English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
skid pad U محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
mist lubrication U روغنکاری پاششی روغنکاری چکانشی روغنکاری چکهای
tire gage U دستگاه ازمایش باد لاستیکهای اتومبیل
use testing U ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
assays U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
continous immersion test U ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
stock-cars U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod U اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock-car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination U بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
automobiles U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobile U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreens U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
lubrication U روغنکاری
oil lubrication U روغنکاری
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
flood lubrication U روغنکاری سیلابی
centralized lubrication U روغنکاری متمرکز
gravity lubrication U روغنکاری سقوطی
circulation oiling U روغنکاری گردشی
gas lubrication U روغنکاری گردی
flood oiling U روغنکاری گردشی
lubricate U روغنکاری کردن
splash lubrication U روغنکاری تزریقی
oil splash lubrication U روغنکاری تزریقی
oils U روغنکاری کردن
oil U روغنکاری کردن
lubricating U روغنکاری کردن
drip oil lubrication U روغنکاری قطرهای
lubricates U روغنکاری کردن
oiling U روغنکاری کردن
lubricated U روغنکاری کردن
lubrication technology U تکنیک روغنکاری
lubrication order U دستور روغنکاری
one shot lubrication U روغنکاری گروهی
centrifugal lubrication U روغنکاری گریز از مرکز
forced flood lubrication U روغنکاری تحت فشار
high pressure lubrication U روغنکاری فشار قوی
centralized oil shot system U روغنکاری متمرکز فشاری
pressure lubrication U دستگاه روغنکاری فشاری
oil circulating lubrication U روغنکاری نوع گردشی
oil bath lubrication U روغنکاری حمام روغن
mobile lubricating equipment U تجهیزات روغنکاری متحرک
force feed circulation oiling U روغنکاری گردشی تحت فشار
drum type lubricating pump U پمپ روغنکاری نوع غلطکی
oil shot system U سیستم روغنکاری تحت فشار
creep test U ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
greased U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
grease U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
greasing U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester U دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
vegetable oil U روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
confining U محدوده
ranged U محدوده
ranges U محدوده
scope U محدوده
confine U محدوده
span U محدوده
spanned U محدوده
spanning U محدوده
spans U محدوده
range U محدوده
fair territory U محدوده خطا
zones U حیطه محدوده
floor U محدوده زمین
floored U محدوده زمین
floors U محدوده زمین
zone U حیطه محدوده
error range U محدوده خطا
grade U سطح یا محدوده
normal range U محدوده عادی
grades U سطح یا محدوده
number range U محدوده اعداد
range check U بررسی محدوده
ranges U حدود محدوده
transmission limit U محدوده فرافرستی
time limit U محدوده زمانی
range U حدود محدوده
soft cell boundaries U محدوده ازاد سل
sin bin U محدوده پنالتی
ranged U حدود محدوده
playing area U محدوده زمین
time limits U محدوده زمانی
bank switching U راه گزینی محدوده
balking billiard U بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
in U توپ در محدوده زمین
band U محدوده فرکانس ها بین دو حد
bands U محدوده فرکانس ها بین دو حد
frequency range U محدوده فرکانس نامی
in- U توپ در محدوده زمین
palette U محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
trap shot U ضربه به گوی از محدوده ماسهای
leg hit U ضربه بسمت محدوده توپزن
palettes U محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
touch in goal U محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
patch U محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
short line U محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
families U محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
family U محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
patches U محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
square out U ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
normal U هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
out of bounds U خارج شدن توپ از محدوده زمین
outsides U منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
outside U منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
repertoire U محدوده توابع یک وسیله یا نرم افزار
infield U محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
confidence level U احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
newton U محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
in hand U گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
bands U محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
normal U محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
scope U محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
band U محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
UHF U محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
special U حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
center of gravity envelope U تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
popping crease U خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
quantifier U علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد
team area U محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
leg theory U روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
thirds U محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
trapped U زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
third U محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
privates U محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
private U محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
radio frequency U قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز
platforms U نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
platform U نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
fairness U شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند
normalises U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
colour U برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
colours U برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
normalize U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
legs U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
center of gravity limits U محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
normalizes U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
normalising U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
adaptations U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
normalised U عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد
leg U ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
adaptation U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
ps/ U محدوده کامپیوترهای IBM PC سازگارند ولی از باس MCA متفاوتی استفاده می کنند
CLUT U جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر
IBM U محدوده کامپیوترهای شخصی بر پایه Intel و پردازنده هایی که حاوی باس MCA هستند
grids U الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
grid U الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
Xerox PARC U مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
pattern U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
patterns U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
hovering acts U قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
scalar U پردازنده RISC طراحی شده توسط Sun Microsystems که در محدوده ایستگاههای کاری اش استفاده میشود
imperialism U سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
SPARC U پردازنده Rise طراحی شده توسط Sun Microstems که در محدوده استگاههای کاری اش استفاده میشود
quantization U خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند
netware U که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
shies U ازمایش
shy U ازمایش
shyer U ازمایش
shyest U ازمایش
shying U ازمایش
experimented U ازمایش
vetting U ازمایش
examen U ازمایش
experimentation U ازمایش
trial U ازمایش
testing U ازمایش
experiment U ازمایش
shied U ازمایش
tests U ازمایش
trials U ازمایش
screening U ازمایش
experimenting U ازمایش
experiments U ازمایش
assay U ازمایش
assays U ازمایش
checking U ازمایش
tested U ازمایش
g U ازمایش
map U پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
maps U پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد
speedway U اتومبیل رو
hobby car U اتومبیل دو در
automobile U اتومبیل
automobiles U اتومبیل
horseless carriage U اتومبیل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com