stimulus response psychology
U
روانشناسی محرک- پاسخ
exteroceptive
U
وابسته به محرک خارجی
impellent
U
محرک وادار کننده
active earth pressure
U
رانش محرک خاک
drive capstan
U
چرخ تسمه محرک
gonadotropic
U
محرک بیضه ها و تخمدانها
front axle drive
U
محرک اکسل جلو
s r psychology
U
روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus response model
U
الگوی محرک- پاسخ
episcotister
U
محرک نمای دیداری
unconditioned stimulus
U
محرک غیر شرطی
erotogenic
U
محرک تحریکات جنسی
all wheel drive
U
محرک تمام چرخها
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
gonadotrophic
U
محرک بیضه ها و تخمدانها
s r model
U
الگوی محرک- پاسخ
gonadotrophin
U
ماده محرک غده جنسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com