English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
Other Matches
corporations U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
nordic council U شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
most favored nation U کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
matricula U صورت اعضا
majority of the members U اکثریت اعضا
parquet U دادسرا و اعضا ان
element U اعضا [مجموعه] [ریاضی]
multilation U شکستن یا فلج کردن اعضا بدن
designee U منتخب
eximious U منتخب
selects U منتخب
selected U منتخب
select U منتخب
choice U منتخب
appointees U منتخب
choicer U منتخب
choices U منتخب
choicest U منتخب
elect U منتخب
chose U منتخب
electing U منتخب
appointee U منتخب
elects U منتخب
elected U منتخب
elector U منتخب
electors U منتخب
chosen U منتخب
chrestomathy U قطعات منتخب
excerpts U قطعهء منتخب
selected U ممتاز منتخب
excerpt U قطعهء منتخب
selects U ممتاز منتخب
pericope U قطعه منتخب
select U ممتاز منتخب
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
president-elects U رییس جمهور منتخب
president-elect U رییس جمهور منتخب
elects U انتخاب کردن برگزیده منتخب
electing U انتخاب کردن برگزیده منتخب
elect U انتخاب کردن برگزیده منتخب
duma U مجلس شورای منتخب شهر
meeting U مجمع
assembly U مجمع
society U مجمع
meetings U مجمع
convention U مجمع
conventions U مجمع
societies U مجمع
center U مجمع
convents U مجمع
convent U مجمع
kata U فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
national convention U مجمع ملی
lague U مجمع اتحادیه
general meeting U مجمع عمومی
general assembly U مجمع عمومی
club U کانون مجمع
clubbed U کانون مجمع
clubbing U کانون مجمع
clubs U کانون مجمع
the common wealth of learning U مجمع ادبا
constellations U مجمع الکواکب
archipelagos U مجمع الجزایر
constellation U مجمع الکواکب
archipelago U مجمع الجزایر
assembly U مجمع نشست
general meeting U مجمع عمومی شرکت
lague of nations U مجمع اتقاق ملل
annual general meeting U مجمع عمومی سالانه
AGMs U مجمع عمومی سالانه
AGM U مجمع عمومی سالانه
unlawful assembly U مجمع غیر قانونی
jamboree U مجمع پیشاهنگان خوشی
jamborees U مجمع پیشاهنگان خوشی
international meeting U مجمع بین المللی
philippine islands U مجمع الجزایر فیلیپین
statutory meeting U مجمع عمومی قانونی
annual general meeting U مجمع عمومی سالیانه
leaguer U عضو مجمع اتفاق ملل
extraordinary general meeting U مجمع عمومی فوق العاده
general meeting of share holders U مجمع عمومی صاحبان سهام
organized U متشکل
formant U متشکل
indignation meeting U مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
general assmbly of the united nations U مجمع عمومی سازمان ملل متحد
league U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
leagues U مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
economic and social council U به نیابت از طرف مجمع عمومی است
organizing U متشکل کردن
organises U متشکل کردن
organising U متشکل کردن
organize U متشکل کردن
organizes U متشکل کردن
endarch U متشکل در خارج
unaligned U غیر متشکل
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
challenged U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenges U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenge U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
steering committee U کمیته مامورتهیه برنامه کار یک مجلس یا مجمع
parquet U محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
reorganizing U دوباره متشکل کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
gimmal U متشکل ازقطعات مرتبط
party U دسته متشکل جمعیت
reorganizes U دوباره متشکل کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
bitty U متشکل از قطعات ریز
reorganising U دوباره متشکل کردن
asm U Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
council of entent U متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
e c s c (european coal & steel commissio U سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
nation-states U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation-state U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
stanzaic U متشکل از چند بند شعر
geodesic dome U گنبد متشکل ازسطوح هندسی
nation state U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
tetraspore U گروهی متشکل ازچهار هاگ
proxy U نماینده صاحب سهم در مجمع عمومی صاحبان سهام وکیل
osmatic U دارای اعضا بویایی وابسته به بویایی
diarchy U سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
beam column framing U ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
lignocellulose U مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
DNA double helix U [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
jo bolt U نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
craft union U اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
association for women in computing U متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
bilateral infrastructure U سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
master slave computer system U یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
spectrozonal photography U عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
cellulose nitrate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
reed valve U شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
wrap round engine U موتور توربوجت متشکل ازقسمت مرکزی ان که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده است
capacitor intel filter U شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
rollpin U پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
cellulose acetate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
cuno filter U نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
branch U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
logograph U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logogram U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
cluster mill U فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
branches U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
warm gas thruster U جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
combined staff U ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
unified command U نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
uniservice U متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
bungee U ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
wheatstone bridge U مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
combined arms army U ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
monrovia powers U اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
biquinary notation U دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
crystallizing U متبلور کردن متشکل کردن
crystallised U متبلور کردن متشکل کردن
crystallizes U متبلور کردن متشکل کردن
crystallising U متبلور کردن متشکل کردن
crystalize U متبلور کردن متشکل کردن
crystallises U متبلور کردن متشکل کردن
crystallize U متبلور کردن متشکل کردن
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
carrier striking force U نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com