Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sculptor
U
مجسمه ساز حجار
sculptors
U
مجسمه ساز حجار
sculptress
U
مجسمه ساز حجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
statuesque
U
شبیه مجسمه سبک مجسمه
lithographer
U
حجار
sculptors
U
حجار
sculptor
U
حجار
sculptoris
U
حجار
stone cutter
U
حجار
images
U
مجسمه
image
U
مجسمه
image
U
مجسمه
statues
U
مجسمه
sculptor work
U
مجسمه
statue
U
مجسمه
mannequin
U
مجسمه چوبی
footpaths
U
پایه مجسمه
footpath
U
پایه مجسمه
mannequins
U
مجسمه چوبی
statuary
U
مجسمه سای
acropodium
U
پایهء مجسمه
entablement
U
سکوی مجسمه
antique statue
U
مجسمه عتیقه
statue of liberty
U
مجسمه ازادی
sculpturesque
U
شبیه مجسمه
statuette
U
مجسمه کوچک
sculptures
U
مجسمه سازی
sphinx
مجسمه ابوالهول
imagery
U
شکل و مجسمه
images
U
مجسمه شکل
image
U
مجسمه شکل
sphinxes
U
مجسمه ابوالهول
plaster of Paris
U
گچ مجسمه سازی
sculpture
U
مجسمه سازی
statuettes
U
مجسمه کوچک
insculp
U
مجسمه سازی کردن
figurine
U
مجسمه سفالین رنگی
muscling
U
در پیکرنگاری و مجسمه سازی
banderol
U
[نوار تزئینی مجسمه]
plastic
U
پلاستیک مجسمه سازی
pedestals
U
پایه مجسمه شالوده
socle
U
پایه ستون یا مجسمه
pedestal
U
پایه مجسمه شالوده
figurines
U
مجسمه سفالین رنگی
entablement
U
صفحه زیر مجسمه
caryatid
U
ستونی که مجسمه زن باشد
bust
U
مجسمه نیم تنه
busted
U
مجسمه نیم تنه
busting
U
مجسمه نیم تنه
foliate mask
U
صورت مجسمه انسان
busts
U
مجسمه نیم تنه
idol
U
خدای دروغی مجسمه
waxworks
U
مجسمه سازی ازموم
waxwork
U
مجسمه سازی ازموم
figurin
U
مجسمه سفالین رنگی
banderole
U
[نوار تزئینی مجسمه]
plinths
U
ازاره پایه مجسمه
plinth
U
ازاره پایه مجسمه
taille
U
شکل وساخت مجسمه
telamon
U
ستونی که مجسمه مرد باشد
sculpturesque
U
ساخته شده بشکل مجسمه
statuary
U
مجسمه ساز هیکل تراشی
busts
U
مجسمه نیم تنه بالاتنه
busting
U
مجسمه نیم تنه بالاتنه
busted
U
مجسمه نیم تنه بالاتنه
bust
U
مجسمه نیم تنه بالاتنه
statuesque
U
خوش هیکل مجسمه وار
pedestals
U
پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
pedestal
U
پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
caster for pedestal
U
چرخ پایه
[میز یا مجسمه یا چراغ]
paris doll
U
مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
Make sure the statuette doesnt topple over .
U
هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
cynocephalus
U
[مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
the statue was well niched
U
مجسمه خوب در دیوارجا داده شده بود
acroter
U
انتهای پایهء مجسمه کنگرههای زینتی عمارات
corp
U
[برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
figure head
مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند
[رئیس پوشالی]
acrolith
U
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
Liberty
U
[مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
acrolithus
U
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
corpe
U
[برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
His sculptures blend into nature as if they belonged there.
U
مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
criosphinx
U
ابوالهول
[مجسمه ابوالهول در مصر باستان]
abbazzo
U
مدل ساختمان مدل مجسمه
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
half length
U
تصویر نیم تنه مجسمه نیم تنه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com