Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
biconvex
U
محدب الطرفین
panduriform
U
محدب الطرفین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
biconvex lens
U
عدسی محدب الطرفین
double convex lens
U
عدسی محدب الطرفین
pandurate
U
شبیه ویولون محدب الطرفین
Other Matches
gadroon
U
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
bilateral
U
متقارن الطرفین
concavo concave
U
مقعر الطرفین
zygomorphic
U
متقارن الطرفین
mutually agreed to
U
مرضی الطرفین
contra proferentem
U
قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
bulgy
U
محدب
gibbous
U
محدب
crowning
U
محدب
crowned
U
محدب
convex
U
محدب
quasi convex
U
شبه محدب
pulvinate
U
محدب نازبالشی
pulvinated
U
نازبالشی محدب
quasi convex
U
نیمه محدب
convex lens
U
عدسی محدب
convexty
U
بشکل محدب
convexo convex
U
ازدوسو محدب
convex
U
محدب گوژ
camber weld
U
جوش محدب
convex mirror
U
اینه محدب
convex slope
U
شیب محدب
convexo concave
U
محدب ومقعر
convex set
U
مجموعه محدب
[ریاضی]
knull
U
[تزئین محدب شکل]
spherical faceplate
U
صفحه محدب تلویزیون
quasi convex function
U
تابع نیمه محدب
quasi convex function
U
تابع شبه محدب
pulvinated frieze
U
کتیبه کوژ یا محدب
plano convex lens
U
عدسی مسطح- محدب
convexly
U
حالت محدب داشتن
convex fillet weld
U
جوش مغزی محدب
crown gear
U
چرخ دنده محدب
gibbously
U
بطور محدب یا قوز
burning glass
U
عدسی محدب یاایینه مقعر
condenser
U
الت تقصیر عدسی محدب
bowtelle
U
[ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
bowtell
U
[ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
carbuncle
U
لعلی که تراش محدب داشته باشد
carbuncles
U
لعلی که تراش محدب داشته باشد
biconvex
U
بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
egg-and-dart
U
[تزئینات کلاسیک با ابزار محدب به شکل تخم مرغ و نیش]
meniscus
U
سطح منحنی بالای ستونی ازمایع که میتواند محدب یامقعر باشد
godroon
U
اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
ro round off
U
کاو کردن محدب کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com