English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
restriction U محدودیت
restrictions U محدودیت
constraint U محدودیت
narrowness U محدودیت
restraint U محدودیت
restraints U محدودیت
limitation U محدودیت
limitations U محدودیت
circumscription U محدودیت
finiteness U محدودیت
finitude U محدودیت
incomprehensiveness U محدودیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
constraints U محدودیت ها
age limit U محدودیت سنی
restriction of imports U محدودیت واردات
import restriction U محدودیت واردات
free play U بدون محدودیت
fire restriction U محدودیت اتش
tie up <idiom> U محدودیت استفاده
monetary restriction U محدودیت پولی
exclusiveness U محدودیت انحصار
exchange restriction U محدودیت ارزی
limitable U محدودیت پذیر
limitation period U دوره محدودیت
trade restriction U محدودیت تجاری
time bar U محدودیت زمانی
wage constraint U محدودیت دستمزد
restrictionism U سیاست محدودیت
restriction of range U محدودیت دامنه
restraint of trade U محدودیت تجارت
monopoly restriction U محدودیت انحصاری
monetary deflation U محدودیت پولی
exchange restricition U محدودیت ارزی
restrictions U منع محدودیت
in line <idiom> U با محدودیت متداول
freely U بدون محدودیت
restriction U منع محدودیت
time limit U محدودیت زمانی
time limits U محدودیت زمانی
appropriation limitation U محدودیت بودجه
economic stringency U محدودیت اقتصادی
compute bound U محدودیت محاسباتی
economic constraint U محدودیت اقتصادی
capital constraint U محدودیت سرمایه
budget constraint U محدودیت بودجه
constraint of supply U محدودیت امادی
budget constaint U محدودیت بودجهای
modular constraint U محدودیت در جابجایی تصاویر
airspace restricted area U منطقه محدودیت پرواز
in restraint of trade U تحت محدودیت تجارتی
parochialism U محدودیت در افکار وعقایدمحلی
import quotas U محدودیت کمی واردات
exclusion U محدودیت در دستیابی به سیستم
appropriation limitation U محدودیت تخصیص اعتبار
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
freed U کمی محدودیت نوع اسلحه
unconstrained optimization U بهینه سازی بدون محدودیت
freeing U کمی محدودیت نوع اسلحه
frees U کمی محدودیت نوع اسلحه
limited access U دراری محدودیت مدارک محدود
freeze U محدودیت عدم امکان تغییر
freezes U محدودیت عدم امکان تغییر
arrays U محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
array U محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
freedom U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedoms U آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
bounds U محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
unlimited U وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
parochialism U محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
withholds U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withhold U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withheld U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholding U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
input limited U ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input U ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
inputted U ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
wraparound U توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
gridding U محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
Afshan [all-over pattern] U طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com