English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
theanthropic U مجسم کننده ذات خدادرهیکل انسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
scenic U مجسم کننده
visualizer U مجسم کننده
presence U درنظر مجسم کننده
hypotyposis U تشریح مجسم کننده
personifier U مجسم کننده شخصیت دیگری
images U مجسم کردن خوب شرح دادن مجسم ساختن
anthropophagous U تغذیه کننده از گوشت انسان
anthrop U پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
anthropo U پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography U علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
incarnate U مجسم
personofied U مجسم
parsonified U مجسم
depict U مجسم کردن
figure U مجسم کردن
depicting U مجسم کردن
figures U مجسم کردن
pictures U مجسم کردن
depicts U مجسم کردن
picturing U مجسم کردن
embodied labor U کار مجسم
to picture to oneself U مجسم کردن
depicted U مجسم کردن
figuring U مجسم کردن
the picture of joy U خوشی مجسم
pictured U مجسم کردن
portrayal U مجسم سازی
picture U مجسم کردن
presentive U مجسم سازنده
image مجسم کردن
portrayals U مجسم سازی
relive U در نظر مجسم کردن
characters U مجسم کردن شخصیت
character U مجسم کردن شخصیت
reliving U در نظر مجسم کردن
relives U در نظر مجسم کردن
embodying U مجسم کردن دربرداشتن
embody U مجسم کردن دربرداشتن
embodies U مجسم کردن دربرداشتن
embodied U مجسم کردن دربرداشتن
relived U در نظر مجسم کردن
picture to oneself U پیش خود مجسم کردن
pictorial U تصویر نما مجسم سازنده
incarnate U برنگ گوشتی مجسم کردن
envisaged U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
incarnationist U کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
personalize U شخصیت را مجسم کردن ونشان دادن
envisages U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
zoomorphic U دارای خدایان مجسم بشکل جانور
envisaging U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisage U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
The painting portrays the death of Nelson. U این نقاشی مرگ نلسون را مجسم می کند .
an impersonal deity U خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
Cupid U خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
objectify U بنظر اوردن بصورت مادی و خارجی مجسم کردن
cupids U خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
Floret [rosette] U [طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
in human shape U انسان
man U انسان
human beings U انسان
mortals U انسان
mortal U انسان
mans U انسان
homosapiens U انسان
loard of creation U انسان
human being U انسان
homo U انسان
characterization U مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
brisket U سینه انسان
marginal man U انسان حاشیهای
manward U بطرف انسان
human movement U حرکت انسان
dewlaps U غبغب انسان
anthropocentrism U انسان محوری
bods U بدن انسان
bod U بدن انسان
humansit U انسان دوست
homo economicus U انسان اقتصادی
atomy U اسکلت انسان
the outward man U انسان فاهر
egalitarian U طرفدارتساوی انسان
humanly U مثل انسان
anthropophobia U انسان هراسی
palm U کف دست انسان
anthropologist U انسان شناس
eudemonology U گفتاردرسعادت انسان
homosapiens U نوع انسان
cannibalism U ادمخواری انسان
infrahuman U مادون انسان
humanoid U شبیه انسان
infrahuman U پایین تر از انسان
economic man U انسان اقتصادی
humanoids U شبیه انسان
anthropomorphic U شبیه انسان
superhuman U برتر از انسان
mankind U نوع انسان
humanist U انسان گرا
humankind U نوع انسان
homo politicus U انسان اجتماعی
homo faber U انسان ابزارساز
palms U کف دست انسان
heidelberg man U انسان هایدلبرگ
anthropoid U انسان نما
anthropoid U شبه انسان
voice U صدای انسان
pithecanthrope U انسان میمونی
subhuman U مادون انسان
misanthropes U انسان گریز
dewlap U غبغب انسان
anthropomorphism U انسان انگاری
misanthropy U انسان بیزاری
kindlity U انسان وار
The human body U بدن انسان
misanthrope U انسان گریز
anthropology U انسان شناسی
anthropoids U شبه انسان
anthropoids U انسان نما
hominid U جنس انسان
godman U انسان خداوار
rump U کفل انسان
voicing U صدای انسان
rumps U کفل انسان
human nature U طبیعت انسان
voices U صدای انسان
primitive U انسان اولیه
humanitarian U انسان گرایانه
pre adamite U انسان پیش از ادم
prehuman U پیش از پیدایش انسان
trunk U خرطوم بینی انسان
physical anthropology U انسان شناسی جسمانی
buff U جلا پوست انسان
kindlily U بطورملایم انسان وار
supermen U موجود مافوق انسان
superman U موجود مافوق انسان
man trap U دام برای انسان
man of mould U انسان خاکی یا فانی
foliate mask U صورت مجسمه انسان
theophany U تجلی خدا به انسان
theophany U فهور خدابه انسان
manxman U اهل جزیره انسان
ethos U صفات وشخصیت انسان
voice U صدای سخنرانی انسان
misanthropic U مربوط به انسان گریزی
buffs U جلا پوست انسان
voicing U صدای سخنرانی انسان
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
humankind U بشریت نژاد انسان
man-made U ساخته دست انسان
neoanthropic U شبیه انسان جدید
man made U ساخته دست انسان
hu man U وابسته ب ه انسان بشری
man made U مصنوع انسان انسانی
trunks U خرطوم بینی انسان
anthropology U علم انسان شناسی
feces U مدفوع انسان وحیوان
hypomorph U انسان سرگرد وپاکوتاه
voices U صدای سخنرانی انسان
anthropometry U انسان سنجی جسمانی
varmint U انسان یاحیوان مزاحم
man-made U مصنوع انسان انسانی
humanism U مکتب اصالت انسان
cultural anthropology U انسان شناسی فرهنگی
homo sapiens U انسان اندیشه ورز
varment U انسان یاحیوان مزاحم
ape U میمون انسان نما
aped U میمون انسان نما
apes U میمون انسان نما
anthropomorphic U دارای شکل انسان
equalitarian U طرفدار تساوی انسان
aping U میمون انسان نما
homosapiens U نام علمی انسان
floruit U دوره رشد وپیشرفت انسان
zombies U انسان زنده شد ادم احمق
droid U یک ادم ماشینی شبیه انسان
ash U بقایای جسد انسان پس از مرگ
zombie U انسان زنده شد ادم احمق
preadolescence U دوره قبل از بلوغ انسان
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
glanders U بیماری مسری اسب و انسان
gorillas U بزرگترین میمون شبیه انسان
polygenesis U پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
automaton U ماشینی که کارهای انسان را میکند
man eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eaters U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
gorilla U بزرگترین میمون شبیه انسان
as memory serves U هر وقت بیاد انسان بیاید
automatons U ماشینی که کارهای انسان را میکند
pithecanthrope U برزخ میان انسان و میمون
anthropology U مبحث روابط انسان با خدا
kinesiology U تشریح حرکات بدنی انسان
truncal U وابسته به تنه انسان یا درخت
anthropogenic U مربوط به پیدایش و تکامل انسان
theophanic U وابسته به تجلی خدا به انسان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com