Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
consolidated pack ice
U
مجموعه یخهای شناور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anchor ice
U
یخهای کف دریا
screwing
U
حرکات دورانی یخهای دریایی
floating base
U
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floated
U
شناور شدن شناور بودن
float
U
شناور شدن شناور بودن
icebergs
U
کوه یخ شناور توده یخ شناور
iceberg
U
کوه یخ شناور توده یخ شناور
floats
U
شناور شدن شناور بودن
subset
U
مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
scrapbooks
U
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
scrapbook
U
مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
restatement of the law
U
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal
U
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
burster block
U
مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
character set
U
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
gull
U
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls
U
هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
cisc
U
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
cable assembly
U
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
gynoecium
U
مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
ballcocks
U
شناور
ballcock
U
شناور
pontoons
U
پل شناور
floating
U
شناور
afloat
U
شناور
pontoon
U
پل شناور
pack ice
U
یخ شناور
floats
U
شناور
floated
U
شناور
floating bridge
U
پل شناور
drift ice
U
یخ شناور
float bridge
U
پل شناور
float
U
شناور
nectonic
U
شناور
bouyant foundation
U
پی شناور
on the float
U
شناور
free swimming
U
شناور
flying bridge
U
پل شناور
buoyant
U
شناور
floaty
U
شناور
above water
<adj.>
U
شناور
vessels
U
شناور
floating fundation
U
پی شناور
vessel
U
شناور
floats
U
شناور بودن
immersion thermometer
U
دماسنج شناور
iceberg
U
توده یخ شناور
boom
U
دستگاه شناور
boomed
U
دستگاه شناور
booming
U
دستگاه شناور
booms
U
دستگاه شناور
icebergs
U
توده یخ شناور
phytoplankton
U
گیاهان شناور
ice field
U
یخزار یخ شناور
bayed
U
پل رابط در پل شناور
levitative
U
شناور در هوا
natatores
U
مرغان شناور
floats
U
شناور شدن
immersion heaters
U
اب گرم کن شناور
immersion heater
U
اب گرم کن شناور
lifebuoys
U
گوی شناور
lifebuoy
U
گوی شناور
life bouy
U
رهنمای شناور
plungers
U
پیستون شناور
wafted
U
شناور ساختن
plunger
U
پیستون شناور
floe
U
تخته یخ شناور
plunge valve
U
سوپاپ شناور
plunger piston
U
پیستون شناور
submersible pump
U
پمپ شناور
floating point
U
ممیز شناور
floating point
U
با ممیز شناور
pontoons
U
اسکله شناور
waft
U
شناور ساختن
pontoon
U
طراده شناور
pontoon
U
اسکله شناور
floating gyro
U
ژایرو شناور
swims
U
شناور شدن
swim
U
شناور شدن
floating charactep
U
دخشه شناور
floating mine
U
مین شناور
submergible pump
U
پمپ شناور
zooplankton
U
جانوران شناور
pontoon bridge
U
پل شناور قایقی
nekton
U
جانور شناور
floating grid
U
شبکه شناور
wafting
U
شناور ساختن
oil slicks
U
نفت شناور
oil slick
U
نفت شناور
wafts
U
شناور ساختن
floating dock
U
حوض شناور
buoying
U
جسم شناور
buoy
U
شناور ساختن
buoy
U
جسم شناور
pontoons
U
طراده شناور
buoy
U
رهنمای شناور
baying
U
پل رابط در پل شناور
bouyant foundation
U
پایه شناور
dipped electrode
U
الکترود شناور
vessel
U
یگان شناور
buoy
U
راهنمای شناور در اب
carburetor float
U
شناور کاربراتور
buoying
U
شناور ساختن
buoying
U
راهنمای شناور در اب
buoyed
U
راهنمای شناور در اب
buoys
U
رهنمای شناور
buoys
U
جسم شناور
buoys
U
شناور ساختن
buoys
U
راهنمای شناور در اب
bay
U
پل رابط در پل شناور
buoying
U
رهنمای شناور
buoyed
U
شناور ساختن
buoyed
U
جسم شناور
barges
U
تراده شناور
barged
U
تراده شناور
barge
U
تراده شناور
buoyed
U
رهنمای شناور
vessels
U
یگان شناور
dipping enamel
U
لعاب شناور
float guage
U
اشل شناور
float into position
U
شناور شدن
float test
U
ازمون شناور
float valve
U
دریچه شناور
bays
U
پل رابط در پل شناور
float
U
شناور شدن
float well
U
چاه شناور
antisurface
U
ضد ناوهای شناور
float
U
شناور بودن
floated
U
شناور شدن
floater
U
جسم شناور
floating aquatics
U
ابزیان شناور
floating audress
U
نشانی شناور
floated
U
شناور بودن
drifting mine
U
مین شناور
adrift
U
شناور مهارشده
fluxed electrode
U
الکترود شناور
bouyancy pump
U
پمپ شناور
dipping varnish
U
لاک شناور
float
U
روی اب نگهداشتن شناور
floating point operation
U
عملیات ممیز شناور
snagline mine
U
مین با شاخک شناور
short scope buoy
U
بویه شناور قائم
plungers
U
شناور کاربوراتور غوطه ور
floating point rutine
U
روال ممیز شناور
raft
U
دسته الوار شناور بر اب
floating point operation
U
عملکردبا ممیز شناور
rafts
U
دسته الوار شناور بر اب
floating base
U
پایگاه شناور دریایی
power driven vessel
U
یگان شناور موتوری
floats
U
روی اب نگهداشتن شناور
floated
U
روی اب نگهداشتن شناور
light buoy
U
راهنمای شناور چراغدار
floating point representation
U
نمایش با ممیز شناور
plunge battery
U
باتری با الکترد شناور
popping plug
U
طعمه ماهیگیری شناور
bottom mine
U
مین شناور عمقی
floating drydock
U
حوضچه شناور خشک
floating point number
U
عدد با ممیز شناور
drift fishing
U
ماهیگیری از قایق شناور
floating rate of exchange
U
نرخ شناور ارز
floating point
U
ممیز شناور
[ریاضی]
watching mine
U
مین شناور در سطح اب
floating exchange rate
U
نرخ شناور ارز
buoyant mine case
U
جعبه مین شناور
popper
U
طعمه شناور ماهیگیری
poppers
U
طعمه شناور ماهیگیری
floating point arithmetic
U
حساب ممیز شناور
wrecks
U
شناور غرق شده
wrecking
U
شناور غرق شده
submersible
U
غوطه ور شناور زیرابی
wreck
U
شناور غرق شده
plunger
U
شناور کاربوراتور غوطه ور
back float
U
شناور شدن روی اب
natant
U
شناور یامتحرک دراب
floating point constant
U
ثابت ممیز شناور
buoyage
U
تنطیم محل راهنماهای شناور
drifting
U
جسم شناور برف باداورده
bouquet mine
U
نوعی مین شناور خوشهای
lily pad
U
برگ شناور زنبق ابی
floated
U
شناور ساختن روی اب ایستادن
hovered
U
پلکیدن شناور واویزان بودن
hover
U
پلکیدن شناور واویزان بودن
deadman's float
U
شناور بودن با دستهای باز
wreck vessel
U
شناور کشتی غرق شده
floating point number
U
اعداد ممیز شناور
[ریاضی]
floats
U
شناور ساختن روی اب ایستادن
float
U
شناور ساختن روی اب ایستادن
drift
U
جسم شناور برف باداورده
drifted
U
جسم شناور برف باداورده
drifts
U
جسم شناور برف باداورده
hovers
U
پلکیدن شناور واویزان بودن
floating dock
U
حوضچه شناور تعمیر کشتی
release sinker
U
رها کننده مین شناور
floating point notation
U
نشان گذاری با ممیز شناور
chess
U
سطح شیب دار پل شناور
floating island
U
جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
center of buoyancy
U
مرکزتعادل اتصال وسایل شناور
wafter
U
چیز شناور بر روی هوایا اب
immerse
U
غوطه ور کردن شناور نمودن
immersed
U
غوطه ور کردن شناور نمودن
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...